eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.4هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbit.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
محروم اگر شدم ز سر کوی او چه شد از گلشـــن زمانه که بـوی وفـــا شنید ســاقی بیا که عشق نــــدا می‌کند بلند کان کس که گفت قصه ما هم ز ما شنید @takbitnab 🌹🌹🌹
از قعرِ این غُبـار ... من بانگ می‌زنم کای ... شب‌چراغِ مِهر ! ما با سیاه‌کاری شب خو نمی‌کنیـم مسپارمان به ظلمتِ جاوید هرگز ! زمین مباد از ... دولتِ نگاهِ تو نومید نوری به مـا ببخش بر ما دوباره از سرِ رحمت بتاب ... ماه ! @takbitnab 🌹🌹🌹
امشب ... تو بهانهء من باش ای پرندهٔ كوچك ! من اگر خدا بودم ، سكوت را به شـب می‌دادم غم را به انسان موسی را به بنی اسـرائيل و تو را برای خود نگه می‌داشتم امشب تو بهانهٔ من باش ای پرنده‌ٔ كوچك من شايد دچار ترانه‌ای شوم ... @takbitnab 🌹🌹🌹
وای از این افسرده گان فریاد اهل درد کو؟ ناله مستانه دلهای غم پرورد کو؟ ماه مهر آیین که میزد باده با رندان کجاست باد مشکین دم که بوی عشق می آورد کو؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
ما می‌توانستیم زیباتر بمانیم ما می‌توانستیم عاشق‌تر بخوانیم ما می‌توانستیم بی‌شک ... روزی ... اما امروز هم آیا دوباره می‌توانیم ؟ نیمه‌های ناقص عشقیم و تا هست از نیمه‌های خویش دور افتادگانیم با هفتخوان این تو به تویی نیست، شاید ما گمشده در وادی هفتاد خوانیم چون دشنه‌ای در سینه ی دشمن بکاریم ؟ مایی که با هر کس به جز خود مهربانیم سقراط را بگذار و با خود باش امروز ما وارثان کاسه‌های شوکرانیم یک دست آوازی ندارد نازنینم ما خامشان این دست های بی‌دهانیم افسانه‌ها، ‌میدان عشاق بزرگند ما عاشقان کوچک بی‌داستانیم @takbitnab 🌹🌹🌹
خطی نمی نویسی و یادی نمی کنی شمعی فرست عاشق شب زنده دار را پروانگان هوای طوافی نمی کنند اشگ است و آه شمع سیه روزگار را @takbitnab 🌹🌹🌹
آرزویم بود و با خلقی بیانش کرده‌ام وای بر من! آرزوی دیگرانش کرده‌ام نیمه جانم کرد، اما تیر آخر را نزد شکر می گویم که قدری مهربانش کرده‌ام دوستان این روزها از هم گریزانند و من دشمنی دارم که در دل میهمانش کرده‌ام سالیانی رفت و از دردم کسی آگاه نیست بس که با لبخند مصنوعی نهانش کرده‌ام امتحان عاشقان دوری ست، اما قلب من طاقت دوری ندارد، امتحانش کرده‌ام... @takbitnab 🌹🌹🌹
آنکه آدم هست و عاشق نیست کیست؟؟؟ زندگی بی عشق اگر باشد همان جان کندن است! دم به دم جان کندن ، ای دل، کار دشواریست ؛ نیست؟؟؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
آه آری ، این منم... اما چه سود... او که در من بود... دیگر نیست، نیست... @takbitnab 🌹🌹🌹
