eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
919 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او با سوءاستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد و برایش لذت بخش نیز بود. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست. روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.از قضا گوهر گرانبهاىش همانجا مفقود شد ، دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی خود را در خزینه حمام پنهان کرد. وقتی دید مأمورین براى گرفتن اوبه خزینه آمدند به خداى تعالی رو آورد و از روى اخلاص و بصورت قلبی همانجا توبه کرد. ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان٬ شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد وبه خانه خود رفت.او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهى که در چندفرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید. در یکى از روزها همانطورکه مشغول کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد. روزی کاروانى راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید،نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد. بنا به رسم آن روزگار و بخاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه، ازدواج کرد. روزی دربارگاهش نشسته بود٬شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم. نصوح گفت میش تو پیش من است و هرچه دارم از آن میش توست وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند. آن شخص به دستور خدا گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن یک میش بوده است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت٬ اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند. به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، "توبه نصوح" گویند. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 بخوانید و به آن عمل کنید تا: قلب شما نورانی شود.✨ افکار شما نورانی شود.✨ خانه شما نورانی شود.✨ ✨ اموال شما نورانی شود. ✨آینده شما نورانی شود. »اللّه متعال میفرماید: «...وَأَنْـزَلْـنَـا إِلَـيْـكُـمْ نُـورًا مُـبِـيـنًـا» «و نور آشکاری(قرآن) به سوی شما نازل کردیم».[نساء/174] »قرآن همچون نور است که با پرتو خود راه را روشن و به سوی نجات رهنمون میسازد پس بنابراین قرآن بخوانید و خانواده خود را نیز تشویق به خواندن قرآن کنید. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداوند مشتاق كيست؟👇 خداوند متعال به يكي از صديقين وحي نمود كه براي من بندگاني هستند كه مرا دوست مي‌دارند و من هم آنها را دوست مي‌دارم، آنان مشتاق من، و من هم مشتاق آنها هستم، و آنها مرا در ياد دارند و من هم به ياد آنان هستم، آنها به من نظر دارند، و من هم به آنها نظر دارم، پس اگر تو قدم جاي قدم آنها بگذاري، تو را هم دوست خواهم داشت و اگر از راه آنها منحرف شوي عقوبتت خواهم نمود. آن صديق گفت: معبود من! نشانه آنها كه مورد توجّه تو هستند چيست؟ خطاب رسيد: آنان روزها همچون چوپان مهرباني كه مواظب گوسفندان خود هست به سايه مي‌نگرند و منتظر آمدن شب هستند، و همان گونه كه پرندگان هنگام غروب با شور و شوق عازم آشيانه خود مي‌گردند. اينان هم با همين حال به استقبال غروب خورشيد مي‌روند، پس آنگاه كه شب فرا رسيد، و تاريكي همه جا را فرا گرفت، و فرش‌ها پهن و همه گرد هم جمع شدند و هر دوستي با دوست خود خلوت نمود اينان در برابر من به پاي مي‌ايستند و صورتهاي خود را بر خاك مي‌نهند، و با تلاوت آيات قرآن به مناجات و گفتگوي با من برمي‌خيزند، و نعمتهاي مرا سپاس مي‌گويند. پس آنان را مي‌بيني كه گاه گريه مي‌كنند، و گاه شيون سر مي‌دهند، گاه آه مي‌كشند، و گاه از معاصي و گناهان شكوه مي‌كنند، گاه ايستاده و گاه نشسته، و گاهي در حال ركوع، و گاه در سجده هستند، و آنچه را كه به خاطر من تحمل آن مي‌كنند، همه را مي‌بينم، و شكوه‌هائي كه از محبت من بر لب دارند مي‌شنوم. اولين چيزي كه به آنها عطا كنم سه چيز است يكي اينكه نور خودم را در دلهاي آنها بيفكنم در نتيجه همانگونه كه من از آنها آگاهم، آنها نيز از من با خبر خواهند بود، دوم اينكه اگر آسمانها و زمينها و آنچه را كه در اين ميان هستند در ميزان آنها ببينم باز آن را كم خواهم دانست، سوم رو سوي آنها مي‌كنم، و آيا اگر كسي من رو سوي او آورم، احدي مي‌تواند بداند كه چه به او عطا خواهم نمود. (اسرار الصلوة، حاج ميرزا ملكي تبريزي، ص 455). خدایا توفیق خواندن نماز شب رو به همه ی ما عنایت بفرما.