انسانیت در قدم ِاول حب خدا و اهل بیته .

دنیا رو ازم بگیر، حب ابالفضلم رو نه :)

اگر بپذیریم که سختی و صعب از خصلت دنیاست و برای تزکیه‌ی نفس است، برخوردمان با معضلات راحت‌تر خواهد بود .

؛

چادر میپوشی، آرایشم میکنی ؟ مصداق بارز ِپارادوکس فقط تو :))

هر كس با استعدادهایی خلق شده كه باید آنها را به كار بندد ؛ به كار بستن آنها، بزرگترین سعادت در زندگی هر فرد است . - گوته

؛

ما واسه خیلی از نعمات کوریم ؛ خدایا برای هرچی که دیدیم و ندیدیم شکرت .

خاك هم در مکتب ِ سید حسین علیه‌السلام محترم است ؛ وگرنه تربت‌اش خود، بانی ِشفا نبود .

؛ کسایی که نماز اول وقت نمیخونن !

گفتی از زیباییش بگم ؟ بیا از پدری کردناش شروع کنیم .

؛ اللهم الرزقنا هذا البیت .

هرکس روز جمعه صدبار بر من صلوات بفرستد، خداوند شصت حاجت او را روا می‌کند ؛ سی حاجت آن برای دنیا و سی حاجت برای آخرت است . - رسول‌الله صلوات‌الله‌علیه

؛

آقا محمدحسین یکی از اون آدمای اهل دلی بودن که عقیدشون این بود دنیا یک دوقطبی ِ حق و باطله، و بین این دو چیزی وجود نداره . . لذا همیشه دنبال تکلیف ِ خودشون بودن و زندگی‌شون بر طبق تکلیف محوری بود .

؛

؛ ما را غم ِهجران تو بیچاره‌ کرد :)

صدر هر قدم هدف است ؛ ما باید برای یک رسیدن ِ جامع به مطلوبات خود توجه کنیم سران موفق، طرز اقدام‌شان چگونه بوده است .. یعنی علی الاجماع جامعه‌ی آگاه به شروط ِکامیابی، چه ترسیمی از راه دارند و چه رفتارهایی از خود نشان دادند، و این را فقط صرف دانستن عَلم نکنیم و به کار ببندیم ! این می‌شود یک بهره‌برداری از تجربیات انسان های ناجح و دغدغه‌مند .

لطفا بوی کتاب ِنو باشید .

؛

دوستان سرلخت رفتن تو خیابون کاری نداره، کافیه بی‌ریشه باشی .

حب معشوق فراگیره، یعنی اینطور نیست که شما محب باشی ولی در عملت آشکار نشه ؛ دغدغه‌ای واسش نداشته باشی که نمیشه، فوقش یک پذیرش ِعقلیه نه حب ! یا اینکه اون دوست داشتن ِ هنوز ریشه‌ای نشده و رنگ و روی عشق به خودش نگرفته * پس عشق وجود رو درگیر میکنه، این قاعده هم ضد فراغت خیاله و از حب محبوب نمیشه از پا نشست .

؛ آغوشت آخ آغوش میخوام عباس ع ..

گاهی علت ِخلقمان یادمان می‌رود که مبتلا به فقدان تقوا هستیم ؛ عبادت ِخالصانه همان چیزی‌ست که جبران ِضعف ایمان است .

؛

شبهایی هست که دست و دلت به قلم نمیره، میخوای بنویسی ولی خب نه دلت دل ِنوشتن و نه قلمت کیفیت داره ؛ شبهایی هست که حس محبوس شدن تو دنیا میاد سراغت و بالی هم برای پریدن نداری ؛ شبهایی که هرچی متوسل‌ به گریه میشی بازهم جواب نیست‌ .. نمیدونم چرا و چطور ولی میدونم تیک تاک ساعت برای کسی پارتی بازی نمیکنه و بی‌وقفه به راهش ادامه میده، ما این شبها رو میگذرونیم و تا چندسال بعدهم به شرط حیات، معلوم نیست این شبها و تازیانه های روزگار خاطرمون هست یا نه ؛ و ما دو راه بیشتر نداریم یا بپذیریم که حرکت کردن به سمت فضایل حق و ذات ماست و بدونیم رمز بُرد دویدنه، یا بشینیم و عقب بمونیم ! [ میدونی خب انسانهای راه اول هم از الانشون لذت میبرن به‌خاطر شوق رسیدن به مقصد و هم از بعدش فیض میبرن که حسرت ِاتلاف وقت دامن‌گیرشون نیست ]

نازم به دهانم که به شادی و به غصه، یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت ؛

؛ خدا خیرش دهد هرکس که گنبد را طلا کرده .