هدایت شده از رفاقت با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ اهمیت خودسازی و تهذیب نفس از زبان سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی
🔰 خداوندا عاشق دیدارتم
همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود
🔰 شهداء این نبود که فقط با تیر خوردن شهید شدند؛ نه! چون شهید بودند شهید شدند!
تا شهید نباشی شهید نمیشی!
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada
💯یک عمل مجرب جهت تمامی امورات شما 👌
🌺✨ اسم این عمل نماز حضرت حضراست
🌸✨که خود جناب خضر قسم یاد کرده هرکس این نماز رابخواند.
🌺✨ من. براورده شدن #حاجات اورا #ضمانت میکنم.
🌸✨هر روز #قبل_از_نماز_ظهر دورکعت نماز بگذارد با این نیت که
☀️( نیت کردم تا دو رکعت نماز. گذارم به فرموده حضرت خضر قربه الله
☀️دررکعت اول بعد ازحمد سوره والعصر را سه باربخواند و در رکعت دوم بعد ازحمد. سوره اذا جا نصر الله والفتح را سه بار بخواند. ونماز راسلام دهد
☀️وبعد از سلام یازده مرتبه یا غیاث المستغیثین اغثنی وبعد از ان
🌷#حاجت خود را طلب نماید.
💯که ان شا الله به #مراد می رسد. هرچه #کار باشد البته معلومه که خواسته و #حاجات_باید_شرعی باشد
🍃
🌸🍃 @takhooda ✨
📚داستان کوتاه📚
⚡️مطرب پیر⚡️
از منبر پایین آمد و مردم، مجلس را ترک می گفتند.
شیخ ابوسعید ابوالخیر، امشب چه شوری برپا کرد.
همه حاضران، محو سخنان او بودند و او با هر جمله که می گفت، نهال شوق در دل ها می کاشت، اما من هنوز نگران قرضی بودم که باید می پرداختم.
وام سنگینی بر عهده داشتم و نمی دانستم که چه باید کرد.
پیش خود گفتم که تنها امیدی که می توانم به آن دل ببندم، ابوسعید است.
او حتما به من کمک خواهد کرد.
شیخ، گوشه ای ایستاده بود و مردم گرد او حلقه زده بودند.
ناگهان پیرزنی پیش آمد.
شیخ به من اشاره کرد، دانستم که باید نزد پیرزن روم و حاجتش را بپرسم.
پیرزن گفت کیسه ای زر که صد دینار در آن است آورده ام که به شیخ دهم تا میان نیازمندان تقسیم کند، او را بگو که در حق من دعایی کند.
کیسه را گرفتم و به شیخ ابوسعید سپردم.
پیش خود گفتم که حتما شیخ، حاجت من را دانسته و این کیسه زر را به من خواهد داد، اما ابوسعید گفت این کیسه را بردار و به گورستان شهر ببر.
آنجا پیری افتاده است، سلام ما را به او برسان و کیسه زر را به او ده و بگوی اگر خواستی، نزد ما آی تا باز تو را زر دهیم.
شبانه به گورستان رفتم.
بین راه با خود می اندیشیدم که این مرد کیست که ابوسعید از حال او خبر دارد، اما نیاز من را نمی داند و بر نمی آورد.
وقتی به گورستان رسیدم، به همان نشانی که شیخ داده بود، پیری را دیدم که طنبوری (یکی از آلات موسیقی است که در آن ایام، جزو آلات لهو و لعب و گناه محسوب می شد) زیر سر نهاده و خفته است.
به او سلام کردم و سلام شیخ را نیز رسانیدم، اما ترس و وحشت، پیر را حیران کرده بود.
سخت هراسید.
خواست که بگوید تو کیستی، که من کیسه زر را به او دادم و پیغام ابوسعید را نیز گفتم.
پیر، هم چنان متحیر و ترسان بود.
کیسه را گشود و دینارهای سرخ را دید.
نخست می پنداشت که خواب است، اما وقتی به سکه های طلا دست کشید و آنها را حس کرد، دانست که خواب نمی بیند.
