eitaa logo
مجله هنری طلعت
1.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
186 ویدیو
9 فایل
بسم‌رب‌العشق♥️ . کمی طنز فقط،نه چپ نه راست 😉
مشاهده در ایتا
دانلود
🍓| خیال مےڪنیم خیلے مھم هستیم؛ 🌹| چون فقط مےدانیم، ♥️| دࢪ حالے ڪہ دانستݩ مسئلہ‌اۍ ࢪا حل نمےڪند... @asheghaneh_talabegi
<خدایا شکرت(:🌳⛰ @asheghaneh_talabegi
﴾💞﴿ ﴿ ﴾ . . •{😌}• چـہ تکرارۍ از ایــن خوشتــر •{💎}• بـگویــم "دوسټـــټ دارم" •{😍}• لبـانت را بـخندانے •{😉}• بگویـے من کمے بیشتر 🌺 @asheghaneh_talabegi
⚠️سنت های غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب 2⃣:جهیزیه سنگین ✍جهیزیه زیاد هیچ دختری را خوشبخت نمی کند و هیچ خانواده ای را به آن آرامش و سکون و اعتقاد لازم نمی رساند. اینها زوایای زندگی است. 🔻فضول زندگی است و جز دردسر و اسباب زحمت و اسباب مشکل فایده ای ندارد. امام خامنه ای . خطبه عقد ۱۸ آذر ۱۳۷۵ 🔹مبادا بروید پول قرض کنید ، جهیزیه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیندازید مبادا خانواده تان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیز یه اش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سر شکستگی است. خطبه عقد ۲۹ خرداد ۱۳۸۱ @asheghaneh_talabegi 💖💍
❤️ 💛 مینشینم چوگدا برسرراهت ای دوست شایدافتد به من خسته نگاهت ای دوست به امیدی که ببینم رخ زیبای تو را می نشینم همه شب برسرراهت ای دوست جانم به فدایت آقا جان @asheghaneh_talabegi
کمک ونذر های خود رابه این شماره کارت بفرسین اجرتون با سید الشهدا 6037697439415263 آرزوپناهی جاروبی کانال سرداردلها
گوش كن😊 نبضِ دلم😍 زمزمه اش😉 با يكی سـت ...😇 🍃🌸 @asheghaneh_talabegi
🔴 👨آقای خانه! 💠 وقتی به خانه برمی‌گردید از همسرتان بپرسید که آیا روز خوبی را پشت سر گذاشته یا نه؟! به حرف‌هایش توجه کنید، اما در مورد کارهایش قضاوت نکنید. با او همدردی کنید، بگذارید هر چه میخواهد گله و شکایت کند. 👸خانم خانه! 💠 حتماً هنگام ورود همسرتان به خانه لبخند به لب داشته باشید، حتی اگر کوهی از مشکلات بر دوشتان سنگینی می‌کند. اصلاً خوب نیست که موقع ورود همسرتان به تلویزیون چسبیده باشید و یا در آشپزخانه یا اتاق پنهان شده باشید! @asheghaneh_talabegi🌺
🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟 🖤🌟🖤🌟🖤🌟 🖤🌟🖤🌟 🖤🌟 را هم ميشود منتقل كرد اگــر به جاي "تو" از "من" استفاده كنيم ⛔️ : "تـــــــو" من رو داغون می کنی! تو عذابم میدهی! درکم نمی کنی! تو نمی فهمی! تو همه چیز را تحمیل می کنی و... ✅ : "مـــــــن "عصبانی هستم! حال من خوب نیست! من نمی توانم این تصمیم را کنم! برای من سخت است با این مساله کنار بیایم... در این صورت جنگ را شعله ور نکرده اید و بدون و سرزنش طرف مقابل حرف خودتان و حتی آخر را زده اید. 💞 @asheghaneh_talabegi