يك صبحِ زود يك صبحِ زودِ قشنگ خواهيم رفت همان طرف هاى دورِ آشنا خواهيم رفت مى گويند آنجا كوچه هايى دارد عجيب، غرقِ نور و سلام و تبسم وُ هر چه شما بخواهيد! مى گويند آنجا نسترن ها نماز مى خوانند آب، اهل آوازِ رفتن است و ملائكى بى سوُال پياله هاى پُر از مى را بر چينه هاى ستاره چيده اند، هوا خوش است و كلمات، همه كلمات از هر چه گفتنِ بوسه آزادند! @takbitnab 🌹🌹🌹
کسی با سکوتش، مرا تا بیابان بی انتهای جنون برد کسی با نگاهش، مرا تا درندشت دریای خون برد مرا باز گردان مرا ای به پایان رسانیده آغاز گردان! @takbitnab 🌹🌹🌹
میتپد قلبم و با هر تپشی قصه عشق ترا میگوید بخت اگر از تو جدایم کرده می گشایم گره از بخت چه باک ترسم این عشق سرانجام مرا بکشد تا به سراپرده خاک @takbitnab 🌹🌹🌹
ما می‌توانستیم زیباتر بمانیم ما می‌توانستیم عاشق‌تر بخوانیم ما می‌توانستیم بی‌شک... روزی... اما امروز هم آیا دوباره می‌توانیم ؟ نیمه‌های ناقص عشقیم و تا هست از نیمه‌های خویش دور افتادگانیم با هفتخوان این تو به تویی نیست، شاید ما گمشده در وادی هفتاد خوانیم چون دشنه‌ای در سینه ی دشمن بکاریم؟ مایی که با هرکس به جز خود مهربانیم سقراط را بگذار و با خود باش امروز ما وارثان کاسه‌های شوکرانیم یک دست آوازی ندارد نازنینم ما خامشان این دست های بی‌دهانیم افسانه‌ها، ‌میدان عشاق بزرگند ما عاشقان کوچک بی‌داستانیم @takbitnab 🌹🌹🌹
بی هوا مرا ببوس مثل آن شکوفه نابهنگام درخت نارنج در فصل سرد زمستان ... وبی هوا مرا درآغوشت حبس کن تا مبادا هر رهگذری بانگاهش مرا غرق التماسش کند.... @takbitnab 🌹🌹🌹
ای آنکه دلم غیر جفای تو ندید وی از تو حکایت وفا کس نشنید قربان سرت شوم، بگو از ره لطف لعلت، به دلم چه گفت کز من برمید @takbitnab 🌹🌹🌹
بر آ ای آفتاب ای توشه ی امید! بر آ ای خوشهٔ خورشید! تو جوشان چشمه‌ای من تشنه‌ای بی تاب برآ سر ریز کن تا جان شود سیراب چو پا در کام مرگی تند خو دارم چو در دل جنگ با اهریمنی پرخاش‌جو دارم به موج روشنایی شست و شو خواهم ز گلبرگ تو ای زرینه گل من رنگ و بو خواهم... @takbitnab 🌹🌹🌹
غریبی بودم و گم‌کرده راهی مرا با خود به هر سویی کشاندند شنیدم بارها از رهگذاران که زیر لب مرا «دیوانه» خواندند... @takbitnab 🌹🌹🌹
محرمی نیست که با او به کنار آرم روز مونسی نیست که با وی به میان آرم راز در غم و خواری از آنم که ندارم غمخوار دم فرو بسته از آنم که ندارم دمساز @takbitnab 🌹🌹🌹
آتشی ظاهر شد و پیدا و پنهانم بسوخت شمع عشقش در گرفت و رشتهٔ جانم بسوخت عشق جانان آتش است و جان من پروانه ای منتش بر جان من کز عشق او جانم بسوخت @takbitnab 🌹🌹🌹
همه شب زار می سوزم... ... که با من هیچ دلسوزی... ... @takbitnab 🌹🌹🌹
... بیای به سر بالینم... به دو عالم ندهم... ... @takbitnab 🌹🌹🌹
... و بگذاشتمت با دگران... ... لیکن عقب سرنگران... @takbitnab 🌹🌹🌹
من صفای عشق... ... ... وجود خویش را... @takbitnab 🌹🌹🌹
‏تو چه هستی جز یک لحظه یک لحظه که چشمان مرا می‌گشاید در برهوت آگاهی؟ بگذار که فراموش کنم @takbitnab 🌹🌹🌹
دیده‌ها شب فراز باید... روز شد دیده باز باید کرد... @takbitnab 🌹🌹🌹