eitaa logo
یک طلبه معلم ( مهدی جلالیان )
1.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
838 ویدیو
4 فایل
یک طلبه معلم معمولی... ارتباط با ادمین @mahdijalalian ۰۹۱۵۵۰۸۵۱۹۰
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از از یاد ࢪفتھ
✉️اینجوری میشه نهی از منکر کرد...☺️☺️ بنویس بده بهش یا بنداز تو مغازه‌ش یا تو خونه‌ش یا بزار پشت برف پاکن ماشینش.... @azyadrafteh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 از دهِ آباد ما ویرانه می ماند به جا آخرش خدمت درِ این خانه می‌ماند به جا ✅ پسر مرحوم جبرییل منبری معروف کربلا: پدرم را در عالم رویا دیدم، داشت دیگ روضه می‌شست... 🔸طلب مرگ نکن... تا می‌توانی در مجلس امام حسین خدمت کن...‌ 🎙 استاد معاونیان @takhteh_siah
متولد ۷۳. 🔸راننده تاکسی بیسیم🚖 💷درآمد حدود ۴ تومن فعلا 🔹پدر بازنسشته فرهنگی 🔸مادر خانه‌دار 🔹سربازی رفته 🔸بسیجی، هیاتی، نماز روزه براه دنبال یه خانوم 🔸بین ۱۸ تا ۲۲ سال برای ازدواج میگردن.... میشناسید معرفی کنید به ( خواهشا خواهشا به مشخصات خانوم دقت کنید و با همین مشخصات مورد معرفی کنید...) @Mahdijalalian با تشکر @takhteh_siah
امروز دوشنبه ،۲۹شهریور سال ۱۴۰۰... ساعت ۴و ربع بامداد ! از وقتی که رسیدیم اهواز و مهمون عبدالرضا شدیم ، انگار تو خود عراقیم... گرد وخاک ، هوای شرجی ، مغازه های شبیه بازار نجف ،بافت شهری و صدای مداحی عربی موکب ها رو که بزاریم یه طرف، خدمت کردن به زائر و بزرگواری عبدالرضای عزیز که میزبان ماست ، چقد مارو یاد عموعباس ها و احمدها و حسن عبدالسمیع ها و ابوعلی ها میندازه! ما هنوز نرفتیم زیارت و پشت درهای بسته موندیم،اما همینکه عبدالرضا مارو *زائر*میخونه دل مارو خوش کرده... دیشب بعداز تقریبا ۱ساعت ونیم پیاده روی از جایی که پلیس نامحترم اجازه ورود به مرز رو نمیداد رسیدیم به پایانه مرزی شلمچه! اونم با چه وضعی... از بیراهه و مسیر خاکی و چسبیده به ریل قطار همراه با ترس واسترس وهیجان ! اما بازم نشد که بشه...بااین جمله مواجه شدیم که مادستور ازبالا داریم و اجازه ی خروج رو نمیدیم. آقای امام حسین... هرکی مارو دید گفت ثواب زیارت رو برا شما نوشتن ،خیالتون راحت .زیارت قبول. ولی توخودت بهتر میدونی ماکه برا ثوابش اینجا نیستیم مشتی! ما دلمون برا ایوون طلای بابات لک زده .برا شلوغی دور ضریحت که نفسمون تنگ میشد ، دل تنگیم! اصلا بخاطر ماها نه، ولی بخاطر امیررضاطیبی که دیشب پشه ها تومرز جوری زدنش که سروصورت و پاهاش بادکرد و نمیتونست بخوابه. بخاطر حمید درقدمی که سفر اولشه و به پسرش قول سوغات داده و چندتا اتاق کامیون رو نصفه کاره گذاشته و گفته سفرواجب پیش اومده برام.باید برم... بخاطر امیدکاربراتی که ازهمه بیشتر دلش روشنه و با اطمینان میگه مگه میشه تا اینجا اومدیم،امام حسین مارو راه نده.... بخاطر مهدی چشمی که کلی مسافرت با رفیقای غیر هیئتیش رفته.اما میگه این مسافرت با همه ی مسافرت های عمرم فرق میکنه و کلی براش انتظار میکشم... بخاطر رضاشفیعی ؛سرباز لُری که دیشب مارو با هایلوکس از مرز برگردوند وامروز که دوباره رفتیم مرز ،صورتش سوخته بود از گرما و چشماش قرمز بود.میگفت من ازخدامه این راه باز بشه و شماهابرین زیارت ولی چیکار کنم که دستور از بالاست... بخاطر محمد؛ سرباز نیرو انتظامی که دیشب پتوی خودشو داد به ماو گفت برید خونه من استراحت کنین اگه جا ندارید. بخاطر راننده شیرازی که مسافر اورده بود و مارو مجانا" رسوند موکب و میگفت هیچ وقت نمیرم عراق ،چون خیلی خونواده هارو داغدار کردن زمان جنگ.