❤️ وارد اتاق شد سرشو چرخوند تا دور تا دور اتاقو ببینہ محو تماشاے عکسایے بود کـہ رو دیوار اتاقم بود عکس چند تا از شهدا ک خودم کشیده بودم و ب دیوار زده بودم 〰️❤️〰️❤️〰️❤️🌹🕊 دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم و نگاهش میکردم عجب آدم عجیبیہ ایـن کارا ینی چے نگاهش افتاد ب یکے از عکسا چشماشو ریز کرد بیینہ عکس کیہ رفت نزدیک تر اما بازم متوجہ نشد سرشو برگردوند طرفم خودمو جم و جور کردم بی هیچ مقدمہ ای گفت ایـن عکس کیہ چهرش واضح نیست متوجہ نمیشم چقــدر پررو هیچے نشده پسر خالہ شد اومده با من آشنا بشہ یا با اتاقـم❓ ابروهامو دادم بالاو با یہ لحن کنایہ آمیزے گفتم ببخشید آقاے سجادے مثل اینڪہ کاملا فراموش کردید براے چے اومدیم اتاق بنده خدا خجالت کشید تازه ب خودش اومد و با شرمندگے گفت معذرت میخوام خانم محمدے عکس شهدا منو از خود بیخـود کرد بی ادبے منو ببخشید با دست ب صندلے اشاره کردم و گفتم خواهش میکنم بفرمایید 〰️❤️〰️❤️〰️❤️🌹🕊 زیر لب تشکرے کرد و نشست منم رو صندلے رو بروییش نشستم سرش و انداخت پاییـن و با تسبیحش بازے میکرد دکمہ هاے پیرهنش و تا آخر بستہ بود عرق کرده بود و رنگ چهرش عوض شده بود احساس کردم داره خفہ میشہ دلم براش سوخت گفتم اون عکس یہ شهید گمنامہ چون چهره اے ازش نداشتم ب شکل یک مرد جوون ک صورتش مشخص نیست کشیدم سرشو آورد بالا لبخندے زد و گفت حتما عکس همون شهید گمنامیہ ک هر پنج شنبہ میرید سر مزارش با تعجب نگاش کردم بله❓❓❓شما از کجا میدونید❓❓❓ راستش منم هر.... در اتاق بہ صدا در اومد .... 📝 ادامــہ دارد.... 💝| @asheghaneh_talabegi |💝
❤️ در اتاق به صدا در اومد... مامان بود... اسماء جان❓❓❓ ساعت و نگاه کردم اصلا حواسمون بہ ساعت نبود یڪ ساعت گذشتہ بود بلند شدم و درو اتاق و باز کردم جانم مامان حالتون خوبہ عزیزم آقاے سجادے خوب هستید چیزے احتیاج ندارید از جاش بلند شد و خجالت زده گفت بلہ بلہ خیلے ممنون دیگہ داشتیم میومدیم بیرون 〰️❤️〰️❤️〰️❤️🌹🕊 ایـن و گفت و از اتاق رفت بیرون ب مامان یه نگاهے کردم و تو دلم گفتم اخہ الان وقت اومدن بود❓❓ چرا اونطورے نگاه میکنے اسماء❓❓ هیچے آخہ حرفامون تموم نشده بود نه به ایـن کہ قبول نمیکردے بیان نه به ایـن ک دلت نمیخواد برن اخمے کردم و گفتم واااااا مامان من کے گفتم... صداے یا اللہ مهمونارو شنیدیم رفتیم تا بدرقشون کنیم مادر سجادے صورتمو بوسید و گفت چی شد عروس گلم پسندیدے پسر مارو❓❓ 〰️❤️〰️❤️〰️❤️🌹🕊 با تعجب نگاهش کردم نمیدونستم چی باید بگم که مامان به دادم رسید حاج خانم با یہ بار حرف زدن که نمیشہ انشااللہ چند بار همو ببینن حرف بزنـن بعد سجادے سرشو انداختہ بود پاییـن اصـلا انگار آدم دیگہ اے شده بود قــرار شد ک ما بهشون خبر بدیم که دفہ ے بعد کے بیان بعد از رفتنشون نفس راحتے کشیدم و رفتم سمت اتاق که بوے گل یاس و احساس کردم 〰️❤️〰️❤️〰️❤️🌹🕊 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 نگاهم افتاد به دستہ گلے که با گل یاس سفید و رز قرمز تزئین شده بود عجب سلیقہ اے من و باش دستہ گل شب خواستگاریمم ندیده بودم... شب سختے بود انقد خستہ بودم که حتے به اتفاقات پیش اومده فکر نکردم و خوابیدم صب که داشتم میرفتم دانشگاه خدا خدا میکردم امروز کلاسے که با هم داشتیم کنسل بشہ یا اینکہ نیاد نمیتونستم باهاش رودر رو بشم داشتم وارد دانشگاه میشدم ک یہ نفر صدام کرد سجادے بود بدنم یخ کرد فقط تو خونہ خودمون شیر بودم خانم محمدی.......❓ 📝 ادامـہ دارد.... 💝| @asheghaneh_talabegi |💝
❤️⚡️❤️⚡️❤️⚡️❤️ ❤️⚡️❤️⚡️❤️ ❤️⚡️❤️ ❤️⚡️ دشواری زندگی بر دوش اقایونه. اون رو در برابر مشکلاتی ک داره ،ب دلسوزی و مهربانی و آرامش نیاز داره. طوری باهاش رفتار کنید ک آرامش پیدا کنه. 💞 @asheghaneh_talabegi