انسان قبل از شروع به حرکت باید آزاد شود و از سودها، هواها تعصب‌ها، عادت‌ها و تقلیدها خود را خلاص کند . - عین.صاد ؛ کتاب مسئولیت و سازندگی

؛

[ سقوط ملت نشناس ِدغل ] فعلا ًتیتر این باشه .

در عظمت ِآسمان تعقل کنید، به عظمت ِخالق‌اش پی خواهید برد .

به‌جای مرده جان سپردن، می‌شود بیدار جان سپرد .. لذا دریغ از امام عصر عج خود نباشید .

این من ِروسیاه نمیدونه با چه رویی ازت کربلا بخواد، چشمش به مهمان نوازی ِتوعه عزیزم ؛ این من هیچی دستش نیست الا گناه‌، الا پرونده‌ی سیاه، الا شرمندگی .. من بلد نیستم مثل بچه مؤمنا ازت کربلا بگیرم یعنی خب چیزی هم ندارم جز بکاء ؛ خودت ردیفش کن حبيب ِمن :))

چشمه‌ی معرفت نصیب هرکس نمیشه، کسی که خودش رو درگیر دنیا کنه انقدر عقب میوفته که به اون چشمه نمیتونه دست پیدا کنه ؛ بنابراین انسان باید غالبا دنبال حداقلی های دنیا( قناعت کنه ) باشه و پی حداکثری های اخری رو بگیره .

؛

روزهایی که روزگار با ما دور جنگ داشت، شما آقایی کردی معرفت گذاشتی وسط، دست ِمارو گرفتی ؛ صدات کردم بی‌جواب نذاشتی، هروقت گفتم حاجی هوامو داشته باش راهو هموار کردی .. خلاصه که خدا از برادری کمت نکنه سید آقا :)

او به جایی رسید که دانست ماهیت دنیا رنج است و رنج، باید بپذیرد . چاره‌ای نیست .

دشواری اومد سراغت بلد باش تمسک به خدا رو ؛ بلندشو دوتا مناجات بذار، سجده‌‌ای کن .. بدون که اون مشکلی که داری، غیر توکل به بالایی راهی واسش نیست ! حالا هی برو آهنگ غمگین گوش کن زار بزن، بشین تا درست شه :)) .

؛

انسانیت ؛ فراتر از درک ِعده‌ای .

یکی از ابعاد فریب و غرور دنیا این است که انسان را به امور اعتباری مشغول کرده و او را درگیر اموری غیر واقعی و خیال‌بافانه می‌کند . - برشی‌ از‌ کتاب‌ معادشناسی

ما چرا تب نمیکنیم از این غم ؟ العفو آقا ..

؛

بندگی ِخوب از بنده‌ی خوب سر میزنه، درست ؟ پس اگه دنبال بندگی ِخوب هستیم باید پازل گام‌هامون برطبق ِترتیب و قاعده باشه ؛ خداوند عزوجل با کلام خود و اولیاء خود گام های راسخ ِ یک انسان دیندار رو نشون دادن .

؛

دلم میخواد برم تو اون دورانی که تنها راه آگاه شدن از اخبار، خوندن ِاون طهران خبرهایی بود که تو دکه‌ها نفر دهم نشده تموم میشدن ؛ اون پاکت نامه‌ ها که انقدر دیر میرسید چشمت به در خشک میشد .. یا شایدم برای اون گره زدن های روسری زیر چادر رنگی و بردن ِ نذری واسه همسایه ها ! و اون لحظه هایی که میخواستی از تلفن عمومی زنگ بزنی و سکه سکه میرفت برای ساعت‌ها حرف زدن پشت اون تلفن همگانی . تهش اون روزها واسه مردمش تموم شد، الانم میگذره و میره .

الحق که بوفاضلی .

؛

شماهم با دیدن این حجم از کتاب میرید تو خلسه‌ی روحی ؟.