لختی به دینارها نگریست، سپس سر برداشت و خیره خیره به من نگاه کرد.
ناگهان به حرف آمد و گفت مرا نزد شیخ خود ببر.
گفتم برخیز که برویم.
بین راه، هم چنان متحیر و مضطرب بود.
گفتم اگر از تو سؤالی کنم پاسخ می دهی؟
سر خود را به پایین انداخت.
دانستم که آماده پاسخگویی است.
گفتم تو کیستی و در گورستان چه می کردی و ابوسعید، این کیسه زر به تو چرا داد؟
آهی کشید و غمگینانه گفت مردی هستم فقیر و وامانده از همه جا.
پیشه ام مطربی است و وقتی جوان بودم، مردم مرا به مجالس خود می خواندند تا طنبور زنم و آواز بخوانم و مجلس آنان را گرم کنم.
در همه جای شهر، هرگاه دو تن با هم می نشستند، نفر سوم آنان من بودم.
اکنون پیر شده ام و صدایم می لرزد و دستم آن هنر و توان را ندارد که از طنبور، آواز خوش بر آرد.
کسی مرا به مجلس خود دعوت نمی کند و به هیچ کار نمی آیم.
زن و فرزندم نیز مرا از خود رانده اند.
امشب در کوچه های شهر می گشتم.
هر چه اندیشیدم، ندانستم که کجا می توانم خوابید و امشب را سر کنم.
ناچار به گورستان آمدم و از سردرد و شکسته دلی، گریستم و با خدای خود مناجات کردم و گفتم خدایا، جوانی و تاب و توانم رفته است.
جایی ندارم و هیچ کس مرا نمی پذیرد.
عمری برای مردم طنبور زدم و خواندم و محفل آنان را آراستم و اکنون به اینجا رسیدم.
امشب را می خواهم برای تو بنوازم و مطرب تو باشم.
تا دیرگاه می نواختم و مجلسی را که در آن خود و خدایم بود، گرم می کردم.
می خواندم و می گریستم تا این که خوابم برد.
دیگر تا خانه شیخ، راهی نمانده بود.
پیر، هم چنان در فکر بود و خود نمی دانست که چه شده است.
به خانه شیخ رسیدیم و وارد شدیم.
ابوسعید، گوشه ای نشسته بود.
پیر طنبور زن، بی درنگ به دست و پای شیخ افتاد و همان دم توبه کرد.
ابوسعید گفت ای جوانمرد، یک امشب را برای خدا زدی و خواندی، خداوند رحمت تو را ضایع نکرد و بندگانش را فرمان داد که تو را دریابند و پناه دهند.
طنبور زن، آرام گرفت.
ابوسعید، روی به من کرد و گفت بدان که هیچ کس در راه خدا زیان نمی کند.
حاجت تو نیز برآورده خواهد شد.
یک روز گذشت.
شیخ از منبر و مجلس فارغ شده بود.
در همان مجلس، کسی آمد و دویست دینار به من داد و گفت این را نزد ابوسعید ببر.
وقتی به خدمت شیخ رسیدم، گفت این دینارها را بردار و طلبکارانت را دریاب.
راوی این داستان، شخصی به نام حسن مؤدب از شاگردان ابوسعید است.
📚 منبع: اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، صفحه ۱۱۶
🍃
🌸🍃 @takhooda ✨
▪️#معنی_زندگی_چیست؟
فیلسوف یونانی دکتر پاپادروس در پایان کلاس درسش با این پرسش به سخنرانی خود خاتمه داد:
آیا كسی سؤالی دارد؟
یکی از شاگردانش به نام "رابرت فولگام" نویسندۀ مشهور در بین حضار بود و پرسید: جناب آقای دكتر پاپادروس، معنی زندگی چیست؟
بعضی از حضار خندیدند!
اما پاپادروس، دانشجویان خودرا به سکوت دعوت كرد، سپس كیف بغلی خود را از جیبش درآورد، داخل آن را گشت و آینۀ گرد و كوچکی را بیرون آورد و گفت:
موقعی كه بچه بودم جنگ بود، ما بسیار فقیر بودیم و در یک روستای دورافتاده زندگی میكردیم، روزی در كنار جاده چند تکه آینۀ شکسته، از لاشه یک موتورسیکلت آلمانی پیدا كردم. بزرگترین تکۀ آن را برداشتم و با ساییدن آن به سنگ، گِردش كردم.
همین آینهای كه حالا در دست من است و ملاحظه میكنید. سپس بهعنوان یک اسباببازی شروع كردم به بازی با آن و بازتاباندن نور خورشید به هر سوراخ و سنبه و درز و شکاف كمد و صندوقخانه و تاریکترین جاهایی كه نور خورشید به آنها نمیرسید. از اینكه با كمک این آینه میتوانستم ظلمانیترین نقاط دنیا را نورانی كنم بهقدری شیفته و مجذوب شده بودم كه وصفش مشکل است.
*در واقع، بازتاباندن نور به تاریکترین نقاط اطرافم، بازی روزانۀ من شده بود. آینه را نگه داشتم و در دوران بعدیِ زندگی نیز هر وقت كه بیکار میشدم آن را از جیبم در میآوردم و به بازی همیشگی خود ادامه میدادم.
بزرگ كه شدم دریافتم این كار یک بازی كودكانه نبود، بلکه استعارهای بر كارهایی بود كه احتمال داشت بتوانم در زندگی خود انجام دهم.
بعدها دریافتم كه من، خود نور و یا منبع آن نیستم، بلکه نور و به عبارت دیگر، حقیقت، درک و دانش جایی دیگر است و تنها در صورتی تاریکترین نقاط عالم را نورانی خواهد كرد كه من بازتابش دهم.
من تکهای از آینهای هستم كه از طرح و شکل واقعی آن اطلاع چندان درستی ندارم. با وجود این، هرچه كه هستم، میتوانم نور را به تاریکترین نقاط عالم، به سیاهترین نقاط قلوب انسانها منعکس كنم و سبب تغییر بعضی چیزها در برخی از انسانها گردم. شاید دیگران نیز متوجه این كار شوند و همین كار را انجام دهند. بهطور دقیق این همان چیزی است كه من به دنبال آن هستم. این معنی زندگی من است.
دکتر بعد از پایان درس، آینه را به دقت دوباره در دست گرفت و به كمک ستونی از نور آفتاب كه از پنجره به داخل سالن میتابید، پرتویی از آن را به صورتم و به دستهایم كه روی بازوی صندلی به هم گره خورده بودند، تاباند و گفت:
▪️به جایی که تاریک و ظلمانی است، نور ببریم.
▪️به جایی که امید نیست، امید ببریم.
▪️به جایی که دروغ هست، راستی ببریم.
🔳 این معنای زندگیست.
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
AUD-20210516-WA0187.mp3
8.81M
🔊صوت سخنان مهم استاد #رائفی_پور درباره طیفشناسی کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری
🔸از تبیین انگیزه ثبتنام برخی نامزدها تا درخواست مشاور روحانی از استاد رائفیپور برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری
🎧 کیفیت 48kbps
#سیاسی
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
مِدادُ الْعُلَماءِ افْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداء
#درس_اخلاق
از آیت الله بهجت سوال پرسیدند:
آقا شما چرا درس اخلاق نمی گذارید!؟
در جواب فرمود:
من نیز همین سؤال را از محضر مرحوم قاضی نمودم و گفتم: چرا درس اخلاق را زیاد نمی کنید؟!
ایشان فرمود: بروید مسجد سهله و هر چه دیدید، فردا برای من تعریف کنید.
آقای بهجت فرمود: شب رفتم مسجد سهله و فردا خدمت مرحوم قاضی رسیدم.
ایشان فرمود: دیشب در مسجد چه دیدی؟!
