eitaa logo
طلیعه
540 دنبال‌کننده
838 عکس
575 ویدیو
33 فایل
کانال طلیعه با هدف شناخت هویت حقیقی بانوی مسلمان ایرانی در سه حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی،طراحی گردیده است.تلاش می گردد تا ضمن آگاهی و آگاهی بخشی در خصوص رویدادها،مسیرهای اصلی بانوی مسلمان ایرانی در راه تمدن سازی و صدور انقلاب اسلامی،مورد بحث قرار گیرد.
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ حمایت جمعی از پزشکان، دندان‌پزشکان و داروسازان از قانون حجاب 🔹در آستانۀ ابلاغ قانون «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» معروف به قانون حجاب، جمعی از پزشکان، دندان‌پزشکان و داروسازان در نامه‌ای به رئیس‌جمهور و مردم ایران، ضمن تاکید بر اینکه این قانون، برخلاف سیاه‌نمایی‌های رسانه‌ای، محصول ساعت‌ها کار کارشناسی نمایندگان مجلس و مشورت آن‌ها با صاحب‌نظران عرصه فرهنگ، حقوق، دین و علوم اجتماعی است،‌ بر لزوم اجرای آن تاکید کرده و آمادگی خود را برای ارائه مقالات دنیا در مورد اثرات بدپوششی و برهنگی بر ابعاد مختلف سلامت فردی، روانی و اجتماعی به رئیس جمهور اعلام کردند. متن کامل نامه را اینجا بخوانید @Farsna
یادداشتی که خانم ملانی فرانکلین ( مرضیه هاشمی) خبرنگار و مستند ساز آمریکایی ـ ایرانی در اینستاگرام شون منتشر کردند: دوست دارم به مردم سوریه تبریک بگم. حتی به اونهایی که از سقوط دولتشون خوشحال شدن. آخه دوران خیلی سختی داشتن این مردم از آشوب، ترور، و تحریم های فلج کننده آمریکا ... میخوام تبریک بگم حرکت بخشی از ملت سوریه رو با امید داشتن دمکراسی. ولی خب سنم زیاده و یادمه چطور آمریکا به بهانه نجات افغانستان از کمونیسم، طالبان رو تجهیز کرد و بعد از طالبان هم بیست سال افغانستان رو اشغال کرد، به مرکز کشت هرویین دنیا تبدیل کرد، شکنجه گاه بگرام رو ساخت و کلی جنایت جنگی دیگه که دیوان بین المللی اجازه تحقیق درباره اش رو نداره... میخوام تبریک بگم آزادی سوریه رو از "دیکتاتوری". اما دقیق اخبار رو دنبال کرده ام اون زمان که بعد از "آزادسازی" عراق و پایین کشیدن مجسمه صدام، آمریکایی ها عراق رو بمباران شیمیایی کردن، مرکز شکنجه ابوغریب رو ساختن، و نظامیانی مثل بلک واتر آوردن که کلی قتل و تجاوز دسته جمعی انجام داد. دوست دارم کنار سوری های مخالف اسد شادی کنم. اما یاد مخالفین قذافی میفتم که به چشم دیدن بمبارون کشورشون توسط نیروهای ناتو رو بعد از خلع سلاح شدن دیکتاتور. و حالا جلوی چشمشون تو روز روشن برده فروشی میشه و آمریکا با خیال راحت از نبود یک قدرت مستقل بهترین نفت سبک دنیا در لیبی رو غارت میکنه و البته شاید قشری از سوری ها که مستقیم قربانی نمیشن ازین ببعد کمتر اخبار تاسف بار مملکت رو بشنون. چون وقتی آمریکایی ها و مزدورانشون صاحب جایی باشن، رسانه ها به ندرت بدبختی های مردم و جنایتهای حاکمانشون رو پوشش میدنـ در هر صورت فقط میتونم به همه ملت سوریه تسلیت بگم. چه اونهایی که میدونن چه بلایی سرشون اومده، و چه اونها که خواهند فهمید. تنها شیر مردهایی امروز شایسته تبریکن که بزرگترین فداکاری ها رو انجام دادن، نه برای حفظ اسد که برای رضای خدا و نجات خلق خدا از همه بازوهای تروریستی غرب از صهیونیسم گرفته تا داعش. و تبریک بزرگتر به شیرزنانی که پسران و همسران عزیزشون رو راهی این مسیر مقدس کردن. امروز که مردم منطقه طعم تلخ معامله با آمریکا و اس-را-ئیل رو میچشن، برنده فقط کسانی هستن که با خدا معامله کردن. مثقال ذره ای از اعمالشون تلف نخواهد شدو پاداش این معامله قطعا بهشتیست هزاران تبریک به قهرمانان مقاومت!
