📚معرفی کتاب نام کتاب ،بزم آورد شصت مقاله درباره ی تاریخ ،فرهنگ فلسفه مولف ،دکتر عباس زریاب خویی استاد رزیاب خویی که ترجمه هایش از کتابهای ویل دورانت بی نظیراست. استادی مسلط،نسخه شناس ومترجم وادیب است . دراین کتاب موضوعاتی مانند تاریخ نگاری بیهقی. مورخان ایرانی درعهد اسلامی. ابن ابی الحدید وامام علی(ع) ودهها شخصیت تاریخی را موردبررسی قرارگرفته است. مولف به موضوعاتی درفقه وفلسفه وکلام وفرق ومذاهب نیز پر داخته است. این مقالات مستند وبادیدگاهی علمی وبی طرف نوشته شده است. استاد دراین مقالات به همه جوانب موضوع توجه داشته است . نه تعصب مورخان ایدئولوژیک را دارد. ونه سبکسری وبی قیدی مورخان غیر مستند را. استاد درص ۲۲ کتاب می نویسد"متاسفانه هنوز روح حقیقت دوستی وترویج واشاعه علم دربعضی از کتابخانه های عمومی موجودنیست. زریاب خویی درص ۳۴ کتاب می نویسد "اما باید دانست تاریخ حوادث و وقایع محسوس نیست.تاریخ سیر اندیشه ی انسانی نیز هست. استاد از صفحه ۲۰۸ تا ص ۲۱۶ کتاب درباره ی امام علی (ع) مطلبی محققانه نوشته. است. .درص۲۱۶ کتاب درباره ی امام علی می نویسد" امام علی درآنچه که حق می دانست کوچکترین اغماض وتسامح را روا نمی داشت بیت المال را به تساوی میان مردم قسمت می کرد.درزندگی خصوصی بسیار ساده وبی پیرایه بود" کتاب اطلاعات ارزشمندی درباره فرقه های اسلامی ،تاریخ ایران ومباحث فلسفی وکلامی دراختیار خواننده می گذارد @TAMASHAGAH

ویژگی انسان شریف ازدید گاه کنفوسیوس در مقایسه با انسان فرومایه انسان شریف. طرفدار عدالت است وفرومایه طرفدار سود انسان شریف باهمه بی آنکه خودمانی باشد سازگار است وفرومایه با همه بی آنکه سازگار باشد خودمانی است یکی سرشار ازشایستگی ومتانت است بی آنکه متکبر باشد یکی غرق تکبر است بی آنکه شایسته ومتین باشد یکی در مصایب روزگار پایدار وشکیبا ست ودیگری از محنت ایام لرزان وآشفته وبی خویشتن انسان شریف به جستجوی خود می پردازد وفرومایه همه چیز را در دیگران می جوید انسان شریف به سوی بالا بال می گشاید وفرومایه در زمین چنگال می زند انسان شریف مستقل است وشور بختی ونیک بختی را هرچند تحمل می کند واز بیم آزاد است انسان شریف قایم به خود است واز دیگران توقعی ندارد او.فارغ از کینه است ونه از چرخ وفلک گله مند است نه از مردم او دوست دارد در گفتار اهسته ودر کردار چالاک باشد @TAMASHAGAH

هر گاه که چشم من و عرفی به هم افتاد در هم نگرستیم و گرستیم و گذشتیم عرفی شیرازی @TAMASHAGAH

از #دیده برون مشو که #نوری کز #سینه جدا مشو که #جانی #مولانای جان @TAMASHAGAH

هوالحی💐 الهی! تاکنون می گفتم جهان را برای ما آفریدی،اکنون فهمیدم که خودت هم برای مایی. #الهی نامه @TAMASHAGAH

