گفته بودم ...
بروی؛
نقش تو از دل ببرم
منم و عشق و
جنون و دل دیوانه هنوز
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
@takbitnab
🌹🌹🌹
چراغ افروز چشم ما
نسیم زلف جانان است
مباد این جمع را یا رب
غم از باد پریشانی
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون کنم
یا مگر سودای عشق او ز سر بیرون کنم
عاشقی را دوست دارم عاشقان را دوستر
صدهزاران دل برای عاشقی پر خون کنم
سوختم در عاشقی تا ساختم با عاشقان
عاجزم در کار خود یارب ندانم چون کنم
آتشی دارم درین دل گر شراری بر زنم
آب دریاها بسوزم عالمی هامون کنم
آب دریاها بسوزد کوهها هامون شود
من ز دیده چون ببارم آبها افزون کنم
مسکن من در بیابان مونس من آهوان
هر کجا من نی زنم از خون دل جیحون کنم
گر شبی خود طوق گردد دست من در گردنش
طوق فرمان را چو مه در گردن گردون کنم
#سنایی
@takbitnab
🌹🌹🌹
خاک این مزرعه از آفت عادت میسوخت
و غم آن بود که ما شکل مترسک بودیم
#وحید_میررفتار
@takbitnab
🌹🌹🌹
سخت بیمارم و غیر از تو هوس نیست مرا
به عیادت به سرآ تا به سر آید هوسم
نیست در کوی توام راه خلاص از پس و پیش
چه کنم چاره ز پیش آمد و دشمن ز پسم
#سلمان_ساوجی
@takbitnab
🌹🌹🌹
خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز
کز این شکار فراوان به دام ما افتد
به ناامیدی از این در مرو، بزن فالی
بود که قرعهی دولت به نام ما افتد
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
من بی تو نیستم، تو بی من چه میکنی؟
بیصبح ای ستارهی روشن چه میکنی؟
شب را به خوابدیدن تو روز میکنم
با روزهای تلخ ندیدن چه میکنی؟
این شهر بی تو چند خیابان و خانه است
تو بین سنگ و آجر و آهن چه میکنی؟
گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد
میپوشمش هنوز، تو بر تن چه میکنی؟
من شعله شعله دیدهام ای آتش درون
با خوشه خوشه خوشهی خرمن چه میکنی!
پرسیدهای که با تو چه کردم هزار بار
یک بار هم بپرس تو با من چه میکنی؟!
#سجاد_رشیدی_پور
@takbitnab
🌹🌹🌹
مرا از دین و از دنیا همین درد تو بس حاصل
که من خود دین و دنیا را جزین حاصل نمیدانم
از آنت در میان دل چو جان جا کردهام دایم
که من جای تو در عالم برون از دل نمیدانم
#سلمان_ساوجی
@takbitnab
🌹🌹🌹
چای میریزم ولی تنها خیالت بامن است
طعم قندان لب وچشم زلالت بامن است
روز وشب یاد تو را درخاطرم میپرورم
خاطرات زنده اما پر سوالت بامن است
بوی تن پوشت نشسته بر تن پیراهنم
بوی عطر دلفریب ماه وسالت بامن است
حس وحالم را گرفته شعری از حافظ عجیب
واژه واژه معنی هرشعر و فالت بامن است
موج عشقت در دلم هرلحظه توفان میکند
تا همین احساس پاک بی زوالت بامن است
امشب از شعر نگاهت این غزل سامان گرفت
تا ابد تفسیر عشق بی مثالت با من است
#زهرا_ضیایی
@takbitnab
🌹🌹🌹
آتش عشق تو سـوزان بـُوَد و بَـرد و سـلامت
بهتر از طعمِ عسل هست در آن طعمِ شهادت
گفت احمد که حسین از من و من هم زِ حسینم
کربلا خوب بر این صدقِ سخن داده شهادت
پدرت خونِ خدا بود و تو خود خونِ خدایی
زنـده آئیـن محمّــد بـُوَد از خونِ خـدایت
همه نوریّ و تو مصبـاحِ هدایت به جهـانی
همه از نـورِ فراگیـــرِ تـو یابنــد هـدایت
رحمتِ واسعهی حقّی و هــم بابِ نجـاتی
بارشِ رَحمتت از ابــرِ بهــار است حکایت
تو کـریمی و همه واسطهی فیضِ خـدائی
چون تو آئینهی حقّی، به کتاب و به روایت
اشک ریزنـد به قتـل تـو همه عالَـم و آدم
چون قَتیـل العَبـَراتیّ تو بـه پاکیّ و نزاهت
گفت علی جان پسرم راه بـرو شِبـهِ پیمبر
که نگاهـی کنمت روشنیِ دیـده به غـایت
چونکه در قتلِگَه افتاد بسی زخمی و خونین
حال تسبیح و دعا داشت و تسلیم و رضایت
صوت قرآنش از آن مأذنهی نِی به سما بود
محـوِ او زینبِ غمـدیـده و او گــرمِ قـرائت
خطبه زینب و سجّاد در آن مجلس و مسجد
پرده برداشت از آن کفر و از آن جُرم و جنایت
گفت یَا ابنَ الطُّلَقا ما همه از عترتِ پاکیـم
همه از ماست نبیّ و علی و وحی و رسالت
این سـرِ سبطِ پیمبر بود ای جانیِ مجنون
آنکه شد کشته براه حق و در اوج شـهامت
عطر سیبَش دل ما برده و در پای ضَریحَش
هاتفی گفت دعا کن که در اینجاست اجابت
جاده ی نوری از اینجـا شـده تا عرشِ الهی
بشتـابیـد بـه اینجــا کـه بیابیــد شفاعت
جسم و جان و سر و پا مانعِ سِیرَست در این رَه
فارغ از خود شـو و پـرواز نمـا تا به نهـایت
چون به میخانهی عشقش نشناسند سر از پا
ساقیش بیسر و بیدست، نمودست سقایت
در دلِ شامِ سیه فام و به هنگامهی طوفان
می دهـد جای به کِشتیِ نجاتش به عنایت
پشتِ مـا خَـم شده از بارِ خطاها و گناهان
مگر از گوشه چشمی بکند لطف و رعایت
هـادیا خاک درش را زِ وفـا کُحلِ بَصَر کن
با بصیـرت شـو و بنگـر به روایت و درایت
#هادی_سلطانی_شیرازی
@takbitnab
🌹🌹🌹
.
مرا با چشمانت عاشق نشو
چه بسا از من زیباتر بیابی
مرا با "قلبت"
عاشق شو
ڪه قلب ها
هرگز
مشابه هم نیستند...!
#نزار_قبانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
طلوع خورشید من، از پشت چشمانِ تو
رنگ گرفته دنیا ،از گل دامانِ تو
صبح به رقص آمده،تاکه گشودی توچشم
من به فدای تو ام ،جانِ منو جانِ تو
#حمیدرضا_ضیافتی_برخوردار
@takbitnab
🌹🌹🌹
اَبرویش خَم به کمان مانَد
و قَد راست به تیر
کَس ندیدم که چنین
تیر و کمانی دارد
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
انگیزه دارم تا خود صبح قیامت
از محشر چشمان زیبایت بگویم
#فاطمه_معصومی
@takbitnab
🌹🌹🌹
نرو! بمان، که من از انتظار میترسم
من از جدایی و بُغض و فرار میترسم
نگو که این همه دل کندن اضطراری بود
من از مُواجهه با اضطرار میترسم
مرا میانِ دلِ گوشه گیرِ خود جا کن
من از حواشی و گوشه کنار میترسم
بمان که بی تو من حتی از آسمان، از گل
از این ترنمِ فصل بهار میترسم
تصورت کنم اینجا؟ میان این خانه؟
نه! من از این تصورِ بی اعتبار میترسم
من از شنیدنِ صوتِ "خدا به همراهت"
من از شنیدنِ سوتِ قطار میترسم
نماز وحشتِ این عاشقانه را خواندم
من از نبودِ تو... با افتخار میترسم...