‍ ✅برای نخستین بار منتشر میکنم. 💠💠گفت‌وگو با همسر رهبری درباره آشنایی با آیت‌الله خامنه‌ای، زندگی خانوادگی و حجاب ⭕️مصاحبه برگرفته از مجله محجوبه است که نشریه‌ای خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی ویژه بانوان به زبان انگلیسی برای خارج از کشور می‌باشد. این مصاحبه در سال ۱۳۷۲ چاپ و منتشر شده و به به فارسی برگردانده شده است. ⭕️مصاحبهٔ مذکور در ماهنامه خبری و فرهنگی ره آورد دانشگاه در سال ۱۳۷۲ منتشر شده بود. ❓لطفا کمی از دوران مدرسه‌تان برای ما بگوئید. ✅من خاطرات روشنی از دوران مدرسه‌ام از جمله معلم فرزانه قرآنم، خانم‌ پور رنجبر دارم که گویا اخیراً به رحمت ایزدی پیوسته‌اند. این خانم محترم و متین معلم قرآن ما بود. آن روز‌ها لباس او منحصر به فرد بود. گرچه چادر سرش نمی‌کرد اما حجاب کامل اسلامی داشت. مقنعه بلند او تا کمرش می‌رسید، این خانم شیوه ابداعی ویژه‌ای در تدریس قرآن داشت. چهره‌اش که مملو از متانت و وقار بود هنوز جلوی چشمانم هست و هرگز نمی‌توانم فراموشش کنم. ❓شما چطور با همسرتان آشنا شدید؟ ✅من در سال ۱۳۴۳با ایشان ازدواج کردم، البته این ازواج همانطور که در خانواده مذهبی آن زمان مرسوم بود، صورت گرفت به این ترتیب که مادر ایشان برای خواستگاری به منزل ما آمدند و بعد از مباحثات معمول مراسم ازدواج انجام شد. ❓شما چند فرزند دارید؟ ✅ما چهار پسر و دو دختر داریم. همه پسرانمان قبل از انقلاب و دخترانمان بعد از انقلاب به دنیا آمدند. ❓لطفاً کمی در مورد زندگی‌تان، طی دوران قیام اسلامی علیه شاه صحبت بفرمایید. ✅آن زمان دوران مشقت‌باری بود و امتحان الهی بود و من خودم را برای تمام مشکلات ممکن آماده کرده بودم و هرگز درباره هیچ چیز لب به شکوه نگشودم. یادم می‌آید که طی اولین ماه‌های بعد از ازدواجمان، یک روز همسرم از من پرسید: اگر من دستگیر شوم تو چه احساسی خواهی داشت؟ این سوال غیرمنتظره‌ای بود و من ابتدا خیلی ناراحت و آزرده‌خاطر شدم، اما ایشان آنقدر درباره درگیری، خطرات و مشکلاتش و وظیفه همه افراد در این رابطه صحبت فرمودند که کاملا مرا قانع کردند. ✅ایشان این مطلب را درست‌‌ همان روزی که امام خمینی (ره) دوباره بازداشت شدند و ایشان را از قم به تهران آورده و سپس به ترکیه تبعید کردند، مطرح نمود. در آن روز آقای خامنه‌ای و دیگران در مشهد برای نشان دادن مخالفتشان با این امر آماده شده بودند و در همین زمان بود که از من در برخورد با مساله دستگیریشان سوال کردند. از‌‌ همان روز من خودم را از لحاظ فکری آماده رویارویی با خطراتی که در راه مبارزات همسرم پیش خواهد آمد، نمودم. بنابراین، هر وقت ایشان زندانی یا تبعید می‌شدند یا هنگامی که مجبور بودند پنهانی و مخفی فعالیت نمایند، تمامی مشکلات را با راحتی تحمل می‌کردم. ✅ بعد‌ها که ما فرزندان بیشتری داشتیم و زندگی گاهی اوقات مشکل‌تر می‌شد که البته خداوند همیشه ما را یاری می‌نمود و هرگز نا‌امید نشدم. ❓شما چگونه همسرتان را در مبارزاتشان یاری نمودید؟ ✅فکر می‌کنم بزرگ‌ترین نقش من حفظ جو آرامش خانه بود. طوری که ایشان بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند. من سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خو و فرزندانم دور نگه‌دارم. گاهی اوقات که برای ملاقات ایشان به زندان می‌رفتم از مشکلاتی که داشتیم چیزی به ایشان نمی‌گفتم و در پاسخ به سوالاتشان درباره وضعیت خودم و فرزندان صرفا خبرهای خوب می‌دادم. برای مثال، طی ملاقات‌هایی که با ایشان در زندان داشتم یا در نامه‌هایی که در دوران تبعید برای ایشان می‌نوشتم هرگز چیزی در مورد بیماری فرزندان نمی‌گفتم و نمی‌نوشتم. ✅البته من نیز در زمینه‌های مختلف نظیر پخش اعلامیه‌ها، حمل پیام‌ها، اختفای اسناد و نظیر آن فعالیت داشتم، ولی فکر می‌کنم اصلا قابل ذکر نیستند. در آخرین ماه‌های مبارزه در رابطه با پیام‌های تلفنی امام خمینی (ره) از پاریس کار می‌کرد من آن‌ها را برای تکثیر و توزیع به مراکزی در مشهد و دیگر شهر‌ها ارسال می‌نمودم و اخبار را از مشهد و دیگر شهرهای خراسان جمع آوری نموده و به پاریس مخابره می‌کردم. اما فکر می‌کنم مهم‌ترین کار زنان مبارز و آزاده آن زمان، پشتیبانی معنوی، همدردی و راز داری و تحمل مشقات بود.
