eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد عمری که به خواب من بی دل آمد گریه آبی به رخم ریخت که بیدار شدم @takbitnab 🌹🌹🌹
زیباترین بهانه‌ی زنی تنهاست این پرنده سردش است در هوای آغوش گرم تو. ... سرما و سردی این دی ماه را هرکس به اندازه و میزانی می‌داند و یادشان می‌رود تو هستی، من نباشم، همیشه دنیا سرد است و بیشتر میل به گرمای بودنت دارم در دلم. ... به یاد داری که می‌گفتی: اصلا نترس! پیش تو می‌مانم! زمانی که نخستین باران پاییز و نخستین بارش برف زمستانی ببارد! باران آمد، برف هم بارید، اما آمدن تو، نیامد! خودت می‌دانی تاکنون، چند بغل به من بدهکاری؟! ... گرم نمی‌شوم! گرم نمی‌شوند، دست‌هایم... وقتی پیشم نیستی، دیگر آنقدر با نامه‌های سردت نگو دوستت دارم!. ... خیلی اوقات فراموش می‌کنم، که تو پیشم نیستی! نمی‌دانم چرا هر روز، چشم انتظار آمدنت می‌مانم!. ... دروغ‌های گرم تو، که برایم می‌نویسی: دوستت دارم! سرمای این تنهایی را از یادم برده است، آه، چه شیرین‌اند، دروغ‌های مردانه‌ات. ... امروزم، از دیروزم نمی‌روی! در این عشق تو، همه روزم را دوست دارم، ذره‌ای بیشتر از دیروزم، پیر نمی‌شوم با عشق تو، اینجوری‌هاست، دیگر!. برگردان: @takbitnab 🌹🌹🌹
من از جفای زمان بلبلا نخفتم دوش تو را چه بود که تا صبح می‌خروشیدی... @takbitnab 🌹🌹🌹
مرا ز یاد تو برد و ترا ز خاطر من ستم زمانه ازین بیشتر چه خواهد کرد؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
شراب ارغوانی چاره رخسار زردم نیست بنازم سیلی گردون که چهرم ارغوانی کرد @takbitnab 🌹🌹🌹
هوالعزیز دیرگاهی ست جوانی به فنا رفته , چه دیر آمده ای باغ پژمرد ز تاراج خزان و به کویر آمده ای رقص ویرانگر گیسوی تو در باد دلم برد ولی بعد عمری دل صد پاره که شد خوار و حقیر آمده ای سالها منتظرم یک سحر از کوی وصالت گذرم داغ حسرت به دلم ,دیدن دلداده ی پیر آمده ای مرغ دل پر زد و شد ساکن زندان خیالت عجبا بهر تسکین , به اسارت گه شیدای اسیر آمده ای بی وفا ناز تو در بردن دل شهره ی عالم شده بود تا که شد نوبت من , وه که چه بی حال و فقیر آمده ای مدتی هیچ رسولی ز نگاهت نکند معجزه ای سنگدل کافر چشمت شده ام گر چه بشیر آمده ای تا فلک جلوه ی چون ماه ترا داد به بیداد خزان پیش تنها دل در پیچِشِ گیسوی تو گیر آمده‌ای دلبران را نه نیازی به قشون ست و نه سرباز , نه رخ این چه زیباست که بی اسب و رخ و شاه و , وزیر آمده‌ای بی شمارش شده چون درد دلم ,شِکوِه درشتانه بُوَد دلخوشم در شَبِ ویرانه ی دل ,ماه منیر آمده‌ای ای خوشا آخِرِ شهنامه که اینگونه به پایان برسد با تمنای دلم روی همین کهنه حصیر آمده ای گر چه ایام جوانی به هدر رفته نگارم ,بِنِشین تو قدم رنجه نمودی به دلت خرده مگیر آمده‌ای فارغ از هر هوسی عشق چودریاست پر از موج و خطر پر گشا دلبر دلداده به دریای کبیر آمده‌ای @takbitnab 🌹🌹🌹
درآ که در دل خسته توان درآید باز بیا که در تن مرده روان درآید باز @takbitnab 🌹🌹🌹
آن شب که ترا به خواب بینم پیداست چون روز شود چو روز دل پرغوغاست آن پیل که دوش خواب هندستان دید از بند بجست طاقت آن پیل کراست @takbitnab 🌹🌹🌹
حالی که خوش است بی قرارش نکنید عشق است ولی باز قمارش نکنید حرفی نشده باز زمین گیر شدی حرف از دل ما بود شعارش نکنید @takbitnab 🌹🌹🌹
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم جایی که فرزندت در آنجا روضه خوان باشد دريايي از درد و غريبي موج خواهد زد پای حسن هرگاه جایی درمیان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست سقف مزارت هم زمانی آسمان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست وضعت میان خانه چون زندانیان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست خون دلت از کنج لب هایت روان باشد آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد سخت است تشنه باشی و لب های لرزانت حتی برای آب خوردن ناتوان باشد هنگام برخورد لبت با کاسه ی آب است وقت گریز روضه های خیزران باشد @takbitnab 🌹🌹🌹
