eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
آنچنان کز خط سواد مردمان روشن شود سرمه گویا تر کند چشم سخن گوی تو را @takbitnab 🌹🌹🌹
تا در طـلـب گـوهر کانـی، کانـی تـا در هـوس لـقمه نانـی، نانـی ایـن نکته رمـز اگـر بـدانی، دانی آن چیز که در جستن آنی، آنی @takbitnab 🌹🌹🌹
دل از دست نگارینی به زور آورده ام بیرون ز تُـرکان سخن ساعد نگاری کرده ام پیدا @takbitnab 🌹🌹🌹
صبحدم دیدم درون محفلی بلبلی امد بدیدار گلی بلبل غمگین صدای زار داشت بچه ای را در قفس بیمار داشت @takbitnab 🌹🌹🌹
خود‌شناسی قدمِ اولِ عاشق شدن است! وای بر یوسف اگر نازِ زلیخا بکشد.. @takbitnab 🌹🌹🌹
درون ما ز تو یک‌دم نمی‌شود خالی کنون که شهر گرفتی روا مدار خراب @takbitnab 🌹🌹🌹
من که دائم با خیالِ یار، گرمِ صحبتم جز سرِ زانو نمی‌باشد مرا سرمنزلی @takbitnab 🌹🌹🌹
بارها شُسته ای، نخواهد رفت! ردّ خون من است روی تنت نعش یک ببر منقرض شده ام وسط بیشه زار پیرهنت… عشق، دور است…بی سرانجام است قطره ای آب، قبل از اعدام است گریه ات دام، خنده ات دام است منطقی نیست دوست داشتنت! با سرانگشت های خسته ی من مهربان شو کتاب ممنوعه سهم چشمان بی قرار من است سطرهای نخوانده ی بدنت! خاطرات تو را قطار کنم؟ ناسزا بشنوم، فرار کنم؟ تو بگو عشق من! چه کار کنم با تو و عاشقان بد دهنت! صلح کردیم و زنده دفن شدیم جنگ پیدایمان نخواهد کرد گرچه از زیر خاک بیرون است دست سربازهای بی کفنت… @takbitnab 🌹🌹🌹
یا حزینا انته فی قلبی الحزین نظرتا منک ترا عبد الحسین نظرتا منک ترا عین الیقین سببا فی موتی قلبا لا یلین @takbitnab 🌹🌹🌹
دگـر باره بشوریدم، بدان سانـم به جان تو که هر بندی که بر بندی، بدرانم به جان تو @takbitnab 🌹🌹🌹
کجاست؟ آن گُل سرسبد عالم ایجاد کجاست؟ یوسف فاطمه با حُسن خداداد کجاست؟ دیده ها در ره آن مصلح کل مانده براه آنکه برپای کند محکمه ی داد کجاست قاف تا قاف جهان منتظر مقدم اوست تک سواری که جهان را کند آباد کجاست مهر تابنده که خورشید درخشان فلک نور از و کسب کند در همه ابعاد کجاست مکتب دادگری آنکه نماید بنیان برکند ریشه ی الحاد ز بنیاد کجاست کشتی اهل ولا در یم طوفان بلاست ناخدائی که زموجش کند آزاد کجاست آنکه آید به هوای طلبش صبح و مسا از دل منتظران ناله و فریاد کجاست مرغ باغ ملکوت و گُهر بحر وجود اهل دل تا شود از مقدم او شاد کجاست صاحب عصر و زمان منتقم آل رسول تا که جاوید کند سیره ی اجداد کجاست حق مظلوم ز بیدادگران برگیرد بر ستمدیده کند رحمت و امداد کجاست بهدف تا برسد تیر دعا باید گفت یارب آن ریشه کن ریشه¬ی بیداد کجاست؟ (آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست) آنکه یکدم نرود خاطرش از یاد کجاست صبر کن صبر «مقدم» که ظفر می آید آن سفر کرده بزودی ز سفر می آیــد @takbitnab 🌹🌹🌹
به نام حق بزم رقیب رفته ای ، جان به لبش رسیده دل . داغ فراق دیده ای ؟ از همه دل بریده ، دل . باده ی ناب داده ای ، زلف به باد داده ای . این همه سهم دیگران ، زهر جفا چشیده دل . مهر ازان دیگری ، می ، بر غیر ، میبری . باز ستم به من چرا ؟ خلوت شب گزیده دل . نزد حریف دلربا ، در دل من ، غمت مها ، تا به سحر نخفته ام ، بس که ستم کشیده دل ، محمل غم به دل نهی ، زهر جفا به من دهی ، از بر من تو می رهی ، از همه کس رهیده دل . سنگدلی مرام تو ، شهد تو شد ، به کام او ، تار غمت ، به دور من ، پیله به خود تنیده دل . باغ رخت ، چه با صفا ، نرگس مست ، دلربا این همه عیش بی وفا ، گوشه ی غم ، خزیده دل . بر لب تو ، ترانه ها ، لرزش دست ، شانه ها ، زین همه ، عاشقانه ها ، سوز صدا ، شنیده دل ، عاشق دلشکسته ام ، تا ته عشق ، رفته ام ، زین ره پر خطر ، فقط ، درد به جان ،خریده دل . شانه به شانه ام نیا ، تا دم کلبه ام ، نیا . طاقت دل تمام شد ، زخم ترا که ، دیده دل . تلخ ترین ، شراب را ، بعد تو من ، چشیده ام ، آخر عمر را درین ، میکده آرمیده دل . @takbitnab 🌹🌹🌹
بمیرم برایت بهاران نسیم سفر باتو میرم بعهد قدیم بدیدار گل میرم ویاسمن بصحرای زیبای ایران من @takbitnab 🌹🌹🌹
ای وطن داغ غم افتاده به جسم وجانت. خون قاسم بکند ازدل وجان درمانت. کوه و دشت و دمن و بادیه هایت دیده است. زخمهایی که بخورده است براین سامانت. جنگ هشت ساله وتحریم و نبرد داعش. ترور و توطئه هرگز نبرد بنیانت. خاک پرگهرو پر مهرتوعشق دل ماست. نام تو حک شده بر قلب همه یارانت. برسر ودست همه مردم پرشورتوهست. پرچم ناز سه رنگی که بود عنوانت. همه سرباز وطن بوده و بر بام وطن. جان به کف پرز غرورنند یل خوبانت. دست دشمن شکند که گرکه برآیدازجیب. همه جاه نقل شده خاطره از تورانت. اشک شوق ناله غمباراگر هست که هست. اهل این خاک ندارد گله از طوفانت. گه سیه پوشی وگه سرخی وگاهی سپید. کیف وصدکیف کازین قاب خوش الوانت. دست در دست بسازیم برو روی تورا. تا همه خلق خورند از ثمرات خوانت. @takbitnab 🌹🌹🌹
دیدن چشمان زیبایت طلوع صبح بود با تماشای تو تاریکی ز چشمم پر گشود تا تو را دیدم دلم لبریز شد از نور عشق دیدنت صبحی نکو را میهمان من نمود @takbitnab 🌹🌹🌹
سگ همیشه صاحب خودرا نمی ازارد تو چرا صاحب خود را با صدا ازردی @takbitnab 🌹🌹🌹
مگر ره کم کند کو را گذر افتد به ما یا رب فراوان کن گذار آن مه گُـم کرده راه اینجا @takbitnab 🌹🌹🌹
