eitaa logo
تلنگر
138 دنبال‌کننده
753 عکس
812 ویدیو
34 فایل
ادمین @Jawad110
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
🔻 هرجا قانون به نفعشون میگن قانون، انگار حجاب قانون نیست... 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 🔰صفحات مجازی شیخ فرهاد فتحی🔻 ایتا | روبیکا | توییتر | اینستا | ویراستی
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما آمدیم شما نبودید... وعده ما بهشت سید مرتضی آوینی... 🔸شهیدان زنده اند الله اکبر، ماجرای ملاقات علمدار روایتگری کشور، شهید روحانی حاج عبدالله ضابط با شهید آوینی چند سال پس از شهادت ایشان (آوینی) در اردوی راهیان نور را ببینید و منتشر کنید. 🔸حاج عبدالله قبل از شهادت آوینی با او قرار ملاقات می گذارد اما قبل از موعد ملاقات سید در فکه آسمانی می شود و الباقی ماجرا پس از شهادت سید که فقط باید دید و شنید... 🔸نقل است که وقتی برای دعا و گرفتن حاجت به نزد آیت الله بهجت (ره) رفتند، بیان نمود به نزد فلان طلبه به اسم آقای ضابط بروید! این در حالی بود که حاج عبداللهِ عارف با اخلاص، هیچ‌گاه ادعایی نداشت! البته کسانی که حاجی را می شناختند، از ارتباط حضوری او با شهدا در منطقه طلائیه و... خبر دارند و این مسائل برای آنها عادی است. @ravayatefathavini •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🕊الّلهُـمَّ احفظ قائدنا🕊     🌷الّلهُـمَّ ؏جـِّل‌ لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج🌷
تک و پاتک توئیتری؛ 🔻 مگر ادعا نمی کردی حقوقدانی؟!
هدایت شده از محمد جوانی
14.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️دختران انقلاب، در یک حرکت جالب پا شدن رفتن مراسم کیومرث پوراحمد و صاف پیش فاطمه معتمد آریا!!! اینم کانالشون eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc 📍اولا دوره کردن این افراد و مطالبه کردن ازشون توسط انقلابی‌ها، قطعا بی‌تاثیر نیست و حداقل موجب شکستن تک‌صدایی و توهمات ذهنی سلبریتی‌ها می‌شه؛ افراد موثری که متأسفانه بدجور دچار خطای شناختی شده‌اند؛ علتش هم محدود کردن دایره‌ی ارتباطی با همفکرانشونه! 📌راستی، پیشنهاد کاربردی شما برای کنترل و اثرگذاری بر آن‌ها چیه؟👇 @Mjavani_ir 📍دوما از برکات فتنه اخیر، برون‌ریزی ذات اصلی این الگوهای ناصالح بود که دیگه روتوش ناپذیره؛ حالا باید ببینیم که هنجارشکنی‌های علنی این افراد موجب تلنگر به مدیران فرهنگی می‌شه یا نه؟ آیا بعد از این فتنه‌ی سنگین، تدبیری برای تربیت و معرفی الگوهای صالح فرهنگی و شناختی در دستور کار قرار می‌گیره؟ یا هنوز درب بر همان پاشنه می‌چرخه و باز هم باید شاهد تباهی بخشی از نسل‌های دیگه باشیم؟! 🖌محمد جوانی 🧠⚔علوم و جنگ شناختی | جوانی @Cwarfare
15.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمله به تجربه گران برنامه زندگی پس از زندگی از طرف زامبی‌های ضد دین و ارزش بخشی از لایو مهم عباس موزون ✍️تا به این فضای بی‌در و پیکر مجازی در کشور سامان داده نشود هر حرکتی برای پاکسازی در دنیای حقیقی با چالش و شاید شکست همراه خواهد شد! ایجاد محدودیت و مجازات برای هنجارشکنان مجازی و پاکسازی فضای مجازی از لوث وجود دشمنان خدا و اسلام و انقلاب و ارزش‌ها، از واجب‌ترین کارهای حکومت اسلامی است که باید انجام پذیرد
📣خودکار معروف هویدا پیدا شد!! 🔺طبق اعلام روزنامه اطلاعات پهلوی، لوازم التحریر از سال ۵۲ الی ۵۷ تا ۵۰۰ درصد افزایش قیمت داشته. این در حالی است که هویدا تا سال ۵۶ نخست وزیر بود. 🔺این یعنی پایانی بر دروغ بزرگ چهل ساله که از هویدا ساختند 🗞 روزنامه اطلاعات ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ 🌐 به دیـــــــده بــــــان بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/691208313C75e590aa75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این فیلم را کسانی ببینند که میگویند انقلاب اسلامی باعث شد مردم دینشان را از دست بدهند.🧐 در ترکیه که دیگه انقلابی اسلامی رخ نداده😔
. ❌ خاطره‌ای از آیت الله مصباح/ اگر یادمان رفت چه کنیم؟ نوه آیت الله مصباح یزدی نقل می‌کنند: 🔸️تقریباً چهل‌وپنج دقیقه‌ای به اذان مغرب و عشا مانده بود. رفته بودم منزل حاج‌آقا به ایشان سری بزنم. تنها بودند؛ حتی حاج‌خانم هم نبودند. حاج‌آقا داشتند پاهایشان را چرب می‌کردند. سال‌ها بود زانودرد و پادرد همپایشان شده بود. دکترها روغن‌هایی را تجویز کرده بودند و باید هر روز پایشان را چرب می‌کردند. 🔸️احوال‌پرسی همیشگی و خوش‌و‌بشی کردیم. حاج‌آقا همچنان مشغول بودند که از من خواستند چیزی برایشان بیاورم. می‌خواستند بگویند متکا را بیاور که کلمه‌اش یادشان نیامد! چند ثانیه کشید. مقداری که گذشت متوجه شدم و متکا را برایشان آوردم. 🔸️سرشان را انداخته بودند پایین. غرق فکر شدند. چند دقیقه‌ای سکوت شد. رو کردند به من و بغض‌آلود و با صدای لرزان گفتند: «آدم گاهی اوقات کلمه به این سادگی که شاید هزاران بار در طول زندگی با آن سروکار داشته، یادش می‌رود، اگر روزی به ما گفتند که خدایت کیست و یادمان رفت آن موقع چه خاکی بر سر کنیم؟ اگر گفتند که امامت کیست و یادمان رفت، اگر گفتند کتابت چیست و یادمان رفت! آنجا باید چه کنیم؟» آن بغض سنگین اشک شد و کم‌کم از چشمانشان سرازیر شد. 🔸️ این سؤال را تکرار کردند. گفتند: «چه کار کنیم؟» فکر می‌کردم این پرسش مقدمه توضیحی است، اما دیدم ادامه دارد. باز هم مرتب از من پرسیدند.«به نتیجه ای رسیدی؟ فکر کردی؟» همزمان خودشان هم حال معنوی دیگری پیدا کرده بودند که لحظه‌به‌لحظه تشدید می‌شد. 🔸️نزدیک اذان شد. از وضو که برگشتند دوباره با بغض و اشک پرسیدند: «خب! به نتیجه ای رسیدی چه کار کنیم؟» مات و مبهوت مانده بودم. رفتند سمت چوب‌لباسی‌. عطرهای دم‌دستی‌شان را آنجا می‌گذاشتند. صدای اذانشان در خانه پیچید. وقتی نزدیک سجاده شدند، بغض صدایشان ترکید. به پهنای صورت اشک می‌ریختند. گفتند: «شما که جوابی به این سؤال ندادی! اگر پرسیدند اسم خدایت کیست اگر یادمان رفت چه کنیم. اما فکر می‌کنم این «علی علی» گفتن‌های ما در طول زندگی که هر جا توانستیم و از دستمان برآمد، مدام گفتیم «علی علی» این «علی علی» گفتن‌ها ما را رها نمی‌کند. ما را ول نمی‌کنند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جایش می‌آیند و جواب این «علی علی» گفتن‌ها را می‌دهند. اگر هم یادمان برود به ما یادآوری می‌کنند.» 🔸️بعد بلافاصله گفتند: «اگر در این دنیا ایمان‌مان را امانت بدهیم دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شرطی که ایمان را خراب نکرده باشیم، بگوییم این امانت خدمت شما آن لحظه و جایی که من احتیاج دارم، این را به من برگردانید؛ بعید می‌دانم امیرالمؤمنین کسی باشد که بخواهد از امانت نگهداری نکند و حتماً آدم امینی است. مهم این است که ما ایمان‌مان را امانت دهیم. این علی علی گفتن‌ها آنجا کار خودش را می‌کند.» 🔸️مشغول نماز مغرب شدیم. نماز عجیبی شد. ادعا ندارم همیشه با ایشان بوده‌ام و حالاتشان را دیده‌ام، اما در سن‌وسال خودم و در موقعیت‌هایی که با حاج‌آقا ارتباط داشتم، کمتر چنین نمازی از ایشان دیده بودم. با حال و پر اشک. بین هر آیه سوره حمدشان گریه می‌کردند. 🔸️بین دو نماز بحث را ادامه دادند و تأکید کردند روی اینکه آدم ایمانش را بسپارد به دست آن‌ها، آن‌ها شب اول قبر بر‌گردانند.
