#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
مثل کوهی ایستاده روبروی لشکرم
من علیِ اکبرم
ذوالفقارم، یک سپاهم، جِلوهای از حیدرم
من علیِ اکبرم
#رضا_رسول_زاده
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
او رفت که بیتاب کند لشکر را
از شرم عطش آب کند لشکر را؟
او در پی تشنۀ حقیقت میگشت
میرفت که سیراب کند لشکر را
#سیدمهدی_حسینی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
بر طفل و باب او، چو جوابی نداد کس!
یک تیر هر دو را به سه پهلو جواب داد!
#علی_انسانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
یوسف کنعانِ من، از زیر قرآن میرود
از حرم جان میرود
قل هوالله احد، اکبر به میدان میرود
از حرم جان میرود
#رضا_دین_پرور
@takbitnab
🌹🌹🌹
شهادت حضرت علی اکبر(ع)
کاروان سالار حق جویان حسین(ع)
افتخار عالم امکان حسین(ع)
در زمین کربلا شد بی معین
گشت پرپر هر گلی روی زمین
هر که بود از خیل یاران شد شهید
نوبت آل بنی هاشم رسید
اکبر آن آئینه¬ی احمد نما
اولین گل از تبار هل اتی
بهر جانبازی ز بابا اذن یافت
باصلابت جانب میدان شتافت
گفت نور دیده را با چشم تر
میروی اما کمی آهسته تر
تا ببوسم چهره¬ی نیکوی تو
سیر بینم قامت دلجوی تو
تاخت مرکب را بمیدان نبرد
عزم خود را بر شهادت جزم کرد
بود حیدروار گرم کارزار
تشنه¬گی بُردش ز کف صبر و قرار
سوی باب آمد ولکن دل کباب
ای پدر سوز عطش بُردم ز تاب
بین ربوده تشنگی تاب از تنم
میدهد آزار تن را جوشنم
شه زبان در کام ناکامش گذاشت
بوسه بر روی دلارامش گذاشت
دید اکبر آن دلارای حسین(ع)
خشک تر از اوست لبهای حسین(ع)
بر شهادت بس که شور و شوق داشت
از شهامت روی بر میدان گذاشت
آه از آن ساعت که آن درّ ثمین
روی خاک افتاد در آن سرزمین
با شتاب آمد امام انس و جان
بر سر بالین آن رعنا جوان
در برش بنشست و از دل زد خروش
وای کز اکبر صدا نامد بگوش
فرق خونین سوی داور پر کشید
آفتاب عمر او شد ناپدید
مظهر آزادگی آزاد رفت
درس آزادی بعالم داد رفت
جسم او را تک سوار نینوا
با جوانان بُرد سوی خیمه ها
این الم با عترت اطهر چه کرد
با پدر داغ علی اکبر چه کرد
ای «مقدم» شرح این مطلب چه کرد
موج این غم با دل زینب چه کرد
#مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
دقام دادند جانم را گرفتند
همه تاب و توانم را گرفتند
جوانی داشتم خوش قدّ و بالا
فلک دیدی جوانم را گرفتند؟
به چشم خود خزانش را نبیند
غم آرام جانش را نبیند
دعا کردم سر نعش جوانم
کسی داغ جوانش را نبیند
مبادا گلشنی پژمرده باشد
که بی گل، باغبان افسرده باشد
کسی میفهمد از حال دل من
که در غربت جوانش مرده باشد؟
زمین خوردی خزانی شد بهارت
نزارم میکند حال نزارت
ندارد قوتی پاهایم اما
میآیم با سر زانو کنارت
ترک خورده شبیه من لبانت
شبیه تکه چوبی شد زبانت
رمق دیگر ندارد دستهایم
بگیرد لختهخون را از دهانت
چه آهنگین چه با آواز کشتند
تو را یک عده تیر انداز کشتند
اسیر لشگر جرّاحه بودی
تو را با چندتا مقراض کشتند
علیِ اکبرم ! دردت به جانم
