eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.4هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbit.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی بیایی دل فارغ ازغم میشودوقتی بیایی ایجادخرم میشودوقتی بیایی صدق وصفادرسایه مهرومحبت همگام وهمدم میشودوقتی بیایی محوتجلای توای مهردلارا خورشیدعالم میشودوقتی بیایی گلبوسه تاازروی زیبایت بچیند طاق فلک خم میشودوقتی بیایی بیت خدابگشایداغوش ومهیا برخیرمقدم میشودوقتی بیایی بادست توای نقطه پرگارهستی هستی منظم میشودوقتی بیایی ان روزنزدیکست ودنیای پراشوب خلدمجسم میشودوقتی بیایی گلزاردین باهمت جانانه تو سرسبزوخرم میشودوقتی بیایی دل های شیدایی که از هجر تو خونست از شوق مرهم میشودوقتی بیایی اماده ازبهرنماز عشق بستن عیسی ابن مریم میشودوقتی بیایی درجبهه حق گستری بیت خداوند خط مقدم میشود وقتی بیایی @takbitnab 🌹🌹🌹
راهی‌ست راهِ عشق که هیچش کناره نیست آن‌جا جز آن‌که جان بسپارند، چاره نیست @takbitnab 🌹🌹🌹
‏لأن كتفكِ كان بمثابةِ غيمةٍ أتّكئُ عليها لم أذبل، حتّى عندما صارت الأيام جَفافاً قِفاراً لم أذبل، لأن المطر لم يكن في السماء بل في أعماق قلبي. شانه‌هایت به سانِ ابری است، بر آن‌ها تکیه می‌کنم، پژمرده نمی‌شوم، حتی اگر خشکسالی باشد، پژمرده نمی‌شوم، زیرا باران نه در آسمان، که در اعماقِ قلبِ من است... ‌ @takbitnab 🌹🌹🌹
از ما مدزد خویش به بیگانگان مرو دزدیده سوی غیر نظر می‌کنی مکن ای مه که چرخ زیروزِبَر از برای توست ما را خراب و زیروزِبَر می‌کنی؛ مکن! @takbitnab 🌹🌹🌹
بی‌تو به سامان نرسم، ای سر و سامان همه تو ای به تو زنده همه من، ای به تنم جان همه تو @takbitnab 🌹🌹🌹
مثل یک معجزه‌ای علت ایمان منی همه هان و بله هستند، شما جان منی @takbitnab 🌹🌹🌹
ندارد کوتهی در هیچ‌حال افسانهٔ عاشق فغان‌ گر لب فروبندد، تمنا گفتگو دارد... @takbitnab 🌹🌹🌹
عاشق همه دم فکر غم دوست کند معشوق کرشمه‌ای که نیکوست کند ما جرم و گنه کنیم و او لطف و کرم هر کس چیزی که لایق اوست کند - رباعی شمارهٔ ۲۴۷ @takbitnab 🌹🌹🌹
ای طالب دنیا تو یکی مزدوری وی عاشق خلد ازین حقیقت دوری ای شاد بهر دو عالم از بی‌خبری شادی غمش ندیده‌اش معذوری - دیوان شمس - رباعیات - رباعی شمارهٔ ۱۷۴۷ @takbitnab 🌹🌹🌹
غذای روح غذای روح کن عشق و ادب را خداجو کن دل دنیا طلب را به زرق و برق هستی دل مکن خوش که افزون می کند رنج و تعب را زیاد و کم به عالم بی سبب نیست سبب ساز جهان سازد سبب را جهان را جای آرامش مپندار به گردی گر وجب اندر وجب را سریع السّیر باشد مرکب عمر به تندی طی نماید روز و شب را حذر کن از عذاب تُندخوئی که حنظل می کند شهد رطب را مشو سرگرم عیش و نوش زیرا اجل بر هم زند بزم طرب را شود هر کس رفیق نفس غدّار به دندان می گزد یک روز لب را سر میزان اعمال قیامت نپرسند از کسی اصل و نسب را مـقدم دار واجـب را «مقدم» اداکن بعد واجب مستحب را @takbitnab 🌹🌹🌹
هر کسی را همدم غم و تنهایی مدان سایه هم راه تو می‌آید ولی همراه نیست‌... @takbitnab 🌹🌹🌹
به تو که می‌رسم، مکث می‌کنم، انگار در زیبایی‌ات چیزی جا گذاشته‌ام، مثلا در صدایت آرامش، یا در چشم‌هایت زندگی... @takbitnab 🌹🌹🌹
ولی تلخ ترین تصویر از عشق یک طرفه فقط اونجا که جمال ثریا میگه: ‌در گوشه‌ای از ذهنت به انتظار خود نشستم، نیامدم، نیامدم، نیامدم... @takbitnab 🌹🌹🌹
گرچه این شهر شلوغ است ولی باور کن آن‌چنان جای تو خالیست صدا می‌پیچد @takbitnab 🌹🌹🌹
این عشق همی‌گوید کان کس که مرا جوید شرطی‌ست که همچون زر در کوره قدم دارد @takbitnab 🌹🌹🌹
با یاد خدا به لشکر فیل زدیم ما در دل طوفان به دل نیل زدیم در سرخط اخبار بگویید که ما زلزال و کروز و قدر و سجیل زدیم @takbitnab 🌹🌹🌹
از بیشه برون نیامده شیر هنوز نشنیده کسی صدای تکبیر هنوز ترسیده‌ای؟ از چه؟ از رجزخوانی ما؟ بیرون نکشیده‌ایم شمشیر هنوز @takbitnab 🌹🌹🌹
امروز سر دشمن ما پایین است والله که پیروزی حق شیرین است از سختی انتقام ما فهمیدند آن وعدۀ صادقی که گفتیم این است @takbitnab 🌹🌹🌹
با مشت آهنین به دهان ستم زدی آری معادلات جهان را به هم زدی @takbitnab 🌹🌹🌹
این تازه شروع قصه‌ی ما و شماست نابودی هر چه ظلم، برنامه‌ی ماست پایان خوش قصه ظهور است، ظهور "سالی که نکوست از بهارش پیداست" @takbitnab 🌹🌹🌹
ما عادت خود بهانه جوئی نکنیم جز راست روی و نیک خوئی نکنیم آنها که به جای ما بدی ها کردند گر دست دهد به جز نکوئی نکنیم - رباعیات - رباعی شمارهٔ ۲۲۱ @takbitnab 🌹🌹🌹
پنبه اندرگوشِ حسِّ دون کنید بندِحسّ ازچشمِ خود،بیرون کنید پنبهٔ آن گوش سِر،گوش سَرست تانگردداین کر، آن باطن، کرست _دفتر_اول @takbitnab 🌹🌹🌹
من یک جانم که صد هزار است تنم چه جان و چه تن که هر دو هم خویشتنم خود را به تکلف دگری ساخته‌ام تا خوش باشد آن دیگری را که منم - دیوان شمس - رباعیات - رباعی شمارهٔ ۱۳۵۵ @takbitnab 🌹🌹🌹
آزرده ترم گر چه کم آزار ترم بی یار ترم گر چه وفادار ترم با هر که وفا و صبر من کردم بیش سبحان الله به چشم او خوارترم - رباعی شمارهٔ ۴۴۷ @takbitnab 🌹🌹🌹
بر جزوم نشان معشوق منست هر پارهٔ من زبان معشوق منست چون چنگ منم در بر او تکیه زده این ناله‌ام از بنان معشوق منست - دیوان شمس - رباعیات - رباعی شمارهٔ ۲۴۷ @takbitnab 🌹🌹🌹