▪️یک تحلیل متفاوت درباره ایران و سوریه و آینده علیرغم تصور رایج مبنی بر شکست سنگین ایران در سوریه، فایننشال تایمز در تحلیل اخیر خود دیدگاهی متفاوت ارائه داده و استدلال می‌کند که اقدامات ایران نه یک شکست، بلکه یک عقب‌نشینی استراتژیک و حساب‌شده بوده است. با تغییر شرایط سوریه، ایران نیروها، دیپلمات‌ها و پرسنل خود را از این کشور خارج کرده و تمرکز خود را بر تقویت نفوذ در عراق و سایر مناطق معطوف کرد. این تغییر مسیر، نه به‌عنوان یک عقب‌نشینی، بلکه به‌عنوان یک چرخش استراتژیک برای حفظ نفوذ ژئوپلیتیک تهران تلقی می‌شود.
📸 باخت در جنگ روانی
🌹شهيد محراب آيت الله دستغيب:هركس ميخواهد بداند که اگر امام زمان عج ظهور فرمايد, نسبت به ايشان چه موضعي خواهدداشت، ببيند الان با نائب برحقش چگونه است اگر توانست مطيع ايشان باشد,اطاعت ازامام زمان عج هم ميتواند بكند. 🔺سالگرد شهادت آیت الله دستغیب
آقا جان چشممان مشتاقانه منتظر بیانات فردای شماست هر آنچه امر فرمایید باید اطاعت شود
هراسی نیست افعی‌ها اگر جمعند در میدان تماشا کن هنرهای عصای دست موسی را...
12.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥باید همه مردم ایران این حقایق رو درباره قانون حجاب بدونن. 🔹 مخالفین دارن روزانه صدها دروغ منتشر می کنن تا مردم اینا رو ندونن... این سه دقیقه پاسخ بسیاری از ابهامات و شبهات پیرامون قانون‌ عفاف و حجاب رو با زبان خیلی ساده و قابل فهم میده .
هدیه‌ای که رنگ مهربانی گرفت" پانزده روز پیش بود که برای ارائه تابلوی جدیدم در حسینیه امام خمینی(ره) خدمت حضرت آقا رسیدم. یادگار این زیارت دلچسب هم انگشتری بود با نگین مشکی که به رسم محبت از این مرد بزرگ به من مرحمت شد. هدیه‌ای که هربار نگاهش میکنم انگار جریان عشق است که چون خون گرم درون رگ‌هایم می‌دود. نزدیک ظهر بود که گوشی موبایلم زنگ خورد. از آن سوی خط مردی با صدای مهربان گفت: «آقای روح‌الامین، از دفتر حضرت آقا تماس میگیرم. ایشان به بنده فرمودند: هنرمندها روحیه‌ی لطیفی دارند ؛ انگشتری که دو هفته پیش به ایشان دادم نگینش تیره بود؛ شاید دوست داشته باشند انگشتری با نگین سرخ یا رنگ دیگری داشته باشند که سرزنده‌تر باشد. با آقای روح‌الامین تماس بگیرید و بپرسید اگر دوست ندارند آن رنگ سیاه را، عوضش کنید...»  این‌همه محبت، فهم هنر و توجه سرشار حضرت آقا، مرا بهت‌زده کرد. در چنین روزهای حساسی برای مسلمانان و یک روز قبل از سخنرانی مهم ایشان به عنوان رهبر شیعیان جهان که چشم تمام رسانه‌های دنیا به این مواضع دوخته شده، و در عین مشغله‌های مدیریت و رهبری کشور و فرماندهی کل‌قوا که بر دوش ایشان است، یک انسان چقدر می‌تواند دقیق، لطیف و متوجه جزئیات باشد که فرزند کوچک و بی‌مقداری مثل من را به اسم و یاد در خاطر نگه دارد؟ این مرد با ایمان اگر نابغه نیست پس چیست؟ هدیه‌ای که از سوی شما می‌آید گوهر است؛ سفید و سیاه ندارد که آقاجان! تصدقتان گردم حضرت عشق.