نبیِ دیگرم! دردت به جانم
نکش پا بر زمین در پیش بابا
عزیز پرپرم دردت به جانم
" به هرجا بنگرم تنها تو بینم
نشان از روی زیبای تو بینم
به هر جا ردی از جسم تو پیداست
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم "
بنازم لحن بابا گفتنت را
نکش از دستِ بابا دامنت را
نشستم روی خاک و باتحیر
تماشا میکنم جان کندنت را
فراقت میکند پیرم همین جا
به من باشد که میمیرم همین جا
ندارم پای رفتن سوی خیمه
کنار تو زمینگیرم همین جا
نخواهد کرد داغ تو رهایم
بلرزد مثل دستانم صدایم
پس از وقتی که تابوت تنت شد
گرفته بوی تو دیگر عبایم
#علیرضا_خاکساری
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
بگذار پدر کبوترت پر بزند
طعنه به رگ غیرت لشکر بزند
یک تیر گرفتم از سپاه دشمن
تا تیر به پیکر تو کمتر بزند
#عباس_همتی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
پیرِمَردان هَمه گُفتند: پَیَمبَر آمد
علیاکبر آمد
نَوهی اَرشَدِ فَرماندهی خِیبَر آمد
علیاکبر آمد
#رضا_رسول_زاده
@takbitnab
🌹🌹🌹
عباس فرات از غمت غمگین شد
از خون تو نهر علقمه رنگین شد
از داغ تو قامت حسین خم گردید
بی پشت و پناه عترت یاسین شد
از شیر خدا تو یادگاری عباس
کردی ز قیام پاسداری عباس
گفتی که مرا به سوی خیمه نبرید
شاید ز سکینه شرمساری عباس
دریای کرامت و سخایی عباس
سقای حریمِ مصطفائی عباس
سردار سپاه عشق و سرباز حسین
لب تشنه ی دشت کربلایی عباس
ای ماه سپهر آل عصمت عباس
ای گوهر دریای کرامت عباس
دریای کرامتی و سرچشمه جود
ای روح جوانمردی وغیرت عباس
ای صف شکن و میر دلاور عباس
سقای خیام آل حیدر عباس
دادی بجهان درس وفاداری را
بر عالمیان تا صف محشر عباس
سقای بخون شناورت را دریاب
عباس امیر لشکرت را دریاب
با دست بریده در دل نخلستان
افتاده بخون برادرت را دریاب
یارب تو گره بسته به کارم نکنی
در بٌُردن آب بیقرارم نکنی
من لب نزنم به آب اما یا رب
از روی سکینه شرمسارم نکنی
من ساقی و اصغر به حرم تشنه لب است
از سوز عطش سکینه بی تاب و تب است
حاشا که ز آب تر کنم کامم را
گر لب بزنم به آب از من عجب است
نام تو چراغ دین و آئین گردید
کامت ز سبوی عشق شیرین گردید
عباس کتاب نهضت عاشورا
با دست بریدۀ تو تدوین گردید
در سوگ تو خورشید جهانتاب گریست
چشم ملک از داغ تو سیلاب گریست
بر غیرت و مردانه گی ات یا عباس
هر اهل دلی ز دیده خوناب گریست
#مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
شد جوانم غرق خون در پیش چشمان ترم
ارباً اربا اکبرم
کاش تا این جسم خونین را نبیند خواهرم
ارباً اربا اکبرم
#سیدروح_الله_موید
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_عباس علیه السلام
ببین حال دل ما را ابالفضل
گره از کار ما بگشا ابالفضل
به دل هر وقت حاجت داشتم من
فقط گفتم دخیلک یا ابالفضل
#سیدعلیرضا_شفیعی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
حالا که هدف، گلوی اصغر شده است
چشمان خود سهشعبه هم، تر شده است
زیر لب خود کمان چنین میگوید:
بیچاره رباب! تازه مادر شده است...
