و عشق
تنها عشق
تو را به گرمی یک سیب
میکند مأنوس
و عشق
تنها عشق
مرا به وسعتِ
اندوه زندگیها برد
مرا رساند
به امکان یک پرنده شدن
#سهراب_سپهری
@takbitnab
🌹🌹🌹
دوستداشتنت
پیراهن من است
میپوشم و از یاد میبرم
که جهان جای غمگینیست
و تو از هیچ جنگی برنمیگردی
دوستداشتنت
پیراهن من است
میپوشم و به یاد میآورم
زنی خیالبافم
که تو را هرگز نخواهد دید.
#مژگان_عباسلو
@takbitnab
🌹🌹🌹
محبوب من!
حالا که خورشیدِ صبحهای من
از مشرق چشمهای تو طلوع میکند
و تو مرا نفس میکشی
حواسمان باشد، عشق را مانند بذری آغشته به جان مراقب باشیم
که دلش نگیرد، که خشک نشود
تا رشد کند و در ما ریشه دهد
آنوقت ما با هم سبز میشویم
بالا میرویم و بیهراس از پایان استوار میمانیم
#شیما_سبحانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ولادت حضرت زهرا(س)
صدف کائنات گوهرداد
نخل بُستان وحی نوبر داد
عقل کلّ را یگانه خالق کل
راحت جان و روح پیکر داد
بر محمد(ص) خدا گلی بخشید
که به ایجاد زینت و فرّ داد
بر کف قدسیان ز مقدم او
ساقی بزم خلد ساغر داد
آفتاب عفاف و عصمت اوست
نام زهرا به عرش زیور داد
یاس یاسین و از طلیعۀ او
حق به آل کسای محور داد
یا علی یا علی مبارک باد
لطف دادار بر تو همسر داد
غم مخور ای خدیجه ربّ ودود
دختری بر تو مِهر منظر داد
لال بادا زبان آن که لقب
به حبیب خدای ابتر داد
حق تعالی به رغم چشم حسود
بر محمد(ص) زلطف کوثر داد
ملکوتی ملیکه ای که ضیاء
از شعاعش به مِهر خاور داد
خلق هستی به یُمن فاطمه است
این خبر را رسول داور داد
آدم از نام او توسّل جُست
که خدایش امان ز کیفر داد
یاد او نوح را امان بخشید
فُُلک او را ز مِهر لنگر داد
حر ز او شد امان ابراهیم
گلشنش در میان آذر داد
در دل رود نیل موسی را
نام زهرا پناه و معبر داد
با توسّل به ذات او عیسی
مردگان را حیات دیگر داد
جبرئیل از غبار درگه او
سرمۀ چشم و زیب شهپر داد
به «مقدم» به طوطی طبعش
شهد نامش بکام شکّر داد
#مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحهای از گیسوی معنبر دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از در دوست..
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
محب صادق اگر صاحبش به تیر زند
محبتش نگذارد که بر کند پیکان
وصال دوست به جان گر میسرت گردد
بخر که دیر به دست اوفتد چنین ارزان
کدام روز دگر جان به کار بازآید
که جان فشان نکنی روز وصل بر جانان؟
شکایت از دل سنگین یار نتوان کرد
که خویشتن زده ایم آبگینه بر سندان
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
در کاسهٔ وصل تو اگر زهر دهندم
خوشتر که به پیمانه ٔهجران تو، قندم
آرامش دلخواستهای نیست میسّر
جز در کنف سایهٔ آن سرو بلندم
آفاق، پر از اخترکان است و به جایت
کس را ننشاند دل خورشیدپسندم
هرچند که بس رشتهٔ زلفم به کمین است
امّا نه من آن بستهٔ هر سستکمندم
عشق آنقدر از موی تو زنجیر به هم بافت
تا ساخت کمندی که کشانید به بندم
با رفتن و گمگشتن و ازخویشگذشتن
گیرم که به هر شیوه دل از مهر تو کندم
امّا چه کسی لایق عشق است به جز تو
بی تو، دل سرگشته به مهر که ببندم؟
#حسین_منزوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو با قلب ویرانه من چه کردی؟
ببین عشق دیوانه من چه کردی
در ابریشم عادت اسوده بودم...