🔴 شنبه به شنبه کِیف می‌کنم ... 🔴 از این به بعد سه‌شنبه‌ها هم ... پرده اول؛ حدود یک سال قبل بود که دیدم در گوشه‌ای از پیاده‌روی میدان نزدیک خانه‌مان، پسری حدودا ۱۵، ۱۶ ساله ایستاده، کتری چایش را لبه دیوار آتش‌نشانی گذاشته و به مردم چای می‌دهد. توجهم خیلی جلب نشد! گذشت تا هفته بعد دوباره دیدمش که این بار عدسی می‌دهد. اما یک میز پلاستیکی کوچک هم آورده و قابلمه‌اش را روی آن گذاشته. باز هم خیلی توجهم جلب نشد! هفته بعد دیدمش باز هم آمده. این بار احساس کردم روتینی دارد! همینجا می‌ایستد تا نذری مختصری بدهد و بعد هم احتمالا می‌رود مدرسه!! این عادت را ترک نمی‌کرد ... هر شنبه با یک میز و یک قابلمه یا یک سماور نذری می‌آمد و نیم ساعت بعد هم رفته بود. کم‌کم دیدم کارش گرفته. هر هفته بند و بساطش بزرگ‌تر می‌شد. افراد بیشتری به کمکش آمده بودند. برای روزهای بارانی سایه‌بان می‌آوردند، چند سماور بزرگ تهیه کرده بودند، باند می‌گذاشتند و مدح اهل بیت پخش می‌کردند و جالب بود که جمعیت قابل توجهی برای صبحانه نذری آنجا می‌ایستادند. دیروز دیدم از عادت شنبه‌ها فراتر رفته و یک ایستگاه صلواتی بزرگ با داربست و دکور برای فاطمیه زده. احتمالا از عصر تا انتهای شب هم فعال است ... یکی همت کرد، پایداری کرد و یک حرکت اجتماعی ایجاد کرد. خلاصه؛ شنبه به شنبه که می‌بینمش کِیف می‌کنم .... پرده دوم؛ دیروز برایم روز خاصی بود، قم بودم. بعد از زیارت و چند جلسه، به توصیه دوستی رفتیم در . از سال‌های دور، رسمی به وجود آمده که عده‌ای سه‌شنبه‌ها از حرم حضرت معصومه تا مسجد جمکران پیاده می‌رفتند. از حدود سه سال قبل یک نفر همت کرده بود و یک موکب در طول مسیر زده بود! سه سال قبل یکی بود و امروز شده ۵۰ موکب!! یکی همت کرد، هر هفته آمد و خدمت‌رسانی کرد و حالا در کمتر از سه سال حداقل ۵۰ موکب در این مسیر هستند و جالب اینکه این کار موجب شده پیاده‌روی احیا شده و تبدیل به یک حرکت جمعی و خانوادگی بشود. موکب‌ها ساده و بی‌پیرایه‌اند. عموما از اهالی قم ولی برخی هم از شهرهای اطراف! پشت یک یا دو ماشین تمام وسایل‌شان جا می‌شود. چند ساعت مانده به اذان مغرب می‌آیند تا اذان مغرب خدمت‌رسانی می‌کنند. همه هم به عشق امام زمان می‌آیند ... دیروز، وقتی دیدم چند هزار نفر در این مسیرند و به سمت مسجد جمکران می‌روند، واقعا به همّت و نیّت آن چند نفر که این کار را شروع کردند، غبطه خوردم. در طریق المهدی جاری است. فرصت خادمی، فرصت با هم بودن، در کنار هم زیستن، رشد کردن و امام زمانی شدن ... اما بعد؛ ، کاملا مردمی هستند. مردم را به حرکت در می‌آورند. مستمر هستند. ابتکاراتی هستند از جنس ! عمل‌های به ظاهر ساده‌ اما به شدت معنی‌دار و چندبعدی. عمل عده‌ای که پا به میدان گذاشته‌اند، نواقص کارشان را ذره ذره برطرف کرده‌اند و در طیف بزرگی از مردم حرکت ایجاد کرده‌اند. مثل همان کاری که آقا روح‌الله در طریق المهدی کرد و مثل همان کاری که سید غفار در شیراز کرده ... بیش باد؛ و شهر به شهر ..