عرض کردم: اول شب جمعیت خیلی بود و همه مشغول دعا بودند، اما نیمه شب عده ای پیرمرد ماندند که در نمازها، دعاها و سوره های طولانی می خواندند، در قنوت «جوشن کبیر» می خواندند.
اینجا آقای قاضی فرمود: در بین آنها چند تا جوان بود؟!
عرض کردم: من بودم؛
لذا مرحوم قاضی فرمود: اگر در بین آنها جوان پیدا کردی، من هم درس اخلاق را زیاد می کنم.
«تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»
کتاب عطش حضور ص ۹۴
امروز سالروز وفات عارف باالله العبد شیخ محمدتقی بهجت رضوان الله علیه هست
محضر همه ی مربیان نفوس علمای ربانی 3صلوات باتوجه شما به محمد وال محمد هدیه کنید🌺
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
@Lootfakhooda
📚یک آیه و هزار نکته📚
یکی از مهمترین نام های قرآن که در این کتاب آسمانی آمده این است :
⬅️ هذا بلاغ ؛
⬅️⬅️ یعنی این قرآن ابلاغیست ؛
و حالا یکی از مهمترین ابلاغ های قرآنی :
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پروردگارتان فرمود :
من عمل هیچ صاحب عملی از شما را - از مرد یا زن - که همه از یکدیگرید - تباه نمی کنم ؛
🌺صدق الله العلی العظیم🌺
🌺قرآن - آل عمران - قسمتی از آیه 195🌺
برای بررسی این آیه از قرآن ، باید به چند آیه قبل تر رفت ؛
که در قبل و ادامه این آیه قرآنی - خداوند به ایشان وعده بهشت میدهد ؛
که از آیه 190 آل عمران از قرآن کریم شروع ، و تا آیه 195 خاتمه پیدا میکنه :
مسلما در آفرینش آسمانها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز برای خردمندان نشانه هایی است ؛
همانان که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد میکنند و... تا آیه 195 از آل عمران
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
⬅️⬅️ این آیه قرآنی رو باید به اون دسته از عزیزانی یاد آوری کرد ، که اعمال برادران دینی خودشون رو باطل و یا ناقص میدونند ؛
در حالی که امروزه از نظر علمی ثابت شده ، که دین و مذهب یک مقوله کاملا اقلیمی است.
البته کاری به یک درصد ، و یا یک در هزار نداریم ، ولی به طور معمول ...
اگر هر کدوم از ما در عربستان به دنیا می اومدیم
- سنی مذهب میشدیم.
اگر در اسرائیل به دنیا می اومدیم
- یهودی میشدیم.
و اگر در اروپا به دنیا می اومدیم
- احتمالا مسیحی بودیم.
پس به دین و ایمانمون مغرور نباشیم
که ایمان ، هدیه زیبای خداوند به کسانی هست که عاشقانه دوستش دارند و اون هم دوستشون داره.
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
🍀معجزه ها پس از ١٤ قرن كشف میشوند !
پيامبر اکرم(ص) به ما امر فرموده اند تا
(روزهاي ١٣و١٤و١٥)
هر ماه را روزه بگيریم.
به تازگی سازمان "ناسا" در امريكا
تائيد كرده كه "ماه" قدرت جذب آب مانده در بدن را هم دارد !
اما در اين ٣ روز ، ماه قمری قدرت جذب آب در آن ، کم میشود...
آب راکد مانده در بدن ؛آبی كه از راه عرق و ادرار دفع نميشود .
محققان امریکایی به نتیجه رسیده اند که مردم بايد در اين ٣روز كمتر غذا و آب بخورند
و
اين چيزي است كه بر پيامبر وحی نازل شده بود تا ما بهتر به فکر سلامتیمان باشیم...
بدن دارای چندين انبار:
(شادی،درد وناراحتی)
چشم مثل دوربين عكاسی ،مثبت و منفی را ضبط کرده در موقع خوابیدن شروع به
نمايش عملکرد فرد در طول روز که شامل دل نگرانی و استرس بوده مينماید !