#شهریار_سنجری
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
با جلالی فاطمی پا میگذاری در رکاب
حضرت عالیجناب
چون جوانیهای حیدر مینشینی بر عقاب
حضرت عالیجناب
#قاسم_نعمتی
@takbitnab
🌹🌹🌹
یاعباس س
اسمان ادب وبحرکرم یاعباس
ساقی تشنه لب وادی غم یاعباس
ماه تابان بنی هاشمی وشبل نبی
روح ازادگی وخصم ستم یاعباس
بیرق افراشته ای چون که بمیدان جهاد
چرخ گردیده به تعظیم توخم یا عباس
زده با کلک قضا نقش علمداری را
کاتب عشق بنام تورقم یاعباس
نشنیدیم وندیدیم به غیرتوکسی
ساقی تشنه لبی برلب یم یاعباس
درره یا ری اسلام به صحرای بلا
کرده ای قامت مردانه علم یاعباس
ازلب اب تولب تشنه گذشتی زیرا
یادت امدعطش اهل حرم یاعباس
دست ازیا ری قران نکشیدی هرگز
شددوبازوی توهرچندقلم یاعباس
غرق خون ازسرزین تابزمین افتادی
برسر ت فاطمه بنهادقدم یاعباس
سربالین توامدچوبراد ر فرمود
قامتم خم شدازین با رالم یاعباس
ای که باب الکر م وقبله ی حاجاتی تو
مددی کن به مقدم زکرم یاعباس
#مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_عباس علیه السلام
صدایت را شنیدم گریه کردم
بسوی تو دویدم گریه کردم
تمام پیکرت تیر سه پر بود
تنت را تا که دیدم گریه کردم
*
رکاب انگار بر پای تو پیچید
میان خیمه آوای تو پیچید
رباب و خواهرت را هم زمین زد
عمودی که به موهای توپیچید
*
به پای ناله ادرک اخایت
دلم لرزید از سوز صدایت
نبوس این دستهایم را عزیرم
خجالت میکشم از دستهایت
*
ببین پایم دگر قوت ندارد
برادر مرده جز غربت ندارد
به تو سربسته میگویم اباالفضل
حرم بعد از تو امنیت ندارد
#سیدپوریا_هاشمی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#شب_نهم #شب_عاشورا
در روضه ات نشستم و باور نمیکنم
دارد تمام می شود انگار، این دهه
#رضا_دین_پرور
@takbitnab
🌹🌹🌹
یاحسین ع
ای محرم مطلع عشق وپیامت یاحسین
ماسوارادیده براحسان عامت یاحسین
درس ازادی بشراموخت ا زاقدام تو
کرده ای برپاقیامت باقیامت یاحسین
چون وفاکردی به عهدی راکه بستی درالست
تاابدشدزنده وجاویدنامت یاحسین
گپدیده ی ایجادبارددرغمت سیلاب اشگ
گرچه
بودازجوراعداخشک کامت یاحسین
بانگ هل من ناصرت پیچیده درگوش فلک
تاقیامت هست اهنگ کلامت یاحسین
#مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_عباس علیه السلام
ای چشم تو بیمار، گرفتار، گرفتار
برخیز چه پیش آمده این بار علمدار
گیریم که دست و علم و مشک بیفتد
برخیز فدای سرت انگار نه انگار
#فاضل_نظری
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_عباس علیه السلام
ساقیِ کرب و بلا، پُشت و پناهِ خیمهها
تکیهگاهِ خیمهها
سوی مَشکِ توست اَز اِمشب نِگاهِ خیمهها
تکیهگاهِ خیمهها
#رضا_رسول_زاده
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_عباس علیه السلام
دَستانِ عَلَمدارِ حَرَم اَز قَلَم اُفتاد
ایوای عَلَم اُفتاد
این نوحهی جانسوز، میانِ حَرَم اُفتاد
ایوای عَلَم اُفتاد
اِی اَهلِ حَرَم خِیمه دِگَر ماه نَدارَد
اَمان اَز دِلِ زِینَب
دَر شام، عَلَمدار به هَمراه نَدارَد
اَمان اَز دِلِ زِینَب
اِی اَهلِ حَرَم دَستِ عَلَمدار زَمین خورد
عَلَمدار زمین خورد
دَر خِیمه شُده وِلوِله؛ " سَردار زَمین خورد "
عَلَمدار زمین خورد
#رضا_رسول_زاده
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_عباس علیه السلام
کنار اشک دریا روضهی ماست
غمش امروز و فردا روضهی ماست
قیامت هم، دو تا دست بریده
به روی دست زهرا روضهی ماست
#میثم_مومنی_نژاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
سرزکف دادی وقامت خم نکردی پیش خصم
افرین برهمت ورای ومرامت یاحسین
بانگ هل من ناصرپیچیده درگوش فلک
تاقیامت هست اهنگ کلامت یا حسین
ساقی لب تشنه ات جان داد وکامی ترنکرد
تاکه گرددجرعه نوش فیض جامت یاحسین
گرپسرراسربزانومی نهی همچون پسر
می کنی لطف ومحبت باغلامت یاحسین
من گرفتم اب رابستندبراهل حرم
از چه افکندنداتش درخیامت یاحسین
اه ازان ساعت که جسمت رامیان خاک وخون
دیدزینب خواهروالا مقامت یاحسین
می رسدروزی امام منتقم باذوالفقار
می ستاندازستمگرانتقامت یاحسین
ارزو دارد مقدم تازندا زروی شوق
چون کبوتربال وپربرگردبامت یاحسین
#مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_عباس علیه السلام
امید خیمههای نا امید است
بریده دست و پای این شهید است
بگو با زائران، این قبر کوچک
مزار یک علمدار رشید است
#میثم_مومنی_نژاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
#حضرت_عباس علیه السلام
اي آب بقا اشک روانت عباس
اي نور خدا در دل و جانت عباس
يک چشم تو بر آب و يکي سوي حرم
قربان دو چشم نگرانت عباس
#سیدمجتبی_شجاع
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای آفتاب صبر کن این آخرین شب است
این آخرین شبانۀ آرام زینب است
این نازدانهها که در آغوش مادرند
در دست باد، بعد تو گلهای پرپرند
بعد از تو در محاصرۀ شعلهها و خار
گلهای پرپرند به میدان کارزار
دلبندهای قافله شلاق میخورند
از شعلههای حرمله شلاق میخورند
این خیمهها چو ابر پراکنده میشوند
فردا پس از تو، شب نشده کنده میشوند
فردا غروب آن سوی گودال قتلگاه
در ابرهای دلهره، غلتان به خاک، ماه
ماه ایستاده دفعۀ آخر ببیندت
جایی نماز کن که برادر! ببیندت
آهسته از کنار حرم بگذر، ای امید!
