کانال معارفی تَمَسُّک
🔵 شیرین ترین نماز عمر من https://eitaa.com/tamassok_maaref
🔹پویش شبانه
🟢 شیرین ترین نمازها
امشب از شیرین ترین نمازهای خودتون یا خاطره واقعی دیگران که شنیدید مثل نماز این دختر 11 ساله برامون بنویسید.
♦️پیام های شما را با گوش جان می شنویم 👇
@admin_z1403
#تمسک
#شیرین_ترین_نمازها
https://eitaa.com/tamassok_maaref
#پویش_شبانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ شما به پویش امشب
پاسخ شما:
یکی از شیرینترین نمازهایی که به یاد دارم، مربوط به زمانی است که در سفر اربعین بودم. بعد از یک روز پیادهروی طولانی، وقتی به یکی از موکبها رسیدیم، اذان مغرب گفته شد. با تمام خستگی، وقتی به نماز ایستادم، انگار همه دنیا خاموش شد و فقط حضور خدا را حس میکردم. عجیب بود که دیگر نه خستگی مانده بود و نه نگرانی.
آن لحظه فهمیدم که نماز، مثل دری است که ما را به آرامشی میبرد که هیچ جای دیگری نمیشود پیدا کرد.
البته همه دوستان از این نمازهای با لذت داشتند، خوبه که در این پویش که زحمت کشیدید شرکت کنند.
با تشکر
پاسخ شما:
یادم هست یک روز که خیلی ناامید و دلشکسته بودم، تصمیم گرفتم بدون فکر به هیچچیز، فقط برای دل خودم نماز بخوانم. وقتی به سجده رفتم، اشکهایم بیاختیار جاری شد. احساس میکردم دارم همه غمهایم را روی زمین میگذارم و سبک میشوم.
آن نماز برایم یک نقطه عطف بود؛ انگار دوباره زنده شدم. فهمیدم که نماز فقط یک وظیفه نیست، بلکه پناهگاهی است که همیشه باز است.
پاسخ شما:
سلام من اجازه می خواهم یک توصیفی از نماز ظهر امام حسین علیه السلام تقدیم همه اعضای کانال تمسک کنم.
نماز عاشورا، اوج بندگی است؛ تصویری از نهایت عشق و ایمان در میان دریای خون و شمشیر. آن هنگام که خورشید کربلا در میان تیر و نیزه قد برافراشت، قامتش در برابر خداوند خم شد؛ گویی همه عالم به رکوع رفتند.
صدای اذان ظهر عاشورا در میانه میدان طنینانداز شد، و حسین(ع) چون شمعی ایستاد، سوخت و نور افشاند. در گرمای سوزان صحرا، زمین و زمان به سجده افتادند، و خون پاک یارانش در کنار او، بر محراب کربلا جاری شد.
نماز امام حسین(ع) در ظهر عاشورا، یادآور این حقیقت است که بندگی در سختترین شرایط، زیباترین جلوه خود را نشان میدهد. آن نماز، نه تنها حکایتی از اخلاص و ایثار است، بلکه پیامی است جاودان برای انسانها: که عشق به خدا، برتر از هر درد و رنجی است و در دل سختترین لحظات نیز میتوان به اوج قرب الهی رسید.
پاسخ شما:
سلام علیکم
برای من شیرین ترین نماز ها ،نماز هایی که دوره دانشجویی تو سفرهای نورانی راهیان نور مناطق عملیاتی خوندم بعد این سفرها بیشتر زیارت حرم های اهل بیت علیهم السلام قسمت شد برم .چون دوره دانشجویی استاد فاضل دروس دینی مونو درس میدادن هم فضای معنوی خاصی برام داشت باعث شد نماز صبح هام که همیشه قضا می شد بتونم اول وقت بخونم باقی نماز هام هم همینطور .
پاسخ شما:
از پویش امشب خیلی از شما تشکر می کنم
در بین سخنرانی های دکتر فاضل دو سه چلسه که در مورد نماز صحبت کردند برای من خیلی جالب بود
در اونجا بود که برای اولین بار از استاد تعبیر جدیدی شنیدم
که باید بتونیم از نماز خواندن و اقامه نماز محصول بگیریم
خیلی تعبیر جذابی بود، کاش به استاد بگید بحث نماز رو کامل کنند
چون اون چند جلسه خیلی نکات جدیدی داشت ولی ناتمام موند
بهمین برداشت دوست دارم بگم براتون که
نماز برای من، آغازی بود بر سفری که مقصدش خداست. هر بار که قامت بستم، گویی دلم دانهای از نور میکاشت. سالها شاید چیزی ندیدم جز عادت، اما آهستهآهسته، ریشههای این دانه در جانم تنید و شکوفههایی از ایمان و آرامش در روحم رویید.
نماز، مرا از خاک تا افلاک برد. در سجدههایم حس کردم که زمین، تنها آستانهای برای رسیدن به آسمان است. هر ذکر، گویی کلیدی بود که قفلهای بستهی قلبم را باز میکرد. محصول نمازم شاید در ظاهر چیزی نبود، اما در درونم، چشمهای از یقین جاری شد، جریانی که مرا به حقیقت نزدیکتر کرد.
نماز، برایم راهی بود تا بفهمم خداوند نه فقط در لحظات خوشی، که در عمیقترین دردهایم نیز مرا میخواند. و این محصول، چیزی فراتر از هر خواستهی زمینی است؛ آرامشی است که هیچگاه از بین نمیرود.
♦️با تشکر از همه تمسکی های عزیز که در پویش شبانه شرکت می کنند بخصوص دوستانی که امشب با فرستادن مطالب ارزشمندی ما را همراهی کردند
این خاطره استاد قرائتی تقدیم حضورتون که در اجلاس سراسری نماز تعریف کردند👇
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره استاد قرائتی از زمان شاه: زمان قبل از انقلاب، یک حدیث میخواستیم برای یک سرباز بخوانیم، قرائتی و سرباز و الاغ باهم قاطی شدیم😂
«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»
(نور: 35)
ترجمه:
«الله نور آسمانها و زمین است.»
خدایا، در این شب، نور رحمتت را بر دلهای ما بتابان.
شبها فرصتی برای آرامش است، پس از برکات شب بهرهمند شویم.
تمسکیهای عزیز، شب بخیر و آرامش در دلهای شما 🌙
پاسخ شما:
سلام شبتون بخیر
.
یادمه ۱۸ ۱۹ سالگیم نماز نمیخوندم
برام مهم نبود بهتره بگم متوجه نبودم
اما شرایطی برام پیش اومد تو فشارای شدید روحی قرار گرفتم هیچ کسی هیچ چیزی نمیتونست آرومم کنه حالم خیلی بد بود
متوجه شدم یعنی خدا متوجهم کرد برگردم
نماز رو شروع کردم من شاید دو ساعت سر سجاده مینشستم بعد نمازام قرآن میخوندم تا آروم بشم ... آروم میشدم🌈
ده سالی میگذره از اون روزا ...
و خداروشاکرم بابت همه حال بدیای اون زمان که منو برگردوند🥲🌱
.
تموم حالای بد میخواد بگه «برگرد به آغوشِ خدا»🫂💗