ولی اگه شما رفتین التماس دعا... بخاطر محمد؛ که کلی راه رفت و نیزارای خشک رو آتیش زد که دودش پشه هارو یه خرده از مادور کنه . بخاطر راننده تاکسی که روفرشیِ مخصوص ماهی گیریش رو داد به ما و رفت. بخاطر اون دوتاخانمی که ساعت ۴صبح برا زائرای آواره تو مرز ،ساندویچ الویه و سیب اوردن ... بخاطر ابو جواد اهوازی که شرور و معتاد بوده و اومده حرمت توبه کرده و کل سال کارتن جمع میکنه و میفروشه و نصف سودش رو میزاره کنار تا اربعین موکب بزنه برات و امشب رفتیم موکبش ،چایی خوردیم... بخاطر مرتضی پسرِ کوچیک عبدالرضا که دغدغش این بود حتما لباسامون رو بگیره و بندازه تو ماشین لباس شویی... بخاطر سیدجواد که تو آمریکاس ولی آمار ردشدن ماهارو از مرز میگیره و دلش پیش ماست... بخاطر کمک راننده تریلی گمرک که مارو دیشب تو بیراهه دید و ترس داشتیم مارو به مرزبانا لو بده ولی گفت ایشالله که رد میشین .... بخاطر کتیبه هایِ عزایِ نامرتبِ خونه ی عبدالزهرا که تهِ مرام و معرفته و کلمه پیدا نمیکنم برا توصیفش از بس مخلصه... مارو تو حرمت راه بده! ما تا اینجا خودمون رو کشوندیم که اسممون رو تاریخ ثبت کنه و بگیم بی تفاوت نبودیم... نزار تو لک بمونیم رفیق باوفا! صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را... که سر به کوه و بیابان تو داده ای مارا (دخیلک یا ام البنین) ارسالی از بچه‌های مانده در مرز....
هدایت شده از از یاد ࢪفتھ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️⚒کوبیدن ممنوع⛔️ 🎁قشنگ انتقاد کن....🌷 ❤️این روایت رو شنیدی؟؟؟ @azyadrafteh313
هدایت شده از 💫 ڪانـون مشـڪآت 💫
دارویی برای سقط گرفتم و آماده کردم ...همان شب در خواب دیدم ...💔 شهید علی اصغر اتحادی
حتما که نباید جمعه باشه که یادش کنیم.... @takhteh_siah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥مجری صدا و سیما: سبک اطلاع رسانی مسئولین ما برای دورانی است که مردم موبایل نداشتند و نمی‌توانستند ویدئو ارسال کنند! همه چیز اینجا🔰مهم است http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c 🕌‌ اولین و بزرگترین کانال قمی‌ها این هم یک عاقل دلسوز در صدا و سیما ..‌‌. با این دروغ‌ها بیشتر اعتماد سوزی میکنند... البته باز هم عارضم که ویزا و تست هم نمی‌خواد ... @takhteh_siah
Untitled Session 12.mp3
3.69M
۱۲ اخلاص موسی ع ، قدرشناسی شعیب ع توقع تشکر، وظیفه تشکر... @takhteh_siah
آقاجان شما هم بیاد ما بودید؟؟؟ @takhteh_siah
📝: یک صفحه از پیامبر صلی الله علیه و آله 📖:کتاب همنام گل‌های بهاری @takhteh_siah
📚 | *از شکنجه اسرای ایرانی، تا دفاع از حرم!* 🔶 آقای اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت که خود از آزادگان است می‌گوید: در اردوگاه تکریت ۵ مسئول شکنجه اسرای ایرانی جوانی بود به نام «کاظم عبدالامیر مزهر النجار» معروف به کاظم عبدالامیر. 🔸 یکی از برادران کاظم، اسیر ایرانی بود، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود و خودش نیز بچه‌دار نمی‌شد. با این اوصاف کینه‌ خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشکلات خود را اسرای ایرانی می‌دانست! 🔸 در این میان آقای را بیشتر اذیت می‌کرد. او می‌دانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد می‌کرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچ‌گاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام می‌گذاشت! 🔸 … یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست به سمت سید آقای ابوترابی رفت و گفت: بیا اینجا کارت دارم! ما تعجب کردیم. گفتیم لابد شکنجه جدید و… 🔸 اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصاً آقای ابوترابی تغییر کرد! دیگر ما را کتک نمی‌زد. حتی به آقای ابوترابی احترام می‌گذاشت. برای همه ما این ماجرا عجیب بود. تا اینکه از خود آقای ابوترابی سؤال کردیم… ایشان هم ماجرای آن روز را نقل کرد و گفت: کاظم عبدالامیر در آن روز به من گفت: «خانواده ما هستند و مادرم بارها سفارش سادات را به من کرده بود. بارها به من گفته بود مبادا ایرانی‌ها را اذیت کنی. 🔸 *اما مادرم دیشب خواب (ع) را دیده و حضرت زینب(ع) نسبت به کارهای بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده!* 🔸 صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و از من پرسید: آیا در اردوگاه ایرانی‌ها را اذیت می‌کنی؟ حلالت نمی‌کنم. حالا من آمده‌ام که حلالیت بطلبم.» 