تو با حال پروانه من چه کردی؟
ننوشیده از جام چشم تو مستم...
خمار است میخانه من...چه کردی؟
مگر لایق تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرت شانه من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی...
سفر کرده!باخانه من چه کردی؟
جهان من از گریه ات خیس باران...
تو با سقف کاشانه من چه کردی؟
#افشین_یداللهی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو با قلب ویرانه من چه کردی؟
ببین عشق دیوانه من چه کردی
در ابریشم عادت اسوده بودم...
تو با حال پروانه من چه کردی؟
ننوشیده از جام چشم تو مستم...
خمار است میخانه من...چه کردی؟
مگر لایق تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرت شانه من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی...
سفر کرده!باخانه من چه کردی؟
جهان من از گریه ات خیس باران...
تو با سقف کاشانه من چه کردی؟
#افشین_یداللهی
@takbitnab
🌹🌹🌹
من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را
به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را
نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل
به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را
چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانم
که گر دستم دهد از خویش هم سازم جدا خود را
گر این وضع است میترسم که با چندین وفاداری
شود لازم که پیشت وانمایم بیوفا خود را
چو از اظهار عشقم خویش را بیگانه میداری
نمیبایست کرد اول به این حرف آشنا خود را
ببین وحشی که در خوناب حسرت ماند پا در گل
کسی کو بگذراندی تشنه از آب بقا خود را
#وحشی_بافقی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی
من عاشق توام، تو بگو یارِ کیستی
بستی میان به فتنه، کشیدی ز غمزه تیغ
جانم فدات، در پی آزار کیستی
دارم دلی ز هجر تو هر دم فگارتر
تا خود تو مرهم دلافگار کیستی
هر شب من و خیال تو و کنج محنتی
تو با کهای و مونس و غمخوار کیستی
تا چند گرد کوی تو گردم گهی بپرس
کاینجا چه میکنی و طلبکار کیستی
جامی مدار چشم خلاصی ز قید عشق
اندیشه کن ببین که گرفتار کیستی
#جامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گونه های تَر من،
دست پر از مِهر کسی را حس کرد
سر من ناز و نوازشها دید
یک نفر نام مرا زیبا برد !
و به اندازه ی قلبم
دل او نیز تپید
#حمید_مصدق
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو در میان آتش شعرهایم شکفته می شوی
و من
بوسه زندگی بخش و جاودانه شدن
را همینجا به تو خواهم داد
تو به اندازه زادگاه من زیبایی
زیبا بمان
#ناظم_حکمت
@takbitnab
🌹🌹🌹
هر که تشویش
سر زلف پریشان تو دید
تا اَبد از دل او
فکر پریشان ننشست...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
کاش چون نای شبان میخواندم
به نوای دل دیوانه تو
خفته بر هودَج موّاج نسیم
میگذشتم زدر خانهٔ تو
ازپس پردهٔ لرزان حریر
رنگ چشمان تو را میدیدم
در دل باغچهٔ خانهٔ تو
شور من ولوله برپا میکرد
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
بین ما فاصله افتاده ،نرو، دورنشو
می کشم ناز ولی اینهمه مغرورنشو
قهرکافیست نزن زخم زبانی تازه
بیشترازنمک زندگیم , شور نشو
گرمی عشق به اندازه ی خورشید بیار
کرم شبتاب شدی، مدعی نورنشو
کاش آغوش توگلدان بلورم باشد
شاخه ی گل شده ام تیغه ی ساتور نشو
غارتنهایی خود را وسط شهرنساز
بین این بیخبران وصله ی ناجور نشو
قایق عاطفه گاهی هدفش صیادیست
ماهی حوض دلم، وسوسه ی تور نشو
گرگ, پیراهن مادربه تن خود کرده
قفل دربازنکن حبه ی انگورنشو.