بید مجنون، زیر بال خود، پناهم داده بود! در حریم خلوتے جان‌بخش، راهم داده بود. ‌ تکیه بر بال نسیم و چنگ در گیسوے بید! مسندے والاتر از ایوانِ شاهم داده بود. ‌ شاه بودم، بر سرِ آن تخت، شاهِ وقتِ خویش یڪ چمن گل، تا افق، جاے سپاهم داده بود! ‌ چتر گردون، سجده‌ها بر سایبانم برده بود عطر پیچک، بوسه‌ها بر پیشگاهم داده بود! ‌ آسمان، دریاے آبی، ابرها، قوهاے مست! شوقِ یڪ دریا تماشا بر نگاهم داده بود!... ‌ آه! اے آرامش جاوید! کے آیے به دست؟ آسمان، یڪ لحظه، حالے دلبخواهم داده بود! ‌ @takbitnab 🌹🌹🌹
قلم به دست گرفتم، ولی چه بنویسم؟ که شرحِ بی‌کسی‌ام درخطوط پیشانی‌ست @takbitnab 🌹🌹🌹
دو تا ساقی، دو تا باده، دو تا مینو، دو تا ساغر دو تا تاک پر از انگور و سر در خمره، خم پرور یکی شان صادق و آن دیگری گردیده پیغمبر اگر مستم، اگر هوشیار آگر خوابم، اگر بیدار اسیرم در کمند جعفر صادق کمند احمد مختار دو تا خورشید عالم تاب می آیند از بالا دو درّ نادر و نایاب می آیند از بالا دو تا آقا، دو تا ارباب می آیند از بالا دو تا کوثر، دو تا زمزم دو تا دارو دو تا مرهم دو تا ایمان مستحکم یکی صادق، یکی هم حضرت خاتم ندایی آمد از لاهوتِ ربّ العزه در ناسوت به هم پیچیده شد طومار کفر جبت و الطّاغوت فلک خرم، ملک در شادی و جن و بشر مبهوت فروغی در شب آمد ایّهاالعالَم رئیس مکتب آمد ایّهاالعالَم الا ای شیعیان کف دارد این مژده رئیس مذهب آمد ایّهاالعالَم ببین آتشکده خاموش شد از شعله های شرک کسی آمد که لرزانده است نور او بنای شرک هراسان شد از این مولود مکه ناخدای شرک محمد هدیه ای از عالم بالا مقامش قاب قوسین است و او ادنی اگر چه خاتم پیغمبرانش خوانده اند اما بخوانیدش اَباالاُمّه، اخی الحیدر، اباالزهرا محمد می رسد، از خوبی اخلاق می خواند امین مکه از پابندی میثاق می خواند سروش وحی را در گوشه ی عشاق می خواند ز قرآن خواندنش قرآن شده واله دل یاسین و الرّحمان شده واله حرا واله، خدا واله، علی مرتضی واله ابوذر مست گشته، از دمش سلمان شده واله کنار گنبد خضرای او ما روسیاهانیم در این دارالحکومه تک تک ما عبد سلطانیم پناهمان بده! همشهری شاه خراسانیم شفیع المذنبین الغوث شه دنیا و دین الغوث الا ای که وصی ات شد امیرالمومنین الغوث علی دلدار، علی دلبر، علی مولا، علی رهبر علی قرآن، علی کوثر، علی میزان، علی محشر علی حیدر، علی صفدر، علی شد جان پیغمبر علی حُبّه جُنّه قسیم النّار والجَنَّه وصیّ المصطفی حقّا امام الانس والجِنّه @takbitnab 🌹🌹🌹
هفدهم روز ربیع الاول است درمدینه مهر والا آمده همزمان با زادروز مصطفی(ص) حضرت صادق(ع) به دنیا آمده از گلستان علی(ع)وفاطمه(س) غنچه ای زیبا شکوفا آمده حضرت باقر(ع)به میلاد پسر شاکر درگاه یکتا آمده داده از او حضرت طاها خبر عالم آلش هویدا آمده جد او بنیانگذار دین بود آنکه دین را کرده احیا آمده پیش او هر عالمی سائل بود بر درش غرق تمنا آمده صابرست وفاضلست وطاهرست برائمه شیخ و آقا آمده جعفرست وسید مذهب بود رهبر اهل تولا آمده روز میلادش بود روزی نکو شیعیان را شادی افزا آمده از برای او و جدش همزمان مجلس شادی مهیا آمده فاطمه بر نوکران عیدی دهد چون سرور قلب زهرا(س)آمده @takbitnab 🌹🌹🌹