بخاطر چند تار مو! در این سالها که در مدارس و دانشگاه ها و مجموعه های مختلف پیش می آمد و صحبت می کردم. نقد عمومی در خصوص پوشش چند نکته بود: اول اینکه واقعا خدا بخاطر چند تار مو ما را جهنمی می کند؟ دوم اینکه حالا الان انقدر از مو و دست و پای ما بیرون باشد اسلام به خطر می افتد؟ سوم اینکه تابستان گرم است! واقعا تحمل این روسری سخت است... امشب حوالی میدان تجریش تهران بودم و با صحنه های ناراحت کننده ای مواجه شدم که خیلی برایم غم انگیز بود... اول اینکه به نظرم این روزها به خیلی ها ثابت می شود که چرا خداوند با زبان دین محدوده پوشش را کامل مشخص کرده است. بحث چند تار مو نیست. بحث این است که اگر نسبت به چند تار مو بی توجه شوی به چند تار مو متوقف نمی مانی. دو اینکه کسی که نسبت به یک امر خداوند بی تفاوت شود، در همان حد متوقف نمی ماند. نسبت به مسائل دیگر به ترتیب بی تفاوت می شود و آسیب پشت آسیب را تجربه می کند که از آن بعدا خواهم گفت. سه اینکه، گرما برای همه افراد یکسان نیست. و برای برخی بهانه است. امشب دخترانی دیدم که روسری هایشان دور گردنشان بود و پوشش تنشان مانتو شلوار. اما در کنارش دخترانی دیدم که شال و روسری نداشتند. یا مانتو نداشتند. یا گردن هایی باز با یقه ای باز داشتند. یا شلوارهایی کوتاه داشتند. یا شلوارهایی پاره داشتند. و یا سیگار هم می کشیدند... غیر اینکه الان واضح تر شد که اگر حد و حدود و قانونی نباشد،‌ هرکس بر مبنای دلم میخواهد در جامعه ظاهر می شود که شاید برای همین هایی که صرفا نبود یک روسری را خواستارند بدپوششی و ناهنجاری محسوب شود، این برایم سوال شد که دستاورد آزادی که برخی دختران سرزمینم میخواستند، چنین شکل و شمایلی دارد؟ وقتی نگاه می کردم که هر کدام از این دختران چه نقش های بزرگی برای رشد و پیشرفت خود و خانواده و تربیت فرزند و جامعه خود حتی جامعه جهانی می توانند داشته باشند اما در خیابان ها با پوشش هایی عجیب با چهره های ناراحت کنار پسرانی راه بروند، کنار جدول های خیابان بنشینند، آهنگ های غمگین خیابانی گوش دهند و یک دستشان هم سیگار باشد. حیف... کاش بیایند سمت ما تا از نقش دختر بودن، زن بودن، افق بلند داشتن، شناخت قدر و ارزش خود، امتداد نگاهی به بلندای ایمانی آرامشبخش، حرمتی و جایگاهی برای همه قابل احترام، لذتهای حقیقی و بی آسیب و نشاط دست یافتنی برایشان بگوییم. ورودی حرم امام زاده صالح، برخی از این دختران سرگشته، چادر می گرفتند، در گوشه ای از حرم بغض می کردند گریه و مناجات می کردند، عبادت می کردند و حال قشنگی داشتند... همه حواسم به دخترانی بود که با همان تیپ های دور از تعادل چادر به سر ضریح را چسبیده بودند و صدای گریه شان را خیلی ها می شنیدند... و چقدر دوست داشتم کنار تک تکشان قرار بگیرم و از نیاز فطری شان بگویم و اینکه می توانند تغییر مسیر همیشگی بدهند و تصمیم بگیرند دیگر سمت آن دوستانی که دوست نیستند و خودشان هم سرگردانند، بر نگردند... من غرب را از نزدیک دیده ام. در خصوصشان مطالعات زیادی کرده ام. از وضعیت تلخ دختران و زنانشان خوب اطلاع دارم. خیلی سال پیش از ما، به آنها هم وعده های آزادی و حق و حقوق دادند اما امروز حال خوبی ندارند. دخترانی که روزی با شعار «بدن خودم مال خودم است» در خیابان ها آمدند ولی امروز شعارشان هشتک «من هم همین طور»، شده است و از تعدی ها و تجاوزات و آسیب های عجیب در رنج اند... اما کسی به کمکشان نمی آید... حیف است حالا که بسیاری از آنها بعد از تجربه های بسیار تلخ، در مسیر بازگشت به پاکدامنی و پوشش هستند، برخی دختران و زنان سرزمینم به بی پوششی به عنوان دستاورد نگاه کنند و از کلمه آزادی برای این معنا استفاده کنند. نه! آنچه من امشب دیدم آزادی نبود. اصلا به نظر نمی رسید این افراد از چیزی آزاد شده باشند... اگر خروجی آزادی این آشفتگی روحی که در چهره ها و رفتارها مشاهده می شد بود، آن شلوارهای پاره بود، آن سیگار کشیدن کنار چند پسر بود، آگاهی بخشی کمک می کند که خیلی ها به دنبال آزادی به این معنا نروند و اتفاقا از این نوع آزادی خود را آزاد کنند... 🌱مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه و هلند @ninfrance
🔻 زمان شاه هیچ اختلاسی نبود
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آقا بریز بیرون... والله اگه اینا باشن نمیشه... اگر میخواهید بدونید در کشور چه بلایی داره سر ملت میاره تا آخر ببینید... اقتصادوفرهنگ دردست مافیا رییسی درخواب البته نه در خواب ، در دست 😉