🔅 وَاللَه ما طَلَعَت شَمسٌ وَلا غَرُبَت إِلّا وَحُبُّكَ مَقرونٌ بِأَنفاسي وَلا جَلستُ إِلى قَومٍ أُحَدِّثُهُم إِلّا وَأَنتَ حَديثي بَينَ جُلّاسي وَلا ذَكَرتُكَ مَحزوناً وَلا فَرِحاً إِلّا وَأَنت بِقَلبي بَينَ وِسواسي وَلا هَمَمتُ بِشُربِ الماءِ مِن عَطَشٍ إِلّا رَأَيتُ خَيالاً مِنكَ في الكَأسِ وَلَو قَدَرتُ عَلى الإِتيانِ جِئتُكُم سَعياً عَلى الوَجهِ أَو مَشياً عَلى الرَأسِ بسا مهرا که می‌پرداخت از نور نمی‌شد مهرت اما یک‌نفس دور نیالودم به آب ، از تشنگی کام   ندیدم تا خیالی از تو در جام وگر میشد به‌ سویت آیم ای یار به سر ره می‌بریدم یا به رخسار     #شطحیات_حلاج     برگردان #بیژن_الهی @TAMASHAGAH

🌼🕊   خستگیِ سينه‌ی ما را خيالت مرهم است           ای به هجران،خسته ما را،             خسته را مرهم فرست  يوسفِ گم گشته‌ی ما زير بندِ زلف توست               گه‌گهی ما را خبر         زان زلفِ خم در خم فرست                    خاقانی @TAMASHAGAH

‍🖤 باز این‌چه‌شورش‌است که‌در خلقِ‌عالَم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیزِ عظیم است کز زمین بی‌نفخِ صور خاسته تا عرشِ اعظم است این صبحِ تیره باز دمید از کجا کزو کارِ جهان و خلقِ جهان جمله درهم است گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب کآشوب در تمامیِ ذرات عالم است گر خوانمش قیامتِ دنیا بعید نیست این رستخیزِ عام که نامش #محرم است در بارگاهِ قدس که جایِ ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانویِ غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند گویا عزای اشرفِ اولادِ آدم است خورشید آسمان و زمین نور مشرقَین پروردهٔ کنارِ رسول خدا حُسَین ۱) ترکیب‌بند #محتشم_کاشانی @TAMASHAGAH

🔅 حق _سبحانه و تعالی_مر موسى را گفت: يا موسى! من بيمار بودم؛ چرا به پرسش من نيامدى؟! موسى گفت: اى بارخداى! تو نيز بيمار شوى؟! گفت:هر آن وقتى كه كسى ازآنِ من بيمار شود چنانستى كه من بودمی؛ و هركه ايشان را فراپرسد هم‌چنانستى كه مرا پرسيدی گفت:اى بارخداى! آن كه بود؟ گفت:آن‌كه آن فلان‌جاى فلان‌كس بيمار بود و راه‌ می‌ندانست،مگر فرا من. نه مادر و پدر داشت كه بديشان بناليدى و نه خواهر و برادر داشت كه حاجتى بِديشان برداشتى ...شكسته‌دل و بسته‌زبان، چشم در هوا می‌گردانيد و راه‌ نمی‌دانست، مگر فا ما. هرگه كه چنان‌كسى بيمار گردد و كسى آن كس را زيارت كند، همچنان باشد كه مرا زيارت كرده باشد، كه ما را با اين شكسته‌دلان كارهاست كه با مطيعان و عابدان نيست. روضة‌المُذنبين و جنة‌المشتاقين شیخ‌احمد جام نامقى @TAMASHAGAH

❤️‍🔥🕊 ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا به وصلِ خود دوایی‌کن دلِ دیوانه‌ی ما را علاجِ درد مشتاقان طبیبِ عام نشناسد مگر لیلی کند درمان غمِ مجنونِ شیدا را گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان نبایستی نمود اول به ما آن روی زیبا را چو بنمودی و بِرْبودی ثبات از عقل و صبر از دل بباید چاره‌ای کردن کنون آن ناشکیبا را چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت که در عالَم نمی‌داند کسی احوالِ فردا را... #سعدی @TAMASHAGAH