فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامتی و تعجیل در فرج#مهدی_فاطمه
#صلوات
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴افشاگری دکتر حسن عباسی از دلیل به وجود آمدن ارزهای دیجیتالی مثل بیتکوین
♦️ فروش ارزهای دیجیتال مهم ترین عامل حیات اقتصادی نظام سرمایه داری هست
*داستان پل آهنچی در مقابل حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها در قم*
🌹حتما حتما بخوانید؛ خیلی جالب هست:
مسجد جای خالی نداشت. مالامال از جمعیت شده بود. واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت سخن میگفت. 🗣
از مسجد که بیرون آمد، فکر سهیم شدن در ثواب وقف رهایش نمیکرد، از طرفی چیزی هم نداشت. تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود. مگر یک کارگر ساده چه می توانست داشته باشد!🙁
که نگاهش که به گنبد طلایی حضرتمعصومه سلام الله علیها افتاد دلش فرو ریخت. زمزمه ای در جانش شکل گرفت:🕌
بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم،
اما خودت می دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم.😭
اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد.
وضعیت اقتصادی روز به روز خراب تر میشد. از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد.
چاره ای جز هجرت از شهر برایش نمانده بود. شنیده بود در بنادر جنوبی می تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می شد. باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد.🚶🏻♂
عزمش را جزم کرد و بار سفر بست. به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آنها را نیز نزد خودش ببرد.
ده، دوازده روزی می شد که در یکی از بنادر جنوبی کارگری می کرد، اما باز هم اوضاع، رضایت بخش نبود. کار در بندر هم آن چیزی نبود که شنیده بود. سردرگم و گیج مانده بود. دلش می خواست سختی این روزها را از ته دل فریاد بکشد.
درمانده و ناامید، کنار دیواری چمباتمه زد که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و یکی گفت:
آقا، کار می کنی؟ 😎
بله، چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟
من می خواستم بار آن کشتی بزرگ آهن را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیدهام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست میآورند. میخواهی با من شریک شوی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟
دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود.
با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟!🤔
اگرخدا بخواهد، همین امروز میتوانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم.💪🏻
پولی در بساط نداشت. نمی خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی شاید این تنها موفقیت زندگیاش بود. امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک!🤝
همه چیز به سرعت پیش رفت. معامله سر گرفت. حالا نوبت اینها بود که پول جنس را بپردازند. بدنش داغ شده بود.
نمیدانست چه بگوید. آبرویش در خطر بود.
اگر مرد می فهمید که او با دست خالی شریکش شده آن وقت ...🤦🏻♂
درست همان موقع، مردی با کت و شلوار قهوهای زیبا جلو آمد گفت: بار آهن مال شماست؟👈🏻
گفتند: بله! گفت: هر قدر که باشد می خرم.
هنوز پولی بابت خرید آنها پرداخت نکرده بودند که همه آنها بطورمعجزه آسایی به فروش رسید. 💸💰
سود بدست آمده به دو قسمت مساوی تقسیم شد. باور نمیکرد در عرض یک ساعت چنین پولی بدست آورده باشد. این چیزی بود که حتی در رؤیاهایش نیز به آن فکر نکرده بود.
حالا می توانست تمام قرض هایش را بپردازد و تا مدت ها به راحتی زندگی کند. شبانه راهی قم شد. میخواست هر چه زودتر این خبر خوش را به خانواده اش برساند.
در راه به یاد عهدی که با حضرتمعصومه کرده بود افتاد:
«بی بی جان، آرزو دارم مالی را وقف کنم»🙏🏻
حالا زمان آن رسیده بود که به عهدش وفا کند. بهترین چیزی که به فکرش رسید تا مشکلی از مردم حل کند، ساختن پلی در کنار حرم حضرت معصومه بود. مردم برای رفت و آمد در این منطقه مشکل داشتند. با برنامه ریزی که کرد حدود ۳۰ کارگر نیاز داشت و برای ثبت نام کارگران خودش دست بکار شد👨🏻🏭
اما تعداد کارگرهای ثبت نام کننده به ۲۰۰ نفر رسید. قصد داشت ۳۰ نفر را جدا کند
اما یاد بیکاری و ناامیدی خودش افتاد، دلش به درد آمد و گفت:
حتما خانم حضرت معصومه، خودش برکت این پول را زیاد میکند. من همه کارگران را مشغول کار می کنم و به تک تک آنها مزد می دهم. نقشه مهندسی و اجرایی پل آماده شد و کارگران مشغول کار شدند و کارها به سرعت پیش رفت⛑
و بالاخره بعد از مدت ها ساختن پل پایان یافت و پل به نام آهنچی نام گرفت و عبور و مرور مردم آسان شد. حالا به آرزویش رسیده بود و اموالش را وقف کرده بود.💝
🌺 و این بود داستان پل آهنچی در کنار حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، که بارها از روی آن رد شدهایم و به کرامت حضرت نسبت به سازنده فقیر این پل توجهی نداشته ایم
🏴 برخي در حال تحقيق هستند كه آخر شهادت حضرت زهرا دقيقا چه تاريخي است . ۷۵ روز بعد از رحلت پيامبر يا ۹۵ روز بعد از رحلت؟!!!