آمین یا رب العالمین دوستان،مطلب فوق العاده زیبا و تاثیر گذار هست لطفا با دقت و تفکر بیشتر بخوانید. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 پنجشنبه است و ياد درگذشتگان اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ التماس دعا پنجشنبه‌ای دیگر از راه رسید مسافران بهشتی آن سو چشم به راه هدیه تا آرام بگیرند چیز زیادی نمی‌خواهند، فاتحه و صلوات و دستگیری از مستمندی کافیست... شادی روح رفتگان، فاتحه و صلوات 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 خـــــدایا... یادم بده آنقدر مشغول عیب‌های خودم باشم که عیب های دیگران رانبینم یادم بده اگر کسی را بد دیدم قضاوتش نکنم، درکش کنم... یادم بده بدی دیدم "ببخشم" ولی بدی نکنم! چرا که نمیدانم بخشیده میشوم یا نه... یادم بده اگر دلم شکست نفرین نکنم، دعا کنم، نتوانستم سکوت کنم... یادم بده اگر سخت بگیرم "سخت میبینم"... یادم بده به قضاوت کسی ننشینم چرا که در تاریکی همه شبیه هم هستیم... یادم بده چشمانم را روی بدی‌ها و تلخی‌ها ببندم چرا که چشمان زیبا، بی‌شک زیبا میبینند‌. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 امیرمومنان در نهج البلاغه می‌فرمایند: «مؤمن اگر خاموش است سكوت او اندوهگينش نمیکند و اگر بخندد آواز خنده‏ او بلند نمى‏شود و اگر به او ستمى روا دارند صبر میكند تا خدا انتقام او را بگيرد. در واقع حضرت بلند خندیدن را از صفات فرد مؤمن به حساب نمی آورد؛ زیرا بلند خندیدن از وقار و متانت مؤمن به دور است و جایگاه او را در نظر دیگران خدشه دار می‌کند. در بسیاری موارد کسی که بلند می خندد به دنبال جلب نظر و توجه دیگران است که قطعا مؤمن هیچ گاه چنین نیست. ٤٠٥ 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 به حضرت داوود وحی آمد که : ای داوود خانه ای برای من پاکیزه کن تا بدان خانه آیم . داوود گفت : بار خدایا کدام جا و چه خانه ای گنجایش تو را دارد ؟ که عظمت و جلال تو را شاید ؟ ندا آمد : آن خانه دل بنده مومن است . گفت خداوندا چگونه آنرا پاکیزه کنم و پاک گردانم ؟ پاسخ شنید : عشق در او بزن ....تا هر چه به ما نسبت ندارد سوخته گردد . ای داوود از آن پس اگر سرگشته ای در راه طلب ما بینی آنجا نشان ده که بارگاه ما آنجاست . 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 قسمت جالبی از متن کتاب "تسخیر شدگان" نوشته ''داستايوفسكى'' هر "پرهیزکاری" گذشته ای دارد وهر "گناه کاری" آینده ای! پس قضاوت نکن. میدانم اگر: قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم، دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد... تا به من ثابت کند. در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم. محتاط باشیم، در "سرزنش " و"قضاوت کردن" دیگران وقتی؛ نه از " دیروز او" خبر داریم، نه از "فردای خودمان" 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 ریتم زندگی ات را کندتر کن! شتابزدگی، تو را از تماشای زندگی باز می دارد و لذت درک اکنون را از دست می دهی. آهسته و آگاه راه برو! آهسته و شمرده صحبت کن! آهسته و نظاره گر غذا بخور! هر لقمه باید جویده شود و طعمش چشیده شود. نسیم و گل و آفتاب را حس کن، لمس کن، بو کن.. به ماه نگاه کن و همچون برکه ای ساکت، نظاره گر باش؛ آنگاه ماه با زیبایی بسیار در تو منعکس خواهد شد. در گذران زندگی همیشه نظاره گر بمان! 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروفایل خدا 🍃 🦋🍃 @takhooda