🔸 کم کم به مرور زمان محب حاج آقا ابوترابی در دل او جا باز کرد. او فهمیده بود آقای ابوترابی روحانی و از سادات است برای همین حتی مسائل شرعی خود و خانواده‌اش را از حاج آقا می‌پرسید. 🔸 آقای اوحدی ادامه دادند: بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه ابوترابی بسیار خوب بود. تا اینکه روزی قرار شد آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند. کاظم بسیار دلگیر و گریان بود، به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل می‌کرد… کاظم می‌خواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهره‌مند شود. 🔸 روزها گذشت تا اینکه آزاد شدند. کاظم برای خداحافظی با آنان به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد. 🔸 او پس از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی را تحمل کند و به هر سختی بود راهی ایران شد. او برای دیدن حاج آقا به تهران آمد. وقتی فهمید حاج‌آقا ابوترابی در مسیر مشهد و در یک سانحه رانندگی مرحوم شده‌اند به شدت متأثر شد. برای همین به مشهد و سرمزار آقای ابوترابی رفت و مدت‌ها آنجا بود. 🔸 *کاظم از خدا می‌خواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذرد. او سراغ برخی دیگر از اسرای ایرانی رفت و از آن‌ها بابت شکنجه‌ها و… حلالیت طلبید* . ⁉️ حالا شاید این سؤال را بپرسید که این ماجرا هر چند زیباست و نشان از یک انسان دارد، چه ربطی به دارد؟! 🔸 ربط ماجرا در اینجاست که *انسان اگر توبه واقعی کند می‌تواند مقام را کسب کند. کاظم داستان ما مدتی قبل در راه دفاع از حرم حضرت زینب(ع) در به شهادت رسید* . ✅ *او ثابت کرد که مانند حر اگر از گذشته سیاه خود توبه کنیم، می‌توانیم حتی به مقام شهادت برسیم.* ______ 📚 منبع: با تلخیص، کتاب مدافعان حرم، موسسه شهید ابراهیم هادی 🔷 برگرفته از سخنرانی 💠 🆔 @manbarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید: جریان شفایافتن کودک ده ماهه ببرکت روضه و عنایت امام رضا علیه السلام... ▪️مادر بچه: مشکل مغزی داشت به کسی نگفته بودم... صبح همه چیش خوب شده بود...😭😭 ُ (ع) @takhteh_siah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تکمیلی کلیپ قبل: مصاحبه با خادم حسینیه امام رضا علیه السلام بیرجند که در رویا حضرت را دید... 😭پیام امام رضا علیه السلام برای مادر بچه‌ی شفایافته: ما که وفا کردیم به آن خانم بگو به وعده‌ش عمل کنه... @takhteh_siah
✅ تبریک ماه ربیع! تبریک گفتن باید دلیلی داشته باشد. صرف اینکه ماه صفر تمام شده است و ماه جدیدی شروع شده دلیلی برای تبریک ندارد. گاهی خود زمان ویژگی‌ای دارد که باید به آن توجه کرد. گاهی اتفاقات و وقایع به زمان ارزش می‌دهند و آن‌ را با دیگر روزها و ماه‌ها متفاوت می‌کنند. ماه ربیع‌الاول خودش ویژگی‌ای ندارد. پس باید بررسی کنیم چه اتفاقاتی در این ماه افتاده است. این وقایع از چه جنسی است؟ آیا به‌خاطر آن وقایع باید به یکدیگر تبریک بگوییم یا خیر؟ در این ماه چند اتفاق مهم افتاده است که خلاصه آن عبارت است از: لیلة المبیت - هجوم به خانه امیر‌المومنین و ضربت خوردن حضرت زهرا علیهما‌ السلام - شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام - میلاد پیامبر اکرم و امام صادق صلوات الله علیهما به نظر می‌رسد با اینکه شب لیلة ‌المبیت شب بسیار ارزشمندی است اما باز هم دلیل نمی‌شود که ابتدای این ماه به یکدیگر تبریک بگوییم و از واقعه هجوم اشرار به خانه امیر‌المؤمنین غافل شویم. 🆔 @nasretooba
4_5785387837532669625.mp3
2.36M
🎧 گلایه از رواج يك روایت مشکوک ساختگی در منابر : آموزش نماز غفیله به یزید لعنت الله علیه توسط امام سجاد علیه السلام .... 🎙 استاد فاطمی‌نیا @cheraghe_motaleeh
🔸متولد 77 🔹طلبه 🔸 اصالتا ولی محل تحصیل و درس شاهرود 🔹پدر: شغل آزاد و کشاورزی 🔸مادر : خانه دار 🔹بسیجی هیئتی و با نماز روزه دنبال خانم : متدین و خانواده دار و مذهبی و سن و سال 15 تا 20 می‌شناسید معرفی کنید به: @Mahdijalalian @takhteh_siah.