و به یه حالت یکنواختی رسیدم و حسم این بود که انگیزه ای برای ادامه دادن ندارم ، این بود که دوباره برگشتم ، به اون اصل و ریشه قدیمم 😇😍
و اون معلمی قرآن کریم بود ، که تاج افتخاریست بر سرم ، بحمدلله و المنّه 🤲
اولین تجربه معلمیم اندکی بعد از تاریخ ازدواجم ، به دعوت موسسه جامعه القرآن کریم صورت گرفت ، در سال ۸۴
بعد ازون دوباره به یک مرکز خصوصی دعوت شدم ، که عرب های عراق ، بحرین ، کویت و...مسئول برگزاری کلاسهای قرآن بودند
و جامعه القرآن از ما خواست که به عنوان مربی ، به این موسسه کمک کنیم و قران آموزان رو پرورش بدیم در زمینه حفظ
اونجا هم توفیق الهی بود ، که به مدت ۲ سال ، حد فاصل سالهای ابتدایی شروع زندگی تا قبل از داشتن فرزند ، سرم به این کارا بند بود
و از ورود فرزندم امیرعلی ، اولین موهبت الهی ، در سال ۸۶ ، کلاسهام قطع شد تا سال ۹۶ که آخرین فرزندم را خداوند حکیم به بنده عنایت فرمود، دیگه نتونستم کلاس برگزار کنم
از ۸۶ تا ۹۶ اواسطش یعنی ۹۲ تا ۹۴ تدریس تجوید داشتم و تمام این سالها و قبل و بعد اون به واسطه جلسه قرآن شبای جمعه مون
گریزی همواره به تجوید داشتیم ، منتها افتان و خیزان
اگه میخوای داستان جلسه قرآنو بدونی بزن رو 👈 این