مدینه غرق صفا شد ز روی حضرت صادق دمید عطر محمد ز بوی حضرت صادق فروغ روی نبی را که مکه یافت در امشب مدینه دیده دوباره ز روی حضرت صادق شب درخشش خورشید آسمان علوم است که نور می دهد از چار سوی حضرت صادق ششم امام که باشد ضمیر عالم و آدم مثال آینه ها روی به روی حضرت صادق تمام فقه بود وامدار مکتب فضلش کمال عشق بود راز گویِ حضرت صادق روایتی است کرامت از آن وجود مکرّم حکایتی است شفاعت ز خوی حضرت صادق پیمبران نرسیدند بر مقام نبوت که جرعه ای نزدند از سبوی حضرت صادق بسان زمزم و تسنیم و سلسبیل روان است علوم آل محمد ز جوی حضرت صادق ز کهکشان فضیلت طنین فکنده به عالم خروش عدل علی از گلوی حضرت صادق قیام علمی او چون قیام سرخ حسینی فکنده لرزه به کاخ عدوی حضرت صادق کمر به کشتن او بست دشمنش چو نظر کرد که هست غالب دلها به سوی حضرت صادق فرشته جسته تقرب بهشت یافته رونق ز قطره قطره ی آب وضوی حضرت صادق بود تجلی والشمس ز آن جمال مبارک بود مفسّر والّیل موی حضرت صادق چراغ راهنمای بشر به عالم توحید همیشه وقت بود گفتگوی حضرت صادق کتاب جابر حیان حدیث فضل مفضّل یکی است ز آن همه راز مگوی حضرت صادق اگر به علم درخشد ، چو آفتاب، گرفته ذُراره ذرّه ای از مهر روی حضرت صادق حُشام حشمت علمی گرفته از حَشَم او که کرده تر، لب جان از سبوی حضرت صادق بگو فلاسفه را تا برای درک حقایق نهند رو به ره مهر پوی حضرت صادق نماز پایه ی دین است و بود لحظه ی آخر نماز و حرمت آن گفتگوی حضرت صادق بخوان دعای فرج را به آرزوی اجابت که بوده صبح فرج آرزوی حضرت صادق شب دعاست برای فرج بیا که بخوانیم خدای را همه بر آبروی حضرت صادق قلوب شیعه حریمش بود ولی به بقیعش دل شکسته کند جستجوی حضرت صادق نبین به قبر خرابش ببین که چشمۀ خورشید بجوشد از افق خاک کوی حضرت صادق خدا کند که صبا بر مشام ما برساند شمیمی از حرم مُشک بوی حضرت صادق خدا کند من آلوده باز هم چو «مؤید» سر نیاز بسایم به کوی حضرت صادق @takbitnab 🌹🌹🌹
میلاد حضرت رسول اکرم(ص) سرزد از برج کرامت آفتاب تازه ای باز شد بر آسمان ها باز باب تازه ای کهکشان ها غرق نور و ماسوی اله گرم شور شد عیان از بحر رحمت درّ ناب تازه¬ای کائنات اندر نشاط و ممکنات اندر سرور در بساط نه فلک شد انقلاب تازه ای هفده ماه ربیع و در سرای آمنه پرتو افکندست نور ماهتاب تازه ای خواجه¬ی عالم محمد(ص) گلشن توحید را داد از نور جمالش آب و تاب تازه¬ای آمد از دامان بطحی ماه سیمایی که یافت از فروغش آفرینش صبر و تاب تازه¬ای قدرت حق