ریتم ِزندگی ِیک شخص ِ
مؤمن اینه که اول سجود
بعد وجود، یا مثلا فقط
و مطلقا ًسجود . و اینجا
وجود رها میشه و پرواز میسر .
نوری که بُعد روحانی
تغذیه میکند از آن،
نماز است . .
و رحمتی که روحت
با او رفع ِعطش میکند،
قرآن است . .
حال چگونگی ِروحت را چه میبینی ؟
بر گوش ِکسی که
مینشیند تیغ ِدر
دستانش را در زیر ِ
گلوی کوفیان ِزمان
تصور میکند، تشویق
به لگدپرانی به انقلاب
نکنید، زیرا آن فرد
مجهز به آنتی لاف است .
دستشو گرفتم گفتم
ببین شهید شدی
مدیونی شفاعتمو
نکنی، نون و نمک ِهمو
خوردیم .
سرشو انداخت پایین
با تمام شرمندگی گفت
من هنوز بچم برای
صحبت شهادت،
دعا کن بزرگ بشم به
قوارهی ایمانم شهید شدن بیاد .
- بر چه هنوز امید بستی ؟.
بر او، اویی که مشک را به دندان کشید
تا طفلانی مظلوم، سیراب گردند . .
پس حتما مرا هم سیراب ِجنة خواهد کرد .
سر ظهر و اذان بود گفت برم مسجد
فیض ِنماز جماعتی ببرم .
حرکت کرد سمت ِمسجد و داشت از
جلو کوچه رد میشد که دید از روی
دیوار ِبیت ِحاجنبی یکی داره
سعیش رو بر این میذاره که بره بالا ؛
آروم آروم رفت جلو یهو داد زد ..
هی بچه ! کجا ؟ یاالله پایین .
صدای اذان رو نمیشنوی ؟
علنا ًگناه ِدزدی ؟
سبیل کلفتشم که باشه دم اذان
حرمت سرش میشه .
امام جماعت ِمحل سمت مسجد
میرفت که صدای بلندشو شنید ..
اومد زد رو دوشش گفت ؛ سلام علیکم،
اینطوری که نهی نمیکنن اخوی،
ببین عمو جان
کلا گناه قباحت داره و خفا و آشکار
و وقت و بیوقت هم نداره نباید انجام
بشه ؛ حالا هم بیا برو به کارت فکر کن
که مسئله میسازی برای خودت اگه
اینطور عادت کنی ؛ راه ِعادت به گناه
رو از همین الان برای خودت باید ببندی .. دوست داشتی هم با ما بیا مسجد،
بشین دم ِدرگاه ِخدا طلب بخشش کن
که خدا منتظرته و آغوشش همیشه بازه .
فرق ِبارز بین ِما
و شهدا آن است
که شهدا هرآنچه
میگفتند بدان
عمل میکردند،
و ما هرچه عمل
کردیم یا ناقص
پیش رفتیم و یا
اصلا گفته هایمان
را به فعلیت درنیاوردیم .
بر سر سجاده دستبر
دعا برد و دعایی کرد تا
تمام ِگرههای قلبش نسبت
به راه الهی گشوده و
به عطش تعشقش در
راه ِالهی افزوده شود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- و قال ..
حفظهالله .
- طلبه .
- و قال .. حفظهالله .
* میدونیم واسه بعضیا قابل ِهضم نیس،
پس شرمندهی سوسپانسیون ِتو کلیپ 🤡🤌🏻
یک حالتی از حالات ِ
مبارک است که علما
گهگاهی به آن حال،
دخول میکردند و آن
حال آن بود که سر ِ
طاعات و عبادات،
مخصوصا نمازهایشان
از عالم ِفانی به عالم ِ
باقی تحول ِمکان پیدا
میکردند . .
- طلبه .
یک حالتی از حالات ِ مبارک است که علما گهگاهی به آن حال، دخول میکردند و آن حال آن بود که سر ِ طاعات و
روزی برای علامه طباطبایی ره که
این مورد بسزا پیش آمد ایشان
سر نمازشان بودند که حوري را
دیدند که دور ِایشان میچرخد ..
ایشان یاد ِاذکار استادشان افتادند
که فرموده بود ولو این حالت برای
شما رخ داد صلواتی مرحمت کنید
تا ببینید حاصل چه میشود، اگر
صلوات فرستادید و آن موجود باقیماند
به معنای آن است که از بهشتیان بوده و
اگر از بین رفت آن موجود از اهالی ِشیاطین
بوده است .
آیت الله صلوات فرستادند و دیدند که
آن موجود همچنان هست و متوجه بهشتی
بودن آن شدند، حضرت به ایشان اعتنایی
نکرد و آن پری از این بیاعتنایی ناراحت
و از آن مکان رفت ..
آیت الله بعد از نماز خیلی به غصهی
ناراحت شدن آن پری نشستند و فقط
میخواستند به حضرت حق بگویند که
او را برای خودشان میخواهد نه برای
بهشت و قدم ِعشق ِایشان سمت خداست .
یادمان باشد که
در هفت آسمان کسانی هستند
که چشمشان به ماست . .
چشمشان به انقلابی و اسلامی
است که با خون و زندگیشان
احیا کردند .
زندگی عاشق ِچشم و
ابروی شما نیست ؛
شما باید برای خودت
ارزش قائل بشی و
نشستن و کاری نکردن رو
افت ببینی برای خودت ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ یا فاطمةالزهراء .