چشمانِ تو می‌تواند خادم امام‌َت باشد تا جستجوگران، در شفافیت و انعکاس آن، #نگاهِ_ابی_عبدلله را جستجو کنند .. تو را الگویی در زندگی خود قرار دهند و این را تا زمانی ادامه دهند که از چشم‌ها ی خودشان نیز،واژه‌ی خادم بودن را با حرف‌های آن بخوانند .. میان مرزِ عاقبت‌بخیری و الگو شدن، یا عبرت‌شدن،فاصله‌ی زیادی نیست..

‌ خدایا ما رو عبرت دیگران قرار نده .. ‌

کاش شوق در چشم‌ها برای در کنارِهم بودن در بلندترین شب سال، مقدمه‌ی ورود همیشگی محبت او در قلب‌ها بود..همان که می‌تواند وسعت زمان‌ها و بیهوده هدر نرفتن‌ دقیقه‌ها را برای‌ِ مان رقم بزند .. و طلوع جدیدش با فصل جدیدی ورق بخورد ..

شاید این یک دقیقه بیشتر، برای بیشتر عاشق‌تو شدن بود؛تا فصل جدیدمان بابوی‌عطر حضور نرگس‌های‌َت معطر شود.. همان یک دقـیقه‌ می‌ تواند با مناجات عاشقانه‌ای ، دقایق دیگر را هم رنگ کند .. #ای‌رویای‌ِجمیل ..

هر دانه‌ی تسبیحی که در دستانِ او می‌چرخد و متبرک به ذکری‌ آسمانی می‌ شود ، تبدیل به دانه‌های انار می‌شوندتا تقدیرم را همان‌طور منظم بچینند .. هر ذکر او،و گام برداشتن من در مسیرِاو¹، عاقبت بخیری‌ام‌راتضمین می‌کند .. ¹ #ای‌رویای‌ِجمیل ..

در بیرون تنها و غریبم .. اما اگر درون قلب‌َم را جستجو کنند، هزاران دانه از ذره‌های محبتِ او را خواهند یافت که دلیل حیات‌م شده اند .. درست مثل آن اناری که گویا یکی‌ست، اما اگر درون‌ش را ببینند، متوجه خواهندشدکه دانه‌های‌عشقَ‌ او را در پوسته‌ای محکم ، محفوظ نگاه داشته است.. این‌همان وظیفه‌ ی یک#انسانِ_منتظر است‌که‌محبتِ عزیزِاو را در قلب‌‌ش محفوظ‌نگه‌دارد، تا مبادا برای مقاومت‌ش حتی ذره‌ای آسیب ببیند ..