را بنازم داد از الطاف خود کشور توحید را مالک رقاب تازه¬ای تا کند اصنام را نابود همچون بت شکن حق نموده در حقیقت انتصاب تازه¬ای هیبتش دندانه¬های کاخ کسری را شکست در دل کسری بیفکند اضطراب تازه¬ای خشک شد دریای شهر ساوه از اعجاز او باز شد اندر سماوه موج آب تازه¬ای آتش آتش پرستان ناگهان خاموش شد در دل شیطان به پا شد التهاب تازه¬ای جشن میلاد محمد(ص) ای «مقدم» باز کن از بــرای شعر شیوایت حساب تــازه ای @takbitnab 🌹🌹🌹
میلاد مسعود نبی مکرّم اسلام(ص) ربیع آمد بهاری تازه آمد جهان را گلعذاری تازه آمد سحاب عشق و رحمت شد گهربار بهاری در بهاری شد پدیدار مه تابانی از بطحا درخشید که هستی را شعاعش نور بخشید محمّد ص آخرین مهر نبوت بعالم داد عزّت از ولادت گلستان نبوت شد شکوفا به گیتی موج رحمت شد هویدا تجلی کرد چون آن ماه تابان نظام آفرینش گشت خندان اساس بت پرستی گشت زایل بنای سحر و جادو رفت در گِل شکست افتاد اندر کاخ کسرا شکوه عدل داور شد هویدا بخاک افکند تاج سرکشانرا بذلّت عزت ساسانیان را شرار آتش آتش پرستان فروکش کرد زین موج خروشان محمد سرو ناز ملک هستی یگانه مقتدای حق پرستی خوش آمد آن گل زیبا خوش آمد سفیر لیلۀ الاسرار خوش آمد یگانه آفتاب برج اسلام به قاب قوس او ادنی بزد گام چنان موکب بسوی عرش حق راند که جبریل امین از پای درماند فراتر رفت زین سقف زبرجد به بام عرش بوالقاسم محمّد(ص) محمد(ص) در جهان چون پای بگذاشت زپای خلق عالم بند برداشت لوای حق پرستی را علم کرد حرم را تا قیامت محترم کرد بشر را تا ابد مجد و بها داد به کلّ ماسوا نور و صفا داد دلی بی کینه چون آئینه اش بود و قرآنی که اندر سینه اش بود شب اسرا که نورش منجلی بود محمد در دلش یاد علی بود زمین تا عرش را زیر نگین داشت علی را در نظر روی زمین داشت محمـّد شـمـع جـمع کائناتـست که از وصفش «مقدم» عقل ماتست @takbitnab 🌹🌹🌹
هوالعزیز، عرش اقامتگهم، من ز نه هست آمدم، عشق بود شیوه ام، عاشق و مست آمدم، منزل دل نا کجا، کرد حقیر تا کجا؟ گندم آدم مرا، این همه پست آمدم، من ز ملک برترم، باغ بهشت، منظرم، ساغر می در برم، مست الست آمدم، حیف که فردوس را، داده ز دست رایگان، محبس تن جای دل، عقل پرست آمدم، چون ز ازل سر خوشم، باده ی ناب، سر کشم، گر چه خمارم کنون، جام به دست آمدم، سجده بود دل گشا، ذکر قنوت جان فزا اشک سحر چاره ام، دل چو شکست آمدم، گاه زلیخا شوم، یوسف مصر برده‌ام، بند چو آن برده از، من بگسست آمدم، عاشق شیرین لبی، دل شکنست، بی وفا، داغ غمش بر دلم، چون بنشست آمدم، گنج وفا بوده ام، از همه رنج دیده ام، طاقت دل طاق شد، وز همه رست، آمدم، بار الها ترا، بنده نواز، دیده ام، در به درو، پر خطا، هر چه که هست آمدم، مهر نود و نه، @takbitnab 🌹🌹🌹