در آرزویت جان و جوانیام رفت
ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت...
[•هوشنگ ابتهاج•]
#خسته از خویشتنم، تاب ندارم دیگر
کاش میشد که خودم را بگذارم بروم...
[•محمد عزیزی•]
#دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نیست،
من به تو جان میسپارم دل که قابل دار نیست!
به لطف طعم لبهای تو شیرین می شود شعرم
غزل را با عسل میآورم، هرچند لازم نیست
مرا دیوانه کردی و هنوز از من طلبکاری...
بپوشان بافههای گیسویت را، بند لازم نیست!