eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbit.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
چون گاو دهان به آی و وای باز مکن. اینقدر به جمال و قد و خود ناز نکن. بدبخت دو تا کلام اگر می دانی. در گفتن شعر به نکته آغاز نکن. @takbitnab 🌹🌹🌹
نشد چشمه از پاسخ سنگ خار بنیروی همت درامد بکار چنان چشمه درسنگ شد کارگر کزن سنگ خارا زدی ره گذر @takbitnab 🌹🌹🌹
دلا دیشب چـه میـکردی تـــو در کـــوی حبیب من الهی خون شَوی ای دل تو هم گشتی رقیب من @takbitnab 🌹🌹🌹
گفتی مـرا بـه خـنده، خــوش باد روزگـارت کس بی تو خوش نباشد، رو قصه دگر کن @takbitnab 🌹🌹🌹
گر به رخسار چو ماهت صنما می‌نگرم به حقیقت اثر لطف خدا می‌نگرم آفتابی تو و من ذره مسکین ضعیف تو کجا و من سرگشته کجا می‌نگرم @takbitnab 🌹🌹🌹
وای از آن دم که تو ازرخ بگشایی نقاب. مرده عشق تو درخاک کشدبی تواعقاب. وین چنین رو که تواز خلق خدا بربستی. کس نچیداست ز دیوار لبت شاخ نبات. @takbitnab 🌹🌹🌹
بـی ثـمر هـر سالـه در فـکر بـهارانـم ولـی چون بهاران می‌رسد با من خزانی می‌‌کند. @takbitnab 🌹🌹🌹
جه خوش گفت.چشمه.به سنگ انگهی کرم کرده راهی بمن می دهی چنان سنگ تیره دلی در جواب بتو راه میدم مگر توی خواب @takbitnab 🌹🌹🌹
من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی من سلسله موجم تو سلسله جنبانی از آتش سودایت دارم من و دارد دل داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی @takbitnab 🌹🌹🌹
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش، دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست! من در پی خویشم، به تو بر میخورم اما آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست... @takbitnab 🌹🌹🌹
بی تلخی حسرت به سبویم نرود آب تا زهر نگردد به گلویم نرود آب گر آب رخم را گذری جانب آن کو ست آنروز مبادا که ز رویم نرود آب ُ @takbitnab 🌹🌹🌹
از آن شبی که به زلفِ تو کرد شانه‌کشی نمی‌رود دل و دستم به هیچ کار هنوز... @takbitnab 🌹🌹🌹
[لبریزِ ماتم] درون کوچه‌ها پر گشته از غم تمام چشمه‌ها لبریزِ ماتم تو گویی شهرها آتش گرفته الهی درد ما را کن تو مرهم. @takbitnab 🌹🌹🌹
هی خودم را به دل آینه ها می ریزم حرف دل را به نخ قافیه می آویزم می‌چکم بر سر و روی غزلم بی وقفه "باز باران" شده تک درس خیال انگیزم می ‌کِشم لاشه ی دل را به سر راهت باز من که از زخم ترین حادثه ها لب ریزم برگه ها ریخته از دفتر شعرم بی تو خش خشی بی رمق از خاطره ی پاییزم بلکه گنجشک شوی روی سرم بنشینی مرد پوشالی بی مغز سر جالیزم کم کم انگار نگاهت به نگاهم تابید باید اهواز شود با تو تن تبریزم روی "صغرا"ی دلم سایه ی "کبرا"ت نشست وقت آن است که از "حد وسط" برخیزم @takbitnab 🌹🌹🌹
آنچنان کز خط سواد مردمان روشن شود سرمه گویا تر کند چشم سخن گوی تو را @takbitnab 🌹🌹🌹
تا در طـلـب گـوهر کانـی، کانـی تـا در هـوس لـقمه نانـی، نانـی ایـن نکته رمـز اگـر بـدانی، دانی آن چیز که در جستن آنی، آنی @takbitnab 🌹🌹🌹
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه إنّـی رأیـتُ دهـراً فـیْ هِـجـرَکِ الـقیامـه دارم من از فراقش در دیده صد علامت لَـیسَت دُمـوعُ عـینـی هـٰذي لَـنا عَـلامـة هـر چند کـه آزمـودم، از وی نبود سـودم مَـن جَـرَّبُ الـمُجَـرَب حَـلَّتْ بِـهِ الـنِدامَـة پـرسـیدم از طـبیبی احـوال دوست گـفتا فـیْ بُـعدِها عَـذابٌ فـیْ قُـربِها الـسَلامَـة گـفتم مَـلامت آید گـر گِـرد دوست گَـردم و الله مـا رأ‌یْـنـا حُـبّــاً بِــلا مَـلامَـة حافظ چو طالب آمدجامی به جان شیرین حَـتّـی یَـذوقُ مِـنـهُ کـأسـاً مِـنَ الـکِـرامـة @takbitnab 🌹🌹🌹
عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا در دل کـفر آمده ام تا کـه بـه میزان برسم @takbitnab 🌹🌹🌹
روزی کـه تــو آمـدی بـه دنـیا عـریان مردم همه خندان و تو بودی گریان زنـهـار چـنان کـن کـه بـه وقـت رفـتن مردم همه گریان و تو باشی خندان @takbitnab 🌹🌹🌹
زنـدگـی صـحنه یکـتای هـنرمـندی مـاسـت هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود صحنه پیوسته به جاست خُرَم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد @takbitnab 🌹🌹🌹
دنیا همه سر به سر خیال است خیال هــر نـــوع خـیـال مـی کـنـی مـیگـذرد @takbitnab 🌹🌹🌹
وری چی هور رخ گیونم بتاون لش حشکم بشور و خو بلاون بنیش ار سر مزار بی‌کس دل و هر نامرحمی میت چم بخاون @takbitnab 🌹🌹🌹
آزرده دل از کـوی تــو رفتیم و نگـفتی کی بود،کجا رفت،چرا بود و چرا نیست؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
دوران روزگار به ما بگذرد بسی گاهی شود بهار و دگر گه خزان شود @takbitnab 🌹🌹🌹
بودن ونابودنت بامن حکایت میکند. بودنت درباغ گل نابودنت در شورزار. یا بیا یکباردیگر بی قرارم ده قرار. در کنار رود آب و درغیاب رهگذار. @takbitnab 🌹🌹🌹