🌐💠⚜⚜💠🌐
🌴 جاثیه / ۲۳ 🌴
🕋 أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَي عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَي سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَي بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ.
📛 پس آيا ديدى كسى را كه هواى خويش را معبود خود قرار داده و خداوند او را با وجود آگاهيش به بيراهه گذاشت و بر گوش و قلبش مهر زد و بر چشمش پردهاى نهاد.
🔔پس بعد از خدا كيست كه او را هدايت كند، پس آيا پند نمىگيريد؟
💟 @talangoremazhabi
🌐💠⚜⚜💠🌐
🌐💠⚜⚜💠🌐
📛⇦پیروی از هوای نفس، یکی از موانع بصیرت است.
⚠️⇦هوا پرستى ابزار شناخت را از كار مى اندازد،
❌نه چشم؛ حقيقت را مى بيند
❌و نه گوش؛ حقّ را مى شنود
❌و نه دل؛ درك صحيح دارد.
🔔⇦اگر هوا پرستى حاكم شد، علم از كارآيى مى افتد حتّى دانشمندان و خواص را منحرف مى كند.
💟 @talangoremazhabi
🌐💠⚜⚜💠🌐
🔔
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
مردی با لباس و ڪفشهای گرانقیمت
به دیـــــواری خـــــیره شـــده بود و
میگـــــریست نزدیڪش شــدم و به
نقـــــطه ایی ڪه خـیره شده بود با
دقت نگاه ڪردم نوشـــته شده بود:
👈 { #ایــن_هـــم_میگـــذرد}
🔻علت را پرسـیدم گفت: این دست
خطِ من است چند سال پیش در این
نقطههیزم میفـروختم اکنون صاحب
چـند #ڪارخانه هســتم پرســــیدم:
پس چـرا دوباره به اینجا برگـشتی؟
گفــــــت: آمـــــدم تا باز بنـویســـــم:
{ ایــــــــــن هـــــم میگــــــــــذرد }
گر به دولت برسے مست نگردےمردی
گر به ذلت برسے پست نــگردی مردی
اهل عالم همه بازیــچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگـردی مردی
↷↷
💟 @talangoremazhabi
#اخلاق_مومنانه
💢 #همسرداری
🌺⇦رسول خدا(ص) در کارهای خانه به خانواده کمک می کرد، گوشت می برید و متواضعانه کنار سفره غذا می نشست. انگشتان خود را می لیسید.
🌸⇦هرگز #آروغ نمی زد. خود از #گوسفندانش شیر می دوشید. لباس و کفش خود را وصله می زد و کارهای شخصی خود را انجام می داد. خانه را جارو می زد. شتر را می بست و علف می داد.
💐⇦موقع آرد کردن و خمیر گرفتن، به خادم کمک می کرد. خودش وسایل مورد نیاز را از بازار می خرید و تا منزل حمل می کرد. وسیله طهارت و وضویش را #شبانه با دست خود آماده می کرد. با فقرا و نیازمندان می نشست و با بیچارگان هم غذا می شد و با دست خود به آنها غذا می خوراند
📙 بحارالانوار، ج 16،ص226
💟 @talangoremazhabi
💥روباهی از شتری پرسید:
«عمق این رودخانه چه اندازه است؟»
شتر جواب داد: «تا زانو»
ولی وقتی روباه در رودخانه پرید،
آب از سرش هم گذشت و همین طور که دست و پا میزد
به شتر گفت:
«تو که گفتی تا زانو!»
شتر جواب داد: «بله،تا زانوی من،نه زانوی تو»
هنگامی که از کسی مشورت میگیریم،
باید شرایط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگیریم.
لزوما هر تجربهای که دیگران دارند
برای ما مناسب نیست...
💟 @talangoremazhabi