محرمی نیست که با او به کنار آرم روز
مونسی نیست که با وی به میان آرم راز
در غم و خواری از آنم که ندارم غمخوار
دم فرو بسته از آنم که ندارم دمساز
#عبید_زاکانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
آتشی ظاهر شد و پیدا و پنهانم بسوخت
شمع عشقش در گرفت و رشتهٔ جانم بسوخت
عشق جانان آتش است و جان من پروانه ای
منتش بر جان من کز عشق او جانم بسوخت
#شاه_نعمت_الله_ولی
@takbitnab
🌹🌹🌹
همه شب زار می سوزم...
#به_تاریکی_و_تنهایی...
که با من هیچ دلسوزی...
#درین_مسکن_نمیسوزد...
#امیر_خسرو_دهلوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#از_تو_بگذشتم...
و بگذاشتمت با دگران...
#رفتم_از_کوی_تو...
لیکن عقب سرنگران...
#شهريار
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو چه هستی
جز یک لحظه
یک لحظه که چشمان مرا میگشاید
در برهوت آگاهی؟
بگذار
که فراموش کنم
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
دیدهها شب فراز باید...
روز شد دیده باز باید کرد...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
ز روی زرد و دل درد...
#و_سوز_سینه_مپرس...
که آن به شرح نگنجد...
#بیا_به_چشم_ببین...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
آفتابا بار دیگر باغ را سرسبز کن
دشت را و کشت را پرحله و پرجور کن
ای طبیب عاشقان و ای چراغ آسمان
عاشقان را دستگیر و چاره رنجور کن
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
زآن لحظه که دیده بر رخت وا کردم
دل دادم و شعرِ عشق ، انشا کردم
نِی نی غلطم ! کجا سرودم شعری ؟
تو شعر سرودی و من امضا کردم
#حمید_مصدق
@takbitnab
🌹🌹🌹
چه گویم از شهدلبت،شراب هفت ساله است
بنوشم از شراب تو ،طعم انار میشود
عاشق لبخندتوام،که جان دهدبه این دلم
عشق باوجودتو،به یک هزار می شود
#حمیدرضا_ضیافتی_برخوردار
@takbitnab
🌹🌹🌹
نگٖارا، بیتو برگ جان ندارم
سر کفـر و غـم ایمان ندارم
به امید خیالت میدهم جان
وگرنه طاقت هجـران ندارم
#عراقی
@takbitnab
🌹🌹🌹
معشوق چون نقاب ز رخ در نمیکشد
هر کس حکایتی به تصور چرا کنند
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست
آن به که کار خود به عنایت رها کنند
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای صبا گر بگذری
بر کوی مهرافشان دوست
یار ما را گو سلامی،
دل همیشه یاد اوست...
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
یک قطره ی بی قرار در چشمِ زن است
تا دید دوباره چمدان دستِ من است
اما چمدان همیشه هم غمگین نیست
گاهی چمدان به معنیِ آمدن است
#آرش_شفایی
@takbitnab
🌹🌹🌹
در وصل جمالش گل خندان منست
در هجر خیالش دل و ایمان منست
دل با من ومن با دل ازو درجنگیم
هریک گوئیم که آن صنم آن منست
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
از عطر دلاویز تو مستم نروی
خو کرده به دامان تو دستم نروی
کی گفته نیاز من به تو کم شده است
محتاج تر از همیشه هستم نروی
#ثریا_صفری
@takbitnab
🌹🌹🌹
ما کتاب کهنهای هستیم سر تا پا غلط!
خواندنیها را سراسر خواندهایم، امّا غلط!
سالها تدریس میکردم خطا را با خطا
سالها تصحیح میکردم، غلط را با غلط!
بی خبر بودم دریغا از اصولالدین عشق!
خط غلط، انشا غلط، دانش غلط، تقوا غلط!
دین اگر این است! بیدینان زِ ما مؤمنترند
این مسلمانیست آخر؟ لا غلط الّا غلط!
روز اوّل درسمان دادند، یک دنیا فریب
روز آخر مشق ما این بود: یک عُقبا غلط!
گفتنیها را یکایک هرچه باد و هرچه بود
شیخنا فرمود امّا یا خطا شد یا غلط!
گفتم از فرط غلطها دفتر دل شد سیاه!
گفت میدانم غلط داریم آخر تا غلط!
روی هر سطری که خواندیم از کتاب سرنوشت
دیدهی من یک غلط میدید و او صدها غلط!
یا رب از تو مغفرت زیباست، از ما اعتراف
یا رب از تو مرحمت میزیبد و از ما غلط!
#علیرضا_قزوه
@takbitnab
🌹🌹🌹
میرسی از راه و در یک شهر غوغا میشود
با حضورت روز معمولیم زیبا میشود ؛
بچگیهایم کنارت باز هم گل میکنند
دل دوباره غرق خواهشهای بی جا میشود!
هی تو را میخواهم از تو، بیشتر از روز قبل
از غرور من مگر یک ذرّه پیدا میشود؟
میزنی لبخند و فردا را میانجی میکنی
لعنتی آخر بگو کی بی تو فردا میشود؟!
تا قرار بعدی و تا وقت دیداری دگر
لحظههای من پر از افسوس و آیا میشود
بس که غمگینم برایت، یک جهان در حیرتند
این همه غم در دل آدم مگر جا میشود؟!
#مریم_صفری
@takbitnab
🌹🌹🌹
شمیــم پیرهنی با نسیــم صبح فرست !
که چشم در رهم ای گل
به بوی درمانت !
#حسین_منزوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
بیار جام شرابی که رشک خورشید است
به جان عشق که از غیر عشق بیزارم
بیار آنک اگر جان بخوانمش حیف است
بدان سبب که ز جان دردهای سر دارم
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب
تا روز نخفتیم من و شمع جگرتاب
از دست دل سوخته و دیده خونبار
یک لحظه نبودیم جدا ز آتش و از آب
#خواجوی_کرمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
نمی دانم چه در پیمانه کردی
تو لیلی وش مرا دیوانه کردی
چه شد اندر دل من جا گرفتی
مکان در خانه ی ویرانه کردی
#عارف_قزوینی
@takbitnab
🌹🌹🌹