داستانک:
آيت الله مقتدايي در درس خارج فقه خود در تاريخ 7/2/89 فرمودند:
سال 1345 شمسی در مكه شیخ علی کاشف الغطاء نوه شيخ جعفر كاشف الغطاء را ديدم ... و او خاطره اي را برايم گفت : كه ، جد ما مرحوم کاشف الغطاء با خود گفت مردم در احکام الهی از ما متابعت میکنند و ما فتوی میدهیم و آنها عمل میکنند در مورد شهادت حضرت زهرا هم اگر ما اعلام بکنیم که شهادت حضرت زهرا روی 75 روز است یا روی 95 روز است مردم متابعت میکنند و دو دستگاه و دو موقع عزاداری برپا نمیشود و تصمیم گرفت در این مورد مطالعه کند
لذا کتب مربوطه از شیعه و سنی را جمع کرد تا با یک بررسی عمیق تحقیق کند و حکم نهایی را صادر کند آن بزرگوار (شیخ جعفر کبیر) مادر پیری داشت متجهده و اهل عبادت بود شب در عالم خواب فاطمه زهرا(سلام الله عليها ) را در خواب میبیند که با حال غضب (با این تعبیر) فرمودند که این چه کاری است پسرتان میخواهد بکند و میخواهد وفات یا شهادت مرا کم کند
این زن که روحش از تصمیم پسرش خبر نداشت از اتاق میآید بیرون نصف شب میبیند که چراغ اتاق پسرش روشن است معلوم است که بیدار است میآید درب اتاق شیخ را باز میکند وارد میشود میبیند اینقدر کتاب دور شیخ جمع شده است که اصلا خود شیخ پیدا نیست گویا پشت کتاب مخفی شده باشد میرود جلو صدا میزند پسر چه میکنی که فاطمه زهرا(سلام الله عليها) بر تو غضبناک است
مرحوم شیخ فکری میکند میپرسد چه شده است؟
مادر میگوید فاطمه زهرا(سلام الله عليها) فرمودند میخواهد ایام شهادت مرا کم کند.
مرحوم شیخ میفهمد اقدامی که میخواست بکند مورد نظر حضرت زهرا (سلام الله عليها) نیست خود حضرت میخواهند که دو برنامه دو تشکیلات دو وقت جلسات گرفته بشود. مرحوم شیخ بساط را جمع میکند و میگوید همانطور که روال بوده برای حضرت زهرا دو دفعه عزاداری و مجالس منعقد بشود.
داستانك 2 :
حجه الاسلام اديب يزدي مي فرمايند:
"یادم می آید یک روز در محضر رهبر عالی قدر انقلاب [حضرت آيت الله خامنه اي] بودم یکی از آقایان سوال کرد:
"درباره شهادت حضرت فاطمه(سلام الله عليها) بالاخره 75 روز بعد از رحلت صحیح است یا 95؟"
رهبر عالی قدر پاسخ واقعا حکیمانه ای دادند و فرمودند: "برای شما چه فرقی می کند کدامیک صحیح باشد خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضائل ایشان را بکنند."
🏴 ایام فاطمیه شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت و تعزیت...
💎 توصیهای مادرانه از حضرت زهرا (س)
🔻حضرت فاطمه علیهاالسلام:
إلزَم رِجلَها؛ فَإنَّ الجَنَّةَ تَحتَ أقدامِها
❇️ در خدمت مادر باش؛
زیرا بهشت زیر قدمهای مادران است.
📚 کنزالعمّال، ح 45443
با عرض تسلیت ساروز شهادت حضرت زهرا علیها سلام
به همیین مناسبت مراسم عزاداری
امروز از ساعت ۱۰ صبح
در مسجد جامع
باحضور حضرت آیةالله ال هاشم نماینده محترم ولی فقیه
و با مداحی حجت الاسلام باقری ذابحی
برگزار میگردد.
سرورا گرامی بموقع حضور بهم رسانند
باتشکر
مراسم عزاداری سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام
با حضور نماینده ولی فقیه دراستان
حضرت آیةالله آل هاشم
۱۳ جمادی الثانی ۱۴۴۳
حوزه علمیه طالبیه تبریز
۲