(قسمت دوم)
و الّا تاریخ شاهد است که حکومتی که حاکمش علی (ع) است، با کناره گیری و دنیاطلبی خواص، به نتیجه مطلوب نمی رسد؛
و قیامی که پرچمدارش حسین (ع) است، با عقب نشینی و نافهمی طرفداران، به مسلخ می رود؛
و ...
تلخ است، اما واقعیت دارد!!!
تشییع حاج قاسم را تحلیل کنید.
اگر انصاف کنید، قابل انکار نیست که توده مردم انقلابی اند.
حاج قاسم، نماد کارگزار کارآمد و صادق انقلاب بود؛
الگو و اسطوره بود؛
همه او را می خواستند؛
تشییعش، این واقعیت را ثابت کرد.
آیا مردم حاج قاسم را به غیر از این انقلاب و راه امام و رهبری منسوب می دانند؟!
یا اینکه مصداق حقیقی و واقعی این مرام را در عملکرد او دیده اند؛ و همین است که دلباخته او و خصوصیاتش شده اند.
آسمان و ریسمان بهم نبافیم؛ حاج قاسم انقلابی بود و همه را به رهبر عزیز، به عنوان نائل امام زمان (عج) دعوت می کرد.
توده مردم نیز - ولو در حد و اندازه خود - به این مرام معتقدند؛
چه نسل اول انقلاب و یا جوان امروزی،
خانم با حجاب یا بد حجاب،
پایتخت نشین یا ساکن مناطق دور افتاده،
همه و همه ...
یک سوزن به خودمان بزنیم و سپس یک جوالدوز به انقلاب و رهبری.
حساب و کتاب کنیم ببینیم خودِ ما برای انقلاب چه کرده ایم؟!
مردم انقلابی اند و دل در گرو انقلاب دارند.
اگر کمی و کاستی هست، ما برای جبران آن چه کرده ایم؟!
ما هم - در هر طبقه و جایگاهی که هستیم - جزئی از سرنوشت انقلابیم؛ و به اندازه خودمان، در سرنوشت انقلاب سهیم ایم.
نقد را از خودمان آغاز کنیم.
هم مسئولیم و هم در دسترس؛
عملکردمان،
زندگی شخصی مان،
سلامت و صداقتمان،
راستی و درستی مان در کار، هر چه که هست،
توجه و رسیدگی به همه ابعاد خانواده مان، از جمله روح و عقیده و اخلاق و فرهنگ،
مردم داری صادقانه و متواضعانه،
انتخابها و تاییدها و ردّها،
حق مداری و دوری از خود محوری،
و ...
اگر صادقانه خود را بنگریم و نقد کنیم، و به اصلاح امور و شئونات خویش بپردازیم، مهمترین گام ممکن در جهت حل مشکلات را برداشته و موثر ترین خدمت ممکن را به ملت و انقلاب کرده ایم؛
گامی استوار و ماندگار،
و خدمتی جامعه ساز و آینده ساز.
مشکل عمده ما در کشور، نبود این شهامت و انصاف و صداقت است؛ "النجاة فى الصدق"
#مکتب_سلیمانی
#عبرت_ها
#قلم_نگار
#تهذیب
#صدوقی_5
@sadoghi5