#مجید_افشاری
@takbitnab
🌹🌹🌹
فردا اگر بدون تو باید به سر شود
فرقی نمی کند شب من کی سحر شود
شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست
بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود
رنج فراق هست و امید وصال نیست
این "هست و نیست" کاش که زیر و زبر شود
رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درددل کنم و دردسر شود
ای زخم دلخراش لب از خون دل ببند
دیگر قرار نیست کسی باخبر شود
موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است
بگذار گفتگو به زبان هنر شود
#فاضل_نظری
@takbitnab
🌹🌹🌹
دل که باشد گر نباشد بندهٔ فرمان من
جان چه ارزد گر نورزد عشق با جانان من
من که باشم گر نباشم بندهٔ فرمان او
می برم فرمان او زان شد روان فرمان من
در دل من عشق او گنجی است در ویرانه ای
گنج اگر خواهی بجو کنج دل ویران من
#شاه_نعمت_الله_ولی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دوست داشتنت
به حد جنون رسیده
به حدی که،
صبح ها
با اینکه
آفتاب طلوع می کند
ولی
جز دلتنگی،
چیزی در من
بیدار
نمی شود..!
#فرشید_عسکری
@takbitnab
🌹🌹🌹
نه چندان آرزومندم که وصفش در بیان آید
و گر صد نامه بنویسم حکایت بیش از آن آید
من ای گل دوست میدارم تو را کز بوی مشکینت
چنان مستم که گویی بوی یار مهربان آید
نسیم صبح را گفتم تو با او جانبی داری
کز آن جانب که او باشد صبا عنبرفشان آید
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
🔰 سروده فقیه اهل بیت علیهمالسلام، آیت الله العظمی وحید خراسانی
در مدح و منقبت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله عليها:
گلی که از بوی او، زنده دل ماسواست
زیور گلزار قدس ، در حرم کبریاست
همنفس مصطفی همقدم مرتضاست
دختر شمسالضحی، همسر بدرالدجاست
ماه شب چهارده، مدار هشت و چهار
یهودیان را بگو بتول عذراست این
ز دودهی ماد ماد ، دختر الیاست این
مسیحیان را بگو مریم کبراست این
یا که مهین دختر فارقلیطا ست این¹
مام شبیر و شبر نادرهی روزگار
طایر قدسی پرید شبی از آن آشیان
دانهی عصمت بچید ز شاخسار جنان
جهان جان بازگشت همره جان جهان
یافت اگر مصطفی نشانهی بینشان
گرفت خاتم نگین ز دست پروردگار
درخت خلقت بداد میوهی امید را
کفو نبوت بزاد سورهی توحید را
به مال فانی خرید دولت جاوید را
که مه در آغوش مهر کشید خورشید را
دگر "وحیدی" بس است همین یکی از هزار..
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱.«ماد ماد» و «فارقلیط» اسامی مبارک حضرت خاتم صلیاللهعلیهوآله در کتب آسمانی ادیان گذشته است.
@takbitnab
🌹🌹🌹
عشق است، میان دل و جان من و بیعشق
حقا که میان دل و جان هیچ صفا نیست
مهری و وفایی که تو را نیست، مرا هست
صبری و قراری که تو را هست مرا نیست
#سلمان_ساوجی
@takbitnab
🌹🌹🌹
جان پرورم گهی که تو جانان من شوی
جاوید زنده مانم اگر جان من شوی
رنجم شفا بود چو تو باشی طبیب من
دردم دوا شود چو تو درمان من شوی ...
#خواجوی_کرمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
زیبای من! روزی که رفتی با خودم گفتم
چیزی که دیگر برنخواهد گشت زیبایی است
این خیره ماندن ها به ساعت های دیواری
تمرین برای روزهایی که نمی آیی است
#فاضل_نظری
@takbitnab
🌹🌹🌹