پيامبر اكرم(ص)دستور فرمودند: وقت خواب زياد استغفار كنيد
اخیراً علم پزشکی ثابت كرده در هنگام استغفار شبانه ؛زبان بسمت بالا و آخر دندانهای فوقانی که جایگاه غده نخاعی
سر انسان است ، برخورد ميکندتا شروع به پاک كردن سلولها
از افكار منفی و وسوسه شود !
(جانم یا رسول الله ص)
🍃
🌸🍃 @takhooda ✨
#محمدعلی_کلی_و_حجاب_دخترش
#محمد علي كلي(قهرمان بوکس جهان) دخترش را اينگونه به داشتن حجاب تشویق کرد
هانا، دختر محمد علی کلی، در مورد یکی از نصایح پدرش این گونه حرف میزند:
بعد از مدتها قرار بود پدرم را ببینیم.. به علت شرکت در مسابقات از خانواده دور
بود.زمانی که به محل اقامت پدرم رسیدیم، من (هانا) و خواهر کوچکترم، با اسکورت یک محافظ به سویش رفتیم.من و خواهرم لباس نامناسبی پوشیده بودیم که قسمت عمدهی بدنمان لخت بود. پدرم مثل همیشه خود را قایم کرده بود
تا ما را بترساند و با ما شوخی کند. وقتی همدیگر را دیدیم، به شدت یکدیگر را در آغوش گرفتیم و پدرم ما را، و ما پدررا بوسیدیم. پدرم کمی ما را برانداز کرد و
سپس مرا در آغوش خود گرفت و چیزی گفت که هرگز از یادم نمیرود!
چشمانش را به چشمانم دوخت و گفت:
هانای عزیزم! همهی چیزهای با ارزش در این دنیا، توسط خداوند با چیزهای مختلفی پوشیده شده و پنهاناند.
گفت:
– کجا میتوانی الماس به دست بیاری؟ بدون شک در اعماق زمین که زیر خروارها
خاک پنهان شده است.
– کجا میتوانی مروارید به دست بیاوری؟ در اعماق دریاها و درون پوستهی سخت صدفها.
– کجا میتوانی طلا به دست بیاوری؟
در اعماق معادن، که زیر لایههایی از سنگ و خاک قرار گرفته و برای به دست آوردنش باید زحمت زیادی متحمل شوی.
سپس با نگاهی تیز و گیرا به چشمانم زل زد و گفت:
دختر عزیزم! بدن تو ارزشمند است؛
بسیار با ارزشتر از چیزهایی که برایت مثال زدم … اگر آن چیزهایی که ارزششان از تو کمتر است، آنگونه پوشیده بودند، پس تو هم باید خودت را بپوشانی (تا به آسانی در دست دیگران قرارنگيري و ارزشت کم نشود)
«اَلْݪّٰهُمَ عَجِّلْۡ لِوَلیِّٓڪَ اَلْفَرَجۡ»
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
✍خوردن، مسئولیت داره.
◁ یکی از دستورات قرآن، که بدون استثناء، همهمون بهش عمل میکنیم دستور خوردنه:
"کُلُوا" 👈 بخورید.
همهمون این قسمت آیه رو بلدیم و بهش عمل میکنیم:
"کُلُوا وَاشْرَبُوا..." 👈 بخورید و بیاشامید.
📣... امّا یادمون باشه که از نظر قرآن، خوردن مسئولیت داره.☝️
◁ در قرآن چندین بار دستور "کُلُوا" اومده، ولی هیچ کجا نمیگه بخورید، و برید دنبال کارِتون.
👌 هر کجا گفته بخورید، بعدش از ما یه چیزی خواسته.
🔸با هم چند تا از این آیات رو مرور کنیم:🔰
کُلُوا وَاشْرَبُوا مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَ لَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ (بقره/۶۰)
👈 بخورید، ولی گناه نکنید.
کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ (بقره/۱۶۸)
👈 بخورید، ولی دیگه دنبال شیطان راه نیفتید.
کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ (بقره/۱۷۲)
👈 بخورید، ولی شکر خدا رو بجا بیارید.
کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَیِّبًا وَ اتَّقُوا اللَّهَ (مائده/۸۸)
👈 بخورید، ولی تقوا هم داشته باشید؛ و خدا ترس باشید.
کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لَا تُسْرِفُوا (اعراف/۳۱)
👈 بخورید، ولی اسراف نکنید.
کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ لَا تَطْغَوْا فِیهِ (طه/۸۱)
👈 بخورید، ولی طغیان نکنید
فَکُلُوا مِنْهَا وَ أَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ (حج/۲۸)
👈 بخورید، ولی دیگران رو هم اطعام کنید؛ و فقرا رو یادتون نره.
کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحًا (مومنون/۵۱)
👈 بخورید، ولی اعمال صالح هم انجام بدید.
‼️ حتّی قرآن میگه ما به زنبور عسل وحی کردیم:
کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا (نحل/۶۹)
👈 از شیره گلها بخور، ولی راه پرودگارت رو طی کن.
👈 یعنی خوردن، برای حیوانات هم مسئولیت داره.👌
◁ آدمهایی که میخورن و از زیر بار مسئولیت شونه خالی میکنن، از حیوانات هم کمتر هستند.
📣... از این به بعد، هر وقت خواستیم غذا بخوریم، با دقّت بیشتری غذا بخوریم.
☝️️ با هر غذا خوردنی، یه مسئولیتی رو دوشمون داریم.
#معارف_قرآن
🍃
🌸🍃 @takhooda ✨
👈به وعده های الهی اعتماد کنیم.
🔅🔅🔅〰🔅🔅🔅
✍ ﭘﺲ ﺻﺒﺮ ﻭ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﭘﻴﺸﻪ ﻛﻦ ﻛﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺣﻖّ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﮔﻨﺎﻫﺖ ﺍﺳﺘﻐﻔﺎﺭ ﻛﻦ ﻭ ﺷﺎﻣﮕﺎﻫﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﻣﺪﺍﺩﺍﻥ، ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﺍﻧﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﻛﻦ.
✨✨✨
🔸ﻧﻜﺘﻪ:
ایمانمان را تقویت کنیم تا گناهان کمتر و دیدگاه معنوی بهتر داشته باشیم .
🔸ﺍﮔﺮ ﻤﺎ ﺑﺎ ﻳﻚ ﭼﺮﺍﻍ ﻛﻢ ﻧﻮﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺳﺎﻟﻦ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺷﻮﻳم، ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺟﺴﺎم ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻴم ﺩﻳﺪ ﻭﻟﻲ ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻧﻮﺭﺍﻓﻜﻦ ﻗﻮﻱ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﻳم ﻳﻚ ﻫﺴﺘﻪ ﻱ ﺧﺮﻣﺎ ﻳﺎ ﻛﻮﭼﻚ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺧﻮﺍﻫﻴم ﺩﻳﺪ. ﺍﮔﺮ ﻧﻮﺭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻢ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﺪ ﻭﻟﻲ ﺍﮔﺮ ﻧﻮﺭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻟﻐﺰﺵ ﻫﺎﻱ ﻛﻮﭼﻚ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﻭﺭﻱ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ
📚اعوذبالله من الشیطان الرجیم
ﻓَﺎﺻْﺒِﺮْ ﺇِﻥَّ ﻭَﻋْﺪَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺣَﻖٌّ ﻭَﺍﺳْﺘَﻐْﻔِﺮْ ﻟِﺬَﻧﺒِﻚَ ﻭَ ﺳَﺒِّﺢْ ﺑِﺤَﻤْﺪِ ﺭَﺑِّﻚَ ﺑِﺎﻟْﻌَﺸِﻲِ ّ ﻭَﺍﻟْﺈِﺑْﻜَﺎﺭِ
🦋
📚«غافر٥٥»
🌸
🍃 @takhooda ✨