eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
زلف مشکینت دهان شانه پر عنبر کند سرمه خاموش را چشمت زبان آور کند آن که می گوید قیامت بر نمی خیزد، کجاست؟ تا در آن مژگان تماشای صف محشر کند @takbitnab 🌹🌹🌹
دلبری دارم که دل در بند زلف و خال اوست عاشقانش را شراب از جام مالامال اوست فتنه آن چشم فتانم که از هر گوشه ای فتنه ای پر شیوه از دنباله دنبال اوست @takbitnab 🌹🌹🌹
شايد كه باور كردنش هم سخت باشد امشب دعا كردم كه او خوشبخت باشد توى دلم گفتم فراموشش كن و بعد خنديدم و گفتم خيالت تخت باشد @takbitnab 🌹🌹🌹
◾️تقدیم به همه نوکران ارباب ◾️منصب نوکری ◾️حضرت حسین(ع) به من از نوکریت منصب شاهی دادند درحریم حرمت جلوه‌ی ماهی دادند من‌به اذن تو در این راه و مسیر افتادم لطف‌زهراست به‌من کوه‌به‌کاهی دادند تا به لب ذکر تو جاری شده آرام شدم بعداز آن فرصت‌یک‌لحظه‌ی‌آهی دادند دیده بگشودم و خود را به کنارت دیدم دل خوشم چونکه اجازه به نگاهی دادند راه گم کرده در این دیر خراب آبادم لیک بر من ز ولای تو گواهی دادند گر نبودی من بیچاره زمین میخوردم گریه بر غربت تو راه ز چاهی دادند من اگر خوب اگر بد به شما منصوبم نوکری تو نصیبم شد و جاهی دادند روز به محشر که‌شود من‌به‌محتاجترم بر من از لطف‌تو بود است پناهی دادند با @takbitnab 🌹🌹🌹
یا مهدی موعود سلام ای گوهر دریای رحمت سلام ای آخرین مهر ولایت سلام ای نقطه¬ی پرگار هستی سلام ای مقتدای حق پرستی جهان ای منتظر در انتظار است زهجران تو عالم شام تار است بیا ای کهکشان لطف و رحمت به پا کن بیرق صلح و عدالت عدالت را عدالت گستری کن به عالم دین حق را رهبری کن خوشا روزی که چون خورشید خاور جهان گردد ز رخسارت منور جهان از مقدمت آباد گردد دل غمناک یاران شاد گردد الا ای جان مشتاقان فدایت تمام آفرینش خاک پایت ظهور خویش را از حق طلب کن دل عشاق را بی تاب و تب کن شمیم عشق از کاشانه¬ی توست نظام چرخ چون پروانه¬ی توست «مقدم» را ز غم آزاد گــردان دلش را از کرامت شاد گردان @takbitnab 🌹🌹🌹
شبت تابی نهایت میبرم درخواب. زلالت میکنم در چشمهای آبیم چون آب. سر صبح سپید از دیده می بینم. چنان اشکی که میافتی بر روی گونه ام نایاب. @takbitnab 🌹🌹🌹
زیبایی تو، خواب مرا ریخت به هم آرامش مرداب مرا ریخت به هم زیباتر از آنی که تحمل بکنم زیبایی‌ات اعصاب مرا ریخت به هم! @takbitnab 🌹🌹🌹
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک، شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد یک عمر به سودای لبش سوختم و آه روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت مصداق همان وای به حال دگران شد @takbitnab 🌹🌹🌹
وز انجایی که نامش گورباشدگورمیترسد. ازآن خشت طلایی رنگ خاکی مورمیترسد. اگر درلیلت القدرهرسه شب الغوسها گفتی. برایت درسرتخت لحدصدحورمیرقصد. @takbitnab 🌹🌹🌹
تفسیر ندارد این پریشانی ما تقصیرِ کسی نبوده ویرانی ما تقدیرِ نوشته را چه تدبیر کنیم تحریرِ غم است خط پیشانی ما... @takbitnab 🌹🌹🌹
من را ببخش چون كه دلم تنگ مى شود گاهى تو را به چشم خودم وعده مى كنم شكى ولى به حد يقين دوست دارمت دارم جواب مساله را ساده مى كنم @takbitnab 🌹🌹🌹
سر زلفت به کناری زن و رخسار گشا تا جهان محو شود خرقه کشد سوی فنا... (ره) @takbitnab 🌹🌹🌹
بشکن خود را که بت شکستن این است بگذر ز خودی؛ ز قید رَستن این است در گوشه‌ی خاطر عزیزان جا کن؛ در مذهب ما، گوشه نشستن این است... @takbitnab 🌹🌹🌹
‌دلم از بیمِ فراقِ تو به خود می‌لرزد همچو آن قطره که از گل نچکیده‌ست هنوز! @takbitnab 🌹🌹🌹
مرا تا دیده بر روی تو باز است تنم چون شمع در سوز و گداز است قدت کوتاه همچون عمر "مفتون" ولی زلفت چو امّیدم دراز است... @takbitnab 🌹🌹🌹
به دامنت نرسد دست کس که جلوه‌ی ناز تو را به بامِ فلک برد و نردبان برداشت... @takbitnab 🌹🌹🌹
پیش تو هرقدر از دلتنگی‌ام گفتم نشد درد دل کردم ولی از دردهایم کم نشد هیچ‌کس جای تو را در خاطراتم پر نکرد بردی از یادم... ولی یادت فراموشم نشد @takbitnab 🌹🌹🌹
دَم‌ساز به من، چرخِ بدآموز نشد این سفله‌نوازِ کینه‌اندوز نشد یک صبح، به کامِ خاطر ما ندمید یک شب، به مراد دل ما روز نشد... @takbitnab 🌹🌹🌹
آن‌ها که دل از عشق بپردازندت واندر دل و دیده جای می‌سازندت در دست، چو گل گرفته‌اندت شب و روز ترسم که ببویند و بیندازندت! @takbitnab 🌹🌹🌹
عشقت جگرم خورد و به دل روی آورد رنگ از رخ من برد و ز تو بوی آورد پای از درِ تو بازنگیرم، که مرا سودای تو سرگشته در این کوی آورد... @takbitnab 🌹🌹🌹
دنبال تو بودن گنه از جانب ما نیست با غمزه بگو تا دل مردم نستاند @takbitnab 🌹🌹🌹
چشمی دارم ز اشک پیمانهٔ عشق جانی دارم ز سوز پروانهٔ عشق امروز منم قدیم در خانهٔ عشق هشیار همه جهان و دیوانهٔ عشق @takbitnab 🌹🌹🌹
پایم نمی‌رسد به زمین از امید وصل هر چند از فراق توم دست بر سرست غمگین مشو دلا تو از این ظلم دشمنان اندیشه کن در این که دلارام داورست @takbitnab 🌹🌹🌹
گه در دلِ خشک و گاه در چشمِ تر است آری؛ مَهِ من مسافرِ بحر و بَر است از دیده گر آید به دلم، دوری نیست؛ راه دریا به کعبه نزدیک‌تر است... @takbitnab 🌹🌹🌹
از رهایی هر زمان بودم اسیر عالمی فارغم از هر دو عالم تا گرفتارم تو را ای که می‌پرسی چه پیش آمد که پیدا نیستی خویشتن را کرده‌ام گم تا طلبکارم تو را... @takbitnab 🌹🌹🌹