هدایت شده از رفاقت با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻توی این لحظات تاریخی برای شیعه ، کاری از دست ما برنمیاد جز اینکه بنشینیم این کلیپ رو نگاه کنیم و حضرت زهرا رو به حق این اشکها قسم بدهیم که دوباره در حقمان مادری کن و توفیق بده که فتح خیبر به دست فرزندان علی رقم بخورد.
یالله بحق الزهراء(س)
یالله بحق الزهراء(س)
یالله بحق الزهراء(س)
#خیبر
🥀🕊 @baShoohada 🕊
#داستانک_معنوی
یکی از داستانهای زیبا و
آموزنده و قابل تامل 👌👌
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم چنين نقل شده:
روزی سه نفر عابد از خانه خود بيرون آمده و به سير و سياحت در كوه ودشت پرداختند، تا به غارى كه در بالاى كوه بود رفته و در آن جا به عبادت مشغول شدند، ناگاه (بر اثر طوفان يا...) سنگ بسيار بزرگى از بالاى غار، از كوه جدا شد غلتيد و به درگاه غار افتاد به طورى كه درِ غار را به طور كامل پوشانيد، آن سه نفر در درون غار تاريك ماندند، آن سنگ به قدرى درِ غار را پوشانيد كه حتى روزنهاى از غار به بيرون به جا نگذاشت، از اين رو آنها بر اثر تاريكى، همديگر را نمىديدند.
☘آنها وقتى كه خود را در چنان بن بست هولناكى ديدند، براى نجات خود به گفتگو پرداختند، سرانجام يكى از آنها گفت: هيچ راه نجاتى نيست جز اين كه اگر عمل خالصى داريم آن را در پيشگاه خداوند شفيع قرار دهيم، ما بر اثر گناه در اينجا محبوس شدهايم، بايد با عمل خالص خود را نجات دهيم. اين پيشنهاد مورد قبول همه واقع شد.
☘اولى گفت: خدايا! مىدانى كه من روزى فريفته زن زيبايى شدم، او را دنبال كردم وقتى كه بر او مسلط شدم و خواستم با او عمل منافى عفت انجام دهم به ياد آتش دوزخ افتادم و از مقام تو ترسيدم و از آن كار دست برداشتم، خدايا به خاطر اين عمل سنگ را از اين جا بردار. وقتى كه دعاى او تمام شد ناگاه آن سنگ تكانى خورد، و اندكى عقب رفت به طورى كه روزنهاى به داخل غار پيدا شد.
☘دومى گفت: خدايا! تو مىدانى كه گروهى كارگر را براى امور كشاورزى اجير كردم، تا هر روز نيم درهم به هركدام از آنها بدهم، پس از پايان كار، مزد آنها را دادم، يكى از آنها گفت: من به اندازه دو نفر كار كردهام، سوگند به خدا كمتر از يك درهم نمىگيرم، نيم درهم را قبول نكرد و رفت. من با نيم درهم او كشاورزى نمودم، سود فراوانى نصيبم شد، تا روزى آن كارگر آمد و مطالبه نيم درهم خود را نمود، حساب كردم ديدم نيم درهم او براى من ده هزار درهم سود داشته، همه را به او دادم، و او را راضى كردم اين كار را از ترس مقام تو انجام دادم، اگر اين كار را از من مىدانى به خاطر آن، اين سنگ را از اين جا بردار. در اين هنگان ناگاه آن سنگ تكان شديدى خورد به قدرى عقب رفت كه درون غار روشن شد، به طورى كه آنها همديگر را مىديدند، ولى نمىتوانستند از غار خارج شوند.
☘سومى گفت: خدايا! تو مىدانى كه روزى پدر و مادرم در خواب بودند، ظرفى پر از شير براى آنها بردم، ترسيدم كه اگر آن ظرف را در آن جا بگذارم، بروم، حشرهاى داخل آن بيفتد، از طرفى دوست نداشتم آنها را از خواب شيرين بيدار كنم و موجب ناراحتى آنها شوم، از اين رو همان جا صبر كردم تا آنها بيدار شدند و از آن شير نوشيدند، خدايا اگر مىدانى كه اين كار من براى جلب خشنودى تو بوده است، اين سنگ را از اين جا بردار.
☘وقتى كه دعاى او به اين جا رسيد، آن سنگ تكان شديدى خورد و به قدرى عقب رفت كه آنها به راحتى از ميان غار بيرون آمدند و نجات يافتند.
☘سپس پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: مَن صَدَقَ اللهَ نَجَاه؛
☘كسى كه به راستى و از روى خلوص با خدا رابطه برقرار كند و
بر همين اساس، رفتار نمايد
رهايى و نجات می يابد.
باز هم من میگم شما هم تکرار کنید
با خدا باش و پادشاهی کن👌👌
.
💫در اگر بر تو ببندد مرو و
💫صبر کـن آن جا
✨ز پس صبر تـو را او
✨به سـر صـدر نشاند
💫و اگر بر تو ببندد
💫همه رهها و گذرها
✨ره پنهان بنماید
✨که کس آن راه نداند...
مولانا
منبع 👇👇
قصه هاى قرآن به قلم روان - محمد محمدى اشتهاردى رحمه الله علیه
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از گلچین برترین ها 😍
41.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️چرا خیلیا با #نماز درگیرن؟
❌چون هنوز #خدابراشون حل نشده...