باز امد یک مصاب دیگری تسلیت باشد وفات عسکری تسلیت باشد امام مسلمین ماتمش در قلب شاعر صیمری @takbitnab 🌹🌹🌹
بیاد شهیدان گلگون کفن بیاد عزیزان من در وطن بیاد عزیز دلم کشورم شعار وطن در کفن پیکرم @takbitnab 🌹🌹🌹
نان وآبی که تو از سفره مردم خوردی. تا که بیگانه شدی حرمت آن را بردی. سگ وفادار شود گله به غارت نرود. پست تر از سگ تو دل صاحب خود آزردی. @takbitnab 🌹🌹🌹
وجود گنبد تو ای امام هیبت ماست. حریم امن تو آبادگاه ملت ماست. چه سامرا چه نجف هردو قتلگاه حسین ع. قبور آل علی قبله گاه وحدت ماست. @takbitnab 🌹🌹🌹
برگ سبز 2 سخت است غم فراقت ای یار بیا ای یوسف زهرا گل بی خار بیا چون مهر درخشان و جهانتاب بتاب عالم شده است چون شب تار بیا حدیث وصف ترا آب و تاب لازم نیست کمال حُسن توئی شعر ناب لازم نیست چو آفتاب جمال تو جلوه گر گردد اگر غلط نکنم آفتاب لازم نیست @takbitnab 🌹🌹🌹
در غروبی زیبا کفشهای تابه تای نا امیدی را جفت میکنم و او را ره سپار نا کجا آباد دنیای خودش میکنم با ذوق و تبسمی بر لب دل به طلوعی دوباره خوش و رویدن شقایق را کنار بابونه ی وحشی به فال نیک میگیرم @takbitnab 🌹🌹🌹
بهترین کانال کانال سروش در کنارش می کشم شعرم بدوش در کنار شاعران زیبا کلام می سرایم شعر من با احترام @takbitnab 🌹🌹🌹
باید بدانی اینجا، غیر از خودت دوا نیست دیگر ندیدن تو، در این حد روا نیست در نامه های ما هم، هر روز می توان دید عزمی برای اینکه، باشی تو بین ما نیست در راه مانده باقی، موسی برای اینکه باور ندارد این قوم، راهی بجز خدا نیست آرایشی که ابلیس، این روزها گرفته یعنی زمان کافی، دیگر در این ردا نیست یعنی به زعم او هم، از مهلتی که دارد جز یک مجال کوتاه، دیگر در این سرا نیست این نکته سخت باید، ما را به فکر می برد اینکه زمان موعود، دور از همین نما نیست پس با تمام نیرو، آماده شو که این راه در آخرین مدارش، غیر از من و شما نیست @takbitnab 🌹🌹🌹
بدنبال شعرم بدنبال یار شده شعر کارم در این روزگار شده شعر کارم برای دلم برای بزرگان خوب عاقلم @takbitnab 🌹🌹🌹
دلم یک دوست میخواهد که وقتی ابر دلتنگی نمی باران زند بر این دل سنگی بسان کهکشان باشد برای بغض هایم برای گریه هایم خنده ی رنگین کمان باشد @takbitnab 🌹🌹🌹
درد دل!!!! دیرگاهی گشته ام ساکت، ولی آرام، نه گفته بودم تو دلارامی، درین هنگام، نه بود عمری درد هجران هر کجا همراه من سرزدم میخانه را، دیدم فقط در جام نه زندگی بی عشق، یعنی درد بی درمان، مرا عاشقی زیباست، اما عشق بی فرجام نه دل ز تنهایی به تنگ آید، نمی دانی مگر ترس از مردن ندارد، منتها گمنام، نه ناز چشمانت بود زنجیر، در بندت، شدم دام ها من دیده ام، زیباتر از این دام، نه دل اگر با دل نشیند، عشق غوغا، می‌کند شرط اول دل بود جانا، کلوخی خام، نه دل به تنگ آید گهی، بازم تمنایت، کند، من که مشتاقم تو برگردی، ولی ابرام، نه عشقبازی هم فریبا می‌شود، با همدلی یک طرف حاکم، دلی دیگر، مطیع و، رام نه مرگ عاشق در ملاقاتی پر از، شوریدگی بار فرقت بر دل و، در ساحلی آرام، نه دل به وجد آید، اگر، نجوا کند با همنفس نازنینا، باغ دل بی همنفس، پدرام، نه بی وفا یکبار آیی پیش من هم، قانعم، دل که می‌میرد زهجرانت، ولی، ناکام نه، کرج اردیبهشت نود و نه @takbitnab 🌹🌹🌹
ز من بُرد اندک‌اندک زندگانی خلافِ وعده‌ی بسیارِ جانان @takbitnab 🌹🌹🌹
دلم یک دوست میخواهد فقط یک دوست میخواهد که عالم گر صبو باشد دو دستم جام او باشد زمانی میکند با زلف خود بازی بریزم من به جامش شهد انگور و شراب ناب شیرازی @takbitnab 🌹🌹🌹
چراپرواز کردی ازبرم صحرا مندم همچو بلبل درقفس تنها تو سلطانی منو درویشم مریضم من بیاپیشم @takbitnab 🌹🌹🌹
گفتند از حوالی اینجا گذشته است زیبایی‌اش ز حد تماشا گذشته است از من مخواه خشم خودم را فرو خورم دیگر مجال صبر و مدارا گذشته است وقتی که از خطای تو جای گذشت نیست باید قبول کرد که فردا گذشته است ای جام می که وسوسه‌ام می‌کنی مدام ما را معاف دار که از ما گذشته است میراث‌دار سلسله‌ای پادشاهی‌ام دوران باشکوه من اما گذشته است ای عشق نوح باش و به فریاد ما برس حالا که آب از سر دنیا گذشته است @takbitnab 🌹🌹🌹