با ذکر یا صبور! که خواهر ببیندت
شاید رقیه تشنۀ دیدار دیگریست
معلوم نیست دفعۀ دیگر ببیندت
دیدار دیر میشود امشب که بگذرد
تا گوشۀ خرابه که یکسر ببیندت
مادر نخفته طفل تو بسیار تشنه است
یک سر بزن به خیمه که اصغر ببیندت
ای اعتبار خاک سر از سجده بر مدار
این خاک دیر نیست که بیسر ببیندت
تا هست آسمان به هوای تو میتپد
فردا که بیبرادر و یاور ببیندت
تا هست معنی شب و روز جهان تویی
فردا که چون حقیقت کوثر ببیندت
فردا کلام روشن زهرا کلام تو
فردا زمانه غرّش حیدر ببیندت
فردا که بعد قتل کسانت، زمانه باز
آرام و باشکوه و دلاور ببیندت
در جانگدازِ واقعهها هر که هر کجا
زیباترین تجسم باور ببیندت
ای خطبۀ منای تو تا هست در تپش
تا هر خطیب بر سر منبر ببیندت
تو آمدی که مستی دنیا پرد ز سر
در مجلس شراب، منور ببیندت
قرآن تویی که بر سر نی خواندنیتری
کوفه میان خطبۀ خواهر ببیندت
بنگر به عزم خواهر و صبر و ارادهاش
در آخرین نماز شب ایستادهاش
تا هست روزگار پر است از سلام تو
بعد از تو هست چادر خواهر پیام تو
این چادر از نگاه تو معنا گرفته است
هر دل به خیمهگاه تو مأوا گرفته است
طفل تو رمز هستی و باب نجات ماست
سقای تشنه، راز رشید حیات ماست
عباس گفت تشنه بر این رود بگذرید
با خود جز آبروی دو عالم نیاورید
یک مشت بر نداشت که دل با تو باختهست
پاک است دست هر که علی را شناختهست
سقا که هر سبو به جهان است مست اوست
سقا که آب تشنۀ یک جرعه دست اوست
پیغام و درس کرببلا دستهای او
در گوش خلق زنده و مانا صدای او
گوید که دل به جرعۀ دنیا مبند هیچ
با آب و خاک عالم بیآبرو مپیچ
شیطان اگر چه آوردت صد دلیل باز
یاد آر از آه و آهن و دست عقیل باز
یاد آر از لبی که در این عشق تشنه ماند
مشکی که معنی عطش و عهد را رساند
یک قطرهای به نیت دریا وضو بگیر
خود را بباز و هستی جاوید از او بگیر
باید تمام بر سر پیمان گذاشتن
جان گر به قدر طاقت ششماهه داشتن
ای جان ما حسین، به ما زان عطش ببخش
جان جهان به هر دل و هر جان عطش ببخش
روی مرا که همچو شب بیستارهایست
جز جامۀ سیاه عزای تو چاره نیست
جون و حبیب رمز سیاه و سپید ماست
ای آنکه گریه بر تو تمام امید ماست
با گریه خون ما به تو پیوند میخورد
با اشک جان به یاد تو سوگند میخورد
خورشید سربریده که فردا شروع توست
دنیا اگر چه تشنۀ صبح طلوع توست
ای آفتاب صبر کن این آخرین شب است
این آخرین شبانۀ آرام زینب است
#شب_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#علی_محمد_مودب
@takbitnab
🌹🌹🌹