🔰قسمت #اول
#دکتر_سعید_عزیزی
#نماز
#خدا
🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
3.62M
🚨#فــوری 🔴 خیلی مهــم
🔥🔥عملیات خییییلی مههههم برای امروز،۲۶ فروردین❌❌😱
🔴همین#الانکاملگوشکنید❗️
🚨در رابطه با #عملیاتپهپادیسپاه
📣📣 نشـر سریع در هممممه گروهها و کانال های مومنیـن😱
#فرصتروازدستندید
💥نشر فوری و طوفانی 💥
هدایت شده از رفاقت با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷تصاویری بسیار زیبا
از حالِ خوشِ شهـداء در وقت #نماز
#نماز_اول_وقت
#سفارش_یاران_آسمانی
🥀🕊 @baShoohada
واقعا قشنگه حتما بخونید آرامش میده
اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمده ای، او را خوار مساز؛ بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی.
گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت میگیری تا خیلی آرام رهایش کنی،شاپرک میان دستانت له میشود....
نیت تو کجا و سرنوشت کجا
هنگامی که افسرده ای ،بدان جایی در اعماق وجودت ،حضور " خدا " را فراموش کرده ای...
لحظه ها ،
تنها مهاجرانی هستند
که هر گز بر نمی گردند
هرگز !
ﮔﻼﯾـﻪ ﻫﺎ ﻋﯿﺒﯽ ﻧـﺪﺍﺭد ... اما ﮐﻨــــﺎﯾﻪ ﻫــﺎ ﻭﯾـــ ــﺮﺍﻥ ﻣﯿـکند
سه چیز را نگه دار:
گرسنگیت را سر سفره دیگران
زبانت را در جمع
و چشمت را در خانه دوست . .
عاشــق طرز فکر آدمهـــا نشویــد
آدمهـــا زیــبا فکـــر میکنند
زیـــبا حرف میزنند
امـــا زیــبا زندگـــی نمیکنند.
مراقب باش
بعضی حرف ها فقط قابل بخشش هستند
نه فراموش شدن !
آرزوهایت را کنار نگذار
دنیا بالاخره مجبور می شود با دلت کنار بیاید !
🍃
🦋 🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از گلچین برترین ها 😍
49.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️چرا خیلیا با نماز درگیرن؟
❌چون هنوز خدا براشون حل نشده...
🔰قسمت دوم
#دکتر_سعید_عزیزی
#نماز
#خدا
🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
May 11
اين خيلي قشنگه : همه تون تو گروه هاتون بزارید.
از طرف خدا،،
🎆 عالم ز برایت آفریدم، گله کردی
🎇 از روح خودم در تو دمیدم، گله کردی
🎆 گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند
🎇صد ناز بکردی و خریدم،گله کردی
🎆 جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور
🎇 از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی
🎆 گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم
🎇 بر بخشش بی منت من هم گله کردی
🎆 با این که گنه کاری و فسق تو عیان است
🎇 خواهان توأم، تویی که از من گله کردی
🎆 هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم
🎇 با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی
🎆 صد بار تو را مونس جانم طلبیدم
🎇 از صحبت با مونس جانت، گله کردی
🎆 رغبت به سخن گفتن با یار نکردی
🎇 با این که نماز تو خریدم، گله کردی
🎆 بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان؟؟
🎇 بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی؟؟!
🎆 از عالم و آدم گله کردی و شکایت
🎇 خود باز خریدم گله ات را، گله کردی..
همیشه شکر گذار خدا باش , و به آنچه داری قانع و شاد باش,
شکرت خدا 🤲
🍃
🦋🍃@takhooda ✨
📚قشنگه تا اخر بخونید
بلدرچینی در مزرعۀ گندم لانه ساخته بود.
او همیشه نگران این بود که مبادا صاحب مزرعه محصولاتش را درو کند.
هر روز از بچه هایش می خواست که خوب به صحبت آدمهایی که از آنجا عبور می کنند، گوش دهند و شب به او بگویند که چه شنیده اند.
یک روز که بلدرچین به لانه برگشت، جوجه ها به او گفتند: اتفاق خیلی بدی افتاده است. امروز صاحب مزرعه و پسرش به اینجا آمدند و گفتند: همۀ گندمهای مزرعه رسیده است. دیگر وقت درو کردن است. پیش همسایه ها و دوستان برویم و از آن ها بخواهیم که در درو کردن محصول کمک کنند. مادر، ما را از اینجا ببر چون آنها می خواهند مزرعه را درو کنند... بلدرچین گفت: نترسید فردا کسی این مزرعه را درو نخواهد کرد.
روز بعد بلدرچین از لانه بیرون رفت و شب که آمد، جوجه ها به مادرشان گفتند: صاحب مزرعه باز هم به اینجا آمده بود. او مدت زیادی منتظر ماند. ولی هیچکس نیامد. بعد به پسرش گفت: برو به عموها و دایی ها و پسر خاله هایت بگو پدرم گفته است فردا حتما به اینجا بیایید و در درو کردن مزرعه به ما کمک کنید... بلدرچین گفت: نترسید فردا هم این مزرعه را کسی درو نمی کند.
روز سوم وقتی بلدرچین به لانه برگشت، دوباره بچه ها گفتند: صاحب مزرعه امروز به اینجا آمد، اما هرچه منتظر ماند هیچ کس نیامد. بعد به پسرش گفت: انگار کسی در درو کردن مزرعه به ما کمک نمی کند. پسرم، گندم ها رسیده اند. نمی توان بیش از این منتظر ماند. برو داس هایمان را بیاور تا برای فردا آماده شان کنیم. فردا خودمان می آییم و گندم ها را درو می کنیم... بلدرچین گفت: بچه ها، دیگر باید از اینجا برویم.
چون وقتی انسان، بدون منتظر ماندن برای کمک، تصمیم بگیرد کاری را انجام دهد، حتما آن کار را انجام می دهد...
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از گلچین برترین ها 😍
43.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️چرا خیلیا با نماز درگیرن؟
❌چون هنوز خدا براشون حل نشده...
🔰قسمت سوم
#دکتر_سعید_عزیزی
#نماز
#خدا
🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا