إِلٰهِى هَبْ لى كَمالَ الانْقِطاعِ إِلَيْكَ خدایا کمال جدایی از مخلوقات را، برای رسیدن کامل به خودت به من ارزانی کن https://eitaa.com/joinchat/1142882626C38a9e1f834

حارث در کوچه‌های کوفه، دختر بچه‌ای را دید و پرسید : این موقع شب در کوچه چه میکنی؟ دختر گفت : منتظرِ «بابا» هستم. او هرشب برای ما غذا میاره. حارث گفت : شاید امشب «بابا» نیاد. دختر بچه با قاطعیت گفت : نه! «بابا» میاد. میخوام یه خبر خوشحال‌کننده بهش بدم : (علی ضربت شمشیر خورده و خواهد مُرد!) حارث گفت : «بابا» چرا باید از این خبر خوشحال بشه؟! گفت : من یتیمم و پدرم در جنگ، با علی کشته شده. برای همین وقتی «بابا» اومد خونه‌مون و غذا آورد، بهش گفتم : تو مرد خوبی هستی. دعا کن علی بمیره. «بابا» هم دستاش رو برد بالا و گفت : خدایا علی را بکش! https://eitaa.com/joinchat/1142882626C38a9e1f834

به‌مناسبت‌ایام‌شب‌های‌قدر🖤🎙 {یه مسافر خسته دل پریشون‌ با چشایی که داره هوای خزون🥀} https://eitaa.com/joinchat/1142882626C38a9e1f834

🛑 شیخ حسین انصاریان: حق‌ الناس با احیا گرفتن، گریه کردن و کربلا رفتن بخشیده نمی‌شود 🔻گناهانی بین ما و مردم می‌ماند؛ «حق‌الناس» ولو به اندازه یک دانه گندم و عدس باشد بخشیده نمی‌شود، باید از صاحب مال حلالیت طلبید. https://eitaa.com/joinchat/1142882626C38a9e1f834

روضه قبل افطار امروزمون ...🥺 خدایا به اشک هایی که این شهید ریخته...🥺 خدا این روزا هم به دل مادر این بچه رحم کنه #بهروز_واحدی https://eitaa.com/joinchat/1142882626C38a9e1f834

اِلهی لَا تُوءَدبنی بِعُقُوبَتِکَ... خدایا آمده ام که آشتی کنم، مرا آنگونه ادب مکن؛ که فراتر از طاقتم باشد . . . !🍃 #فرازی_ازدعای_ابوالحمزه_ثمالی https://eitaa.com/joinchat/1142882626C38a9e1f834

دلم آروم نمیشه😭😭😭 #کربلا https://eitaa.com/joinchat/1142882626C38a9e1f834

وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است ؛ شب بخیر ای حرمت شرح پریشانی ما:)))) https://eitaa.com/joinchat/1142882626C38a9e1f834

إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ... خدایا مرا از کسانی قرار ده که وقتی صدای‌شان می‌زنی پاسخت را می‌دهند..! https://eitaa.com/joinchat/1142882626C38a9e1f834

🥀 ‌واحد سوزناک / با چاه بگو . 🎙با مدّاحی: حاج مهدی رسولی https://eitaa.com/joinchat/1142882626C38a9e1f834

پیراهن مشکی بچه ها رو آماده کردم بردمشون غسل دومین شب قدر رو هم انجام دادند به قول آقا امیرحسن غسل میگیرم غسل شهادت رشادت شجاعت ... خودم ضعف روزه گرفته بودم وتا دوساعت بعد افطار خوابیدم بیدارشدم دیدم بچه هام از خستگی دارن مدام باهم دعوا میکنن تا سوار ماشین شدیم زینب خانم خوابش برد و آقا امیرحسنمم صداش در اومد مامان خوابم میاد بین این دو راه که با بچه ها بمونم خونه یا برم و بچه هارو بذارم خونه معلومه که گزینه اول انتخاب کردم ما همه چیمون رو باهم تقسیم میکنیم همیشه باهمیم پس شب به این مهمی رو اجازه نمیدم از دست بدن نمیذارم از هم جدا باشیم من نمیرم بچه هامو بذارم پشت سرم خودم خونه رو براشون حسینیه و هیئت میکنم وسطشون نشستم اول نگاشون کردم بعد براشون دعای افتتاح ویستشیر خوندم و بعدم روضه و سینه زنی خوندم براشون حیدر حیدر علی علی یا حیدر زینبم عاشق این دمه حس سبکی میکنم نه اذیتشون کردم و نه از شب قدر موندم و هم این که دست تو دست هم این راه رو رفتیم البته سعی کردم بیدار نگهشون دارم اما خوب نشد خدایا ما رو از هم جدانکن و باهم بخر میخوام رفیق بچه هام باشم یه رفیق با وفا مثل حاج قاسم و ابومهدی تا آخرین لحظه باهم توی قشنگ ترین لحظه باهم حتی وقتی یکی‌عراق دفن شد و یکی ایران هرکدوم تیکه های بدن یکی دیگه رو با خودش داشت توی مزارش خدایا ما رو هم اینجوری از هم جدانکن تا آخرین لحظه های دنیا و تا ابدیت آخرت کنار هم 🥺🖤❤️ اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک https://eitaa.com/joinchat/1142882626C38a9e1f834