#سید_مهدی_موسوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
من؛؛؛!!!
هنوز هم
خیال می کنم
تو
هر شب
ب من فکر می کنی
آه
ک
من خیالباف ترین
فراموش شده جهانم؛؛؛!!
#الهام_مرادی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گفتی چه دلگشاست افق در طلوع صبح
گفتم که چهره ی تو از آن دلگشاتر است
گفتی که با صفاتر از این نوبهار چیست؟
گفتم جمال دوست، بسی با صفاتر است
#فریدون_مشیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
صُبحدم ، دل را مقیم خلوتِ جان یافتم ؛
از نسیم ِصبح بوی زلف جانان یافتم ...
#خواجوی_کرمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
به سراغ من اگر مي آييد،
پشت هيچستانم.
پشت هيچستان جايي است.
پشت هيچستان رگ هاي هوا، پر قاصدهايي است
كه خبر مي آرند، از گل واشده ی دورترين بوته خاک.
روی شن ها هم، نقش های سم اسبان سواران ظريفی ست که صبح
به سر تپه ی معراج #شقايق رفتند.
پشت هيچستان، چتر خواهش باز است:
تا نسيم عطشي در بن برگي بدود،
زنگ باران به صدا مي آيد.
آدم اين جا تنهاست
و در اين تنهايی، سايه نارونی تا ابديت جاری ست.
#به_سراغ_من_اگر_مي_آييد،
نرم و آهسته بياييد، مبادا كه ترك بردارد
چينی نازک تنهايي من!
#سهراب_سپهری
@takbitnab
🌹🌹🌹
صبح است...
طلوع کن...
طلوع کن ای پنهانی ترین
زاویه ی نگاهم
تو آنی که همیشه
در هر شعر
متولد می شوی
پس طلوع کن...
طلوع کن، میان این
قافیه های پر سکوت!
طلوع کن...
#علیرضا_اسفندیاری
@takbitnab
🌹🌹🌹
و روح صبح آنگه پیش چشم من
برهنه شد به طنازی
و خود را از غبار حسرت و اندوه
در آیینه ی زلال جاودانه ،
شست و شویی کرد.
بزرگ و پک شد
و ان توری زربفت را پوشید
و آنگه طرف دامن تا ،
کران بیکران گسترد
در این صبح بزرگ شسته ...!
#مهدی_اخوان_ثالث
@takbitnab
🌹🌹🌹
و؛؛؛؛
صبح
خلاصه ای ست
از
خنده های تو؛؛؛؛؛
توو بخند؛!!
تاااا
صبح من
بااا
خنده های زیبای
توو
بخیر شود جاناا،،،!!!!
#الهام_مرادی
@takbitnab
🌹🌹🌹
🌸صبح ما خیر است
ای یاران ز پیغام شما
🌸جـان ما مست است
دائم از می جـام شما
🌸کام ما هر صبح شیرین گردد
از پیغامـتان
🌸چون عسل شیرین کند
یـزدان ما کـام شما
#اقبال_لاهوری
@takbitnab
🌹🌹🌹
مرا خود با تو چیزی در میان هست
و گر نه روی زیبا در جهان هست
وجودی دارم از مهرت گدازان
وجودم رفت و مهرت همچنان هست
مبر ظن کز سرم سودای عشقت
رود تا بر زمینم استخوان هست
اگر پیشم نشینی دل نشانی
و گر غایب شوی در دل نشان هست
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
عامل بیدارےهرصبح این عاشـق ؛ سـلام
با «توأم» عالیجنابِعشـق ؛امروزت بخیر
#یلدا_ڪولیوند
@takbitnab
🌹🌹🌹