eitaa logo
تنها مسیر آرامش
180 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2هزار ویدیو
1 فایل
•﷽• «بِنَفسِی أنتَ أُمنِيةُ شَائقٍ يَتَمنّى»🌿 ڪاش می‌دانستم تو را چگونه آرزو ڪنم لطفاً ما را به دوستان خود معرفی کنید درخواسـ👇🏻ـتی هاتون تبآدل بیا اینجا مدیر کانال @tanhamasiriha لطفاً ما را به دوستان خود معرفی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
دايي از او شنيده نمي شد. سرش را زير بالش كرده بود. شب شانزدهم محرم شد. دلم بسيار شكست. گفتم آقا روز عاشورا تمام شد، چرا به من جواب نمي دهي؟ درب اتاق را از بيرون روي من مي بستند و هر كس دنبال كار خودش مي رفت. يك وقت چشمهايم را روي هم گذاشتم. در عالم مكاشفه، ديدم سقف اتاق شكافته شد. آقايي همانند يك پارچه نور، تشريف فرما شدند و روي صندلي چوبي كنارم نشستند (هنوز هم آن صندلي باقيست) از تخت با همان حال ضعف پايين آمدم و با يك دست بازوي آقا را گرفتم و دست ديگرم را روي شانه آن حضرت قرار دادم و هي مي گفتم: به!به! به صورت عالم نگاه كردن عبادت خداست. ايشان به من لبخند مي زدند. عرض كردم:شما چه كسي هستيد؟ آقا فرمودند:چه كسي را صدا مي زدي؟ گفتم: من آقا امام حسين را مي خواستم. فرمودند : من امام حسينم، از ما چي مي خواهي؟ گفتم:آقا شما خود مي دانيد من چي مي خواهم . در همين حال، دوباره سقف اتاق شكافته شد و دو دست قطع شده در حالي كه داخل بشقابي بود، روبروي آقا حاضر شد . نگاه كردم ديدم اين دستها بدن و سر ندارد. آقا فرمودند : به من نگاه كن و از ما چيزي بخواه. گفتم:خود شما مي دانيد چه مي خواهم. فر مودند: هر چه خواستي، ما به تو داديم. گر طبيبانه بيايي به سر بالينم به دو عالم ندهم لذت بيماري را بعد فرمودند بلند شو برويم! آقا دستم را گرفت و به مسجد خواجه ي خضر كرمان بردند، در حالي كه دو دست بريده نيز در كنار آن حضرت بود. ديدم منبري بسيار زيبا وجود دارد و مسجد مملو از افرادي كه همه ي انها يك پارچه نور بودند. وقتي آقا وارد شدند، همه از جا بلند شدند. من هم جلو ايشان ايستاده بودم و مي گفتم: به!به! نظر به صورت عالم عبادت است. عرض كردم آقا شما كجا بوديد اينجا تشريف آورديد. ناگهان از آن حال بيرون آمدم. ديدم در اتاق خودم هستم. ولي داخل اتاق بوي عطر و گلاب و بوي تربت سيد الشهدا فضا را پر كرده است و كبوتر از زير تخت بيرون آمده و با صداي بلند مي خواند و به دور من مي چرخد. احساس كردم بدنم سبك شده. دست به شكمم كشيدم، ديدم سالم است. فوري از تخت پايين آمدم. چون درب اتاق را از پشت بسته بودند، در زدم. مادرم در را باز كرد و مرا بغل كرد و گفت: چه خبر است؟ در اين اتاق چه اتفاقي افتاده كه اين همه بوي خوش و عطر تربت مي آيد؟ همه تعجب كردند كه من چگونه بر خاستم. گفتم:آقا امام حسين مرا شفا داده. با صداي بلند و اشك چشم فرياد يا حسين مي زدم. آمدم در حياط منزل، احساس كردم بايد به دستشويي بروم. بعد از 4 سال براي اولين بار با پاي خودم به دستشويي رفتم. مقدار زيادي چرك و خون از من دفع شد. و بدنم كاملا راحت شد. سبك شدم. تمام ورم هاي بدنم فرو نشست. حتي دو طرف بدنم كه از شدت ورم فتق كرده بود خوب شد. آن گاه وضو گرفتم و همه اش يا حسين مي گفتم و گريه مي كردم تا صبح شد. همسايگان تصور مي كردند من مرده ام و براي من بستگانم گريه مي كنند. بعضي از آنها صبح به عنوان تشييع جنازه من آمدند. ديدند من سالمم و شفا گرفتم. همديگر را خبر كردند تا شفا يافتن مرا ببينند. برايم لباس و كفش آوردند. تصميم گرفتم ظهر آن روز براي نماز جماعت به مسجد جامع كرمان بروم. اول ظهر در صف جماعت شركت كردم. تا به امامت مرحوم آيت الله صالحي نماز را به جماعت بخوانم. در بين دو نماز، دو نفر از افرادي كه چند روز قبل به عيادت من آمده بودند، در دو طرف من نشسته بودند و با تعجب به من نگاه مي كردند. يكي به ديگري گفت: اين جوان چقدر شبيه آقا ماشاالله است. ديگري گفت: بيچاره آقا ماشاالله در حال مرگ است، كارش تمام است، خدا او را شفا بدهد. من گفتم : خودم ماشاالله نجارهستم و خداوند به عنايت امام حسين مرا شفا داد. مردم فهميدند. دورم جمع شدند و مي خواستند لباسهايم را پاره كنند، ولي آيت الله صالحي و عده اي ديگر مانع شدند. روز بعد دكتر وكيلي كه سال ها مرا معالجه مي كرد، متوجه شد مرا به بيمارستان فرستاد و يك آزمايش و عكسبرداري كامل از من انجام داد. دكترها متعجب شدند و دكتر هرمان آلماني به دكتر وكيلي گفت: چه دارويي براي اين تجويز كردي كه خوب شده. بگو تا ما براي همه ي مريض هاي مثل او تجويز كنيم؟ اما دكتر وكيلي جواب داد: جد من ، ابا عبدالله الحسين علیه السلام، او را شفا داده. تمام دكترها و پرستارها كه وضع مرا ديده بودند، شروع به گريه كردند. دكتر هرمان آلماني گفت: اين آقا از يك بچه اي كه تازه متولد مي شود، سالم تر است. بعد از شفا يافتنم، كبوتر سفيد 4 ماه در منزل من بود و صبح روز شهادت صديقه ي كبري فاطمه زهرا علیها السلام، داخل حياط نشسته بودم كه كبوتر هم آمد كنارم نشست و بعد از چند لحظه، پرواز كرد و به دور حياط چرخيد و بر لب بام جايي كه روز اول وارد شده بود، نشست. من به كبوتر نگاه مي كردم و اشك مي ريختم كه ناگاه پرواز كرد و رو به قبله به سوي آسمان بالا رفت. آن قدر به او نگاه كردم تا از ديده ي من غايب شد. فوري رفتم به منزل مرحوم حجه الاسلام ح
اج آقا طاهري كه آن روز، روضه داشتند. عده اي از علما و روحانيون نشسته بودند و چون مرا مضطرب ديدند، سوال كردند: چرا ناراحتي؟ گفتم: كبوترم رفت. آقايان گفتند: آقا ماشاءالله ، نگران نباش ، ماموريتش تمام شده. من قلبم آرامش پيدا كرد. دستور روضه خواني از جانب ابا عبدالله الحسين یك سال بعد، روز هشتم محرم همان روزي كه سال قبل قاصد حسيني كبوتر سفيد به خانه ام آمده بود. دلم مي خواست در منزل روضه خواني بر پا كنم ولي قدرت مالي نداشتم. با چشم اشكبار، وارد اتاق مخصوص شدم"شفا خانه" و گفتم آقا امام حسين مي خواهم روضه خواني بر قرار كنم. ميل دارم منبر بسازم و در مساجد بگذارم ( كه تا كنون متجاوز از صد ها منبر ساخته ام كه يكي از آنها در مسجد مقدس جمكران است) دوست دارم غذا طبخ كنم و به عزا داران بدهم. بعضي گفتند بگذار سال آينده. مادرم مي گفت: كسي كه چيزي ندارد، بهتر است جلسه روضه ي مختصري را در مسجد الرضا كه در نزديكي خانه مان است، بر پا كند. من گفتم مادر! بايد روضه را داخل همين منزل بخوانم، آن هم منزلي كه امام حسين تشريف آوردند. مي خواهم همين جا خيمه بزنم. شب نهم(شب تاسوعا) كه مصادف با شب جمعه بود، خوابيدم. در عالم رويا ديدم ، نوري از آسمان با زمين آمد و همان آقايي كه سال گذشته مرا شفا دادند، وارد حياط شدند. عبايي بر دوش و نعلين زردي به پا داشتند و من با حالت ادب دست به سينه مقابل شان ايستادم. آقا لبخندي به من زدند و عبا را از بدن بيرون آوردند و روي زمين گذاشتند. من گفتم: آقا براي چه از در بسته آمديد؟ فرمودند: مگر نمي خواهي روضه بخواني؟ آمديم به تو كمك كنيم. برو يك جارو بياور. من ناراحت شدم كه چرا آقا جارو كنند. خودم جارو مي كنم. از طرفي فكر كردم جاروهاي ما تميز نيست تا به دست مبارك آقا بدهم. يك وقت ديدم دوباره نوري داخل منزل آمد كه محله را روشن كرد كه قابل وصف نيست. ديدم جاروي زيبا به دست آقا داده شد و آقا مقداري از حياط را جارو زدند و بعد با دست مباركشان اشاره كردند كه منبر را اينجا بگذار. تو روضه بر پا كن ما تو را كمك مي كنيم. من خانمم را صدا زدم كه بيا از آقا پذيرايي كن. دوباره نور شدند و پرواز كردند. به ساعت نگاه كردم ، ديدم ساعت دو نصفه شب است و عجيب آنكه شبي هم كه آقا شفايم داد، ساعت دو بامداد بود. باز هم تا صبح "يا حسين يا حسين" گفتم و گريه كردم. عرض كردم آقا ممنونم كمك كرديد،راحت شدم. اذان صبح شد نماز خواندم. بعد از نماز صدايي در خانه بلند شد. در را باز كردم. ديدم آقاي حاج صادق مهرابيان است. او دعاي كميل را از حفظ بود و از دوستاني بود كه دوران نقاهت و مريضي به من كمك مي كرد. دست بر گردنم انداخت و گفت: مي خواهي روضه بخواني؟ گفتم شما از كجا فهميدي؟ گفت آنچه تو در خواب ديدي من هم ديدم. مقداري قند و چاي داد و گفت اين ها را آقا امام حسين برايت حواله كرده. ناراحت نباش. من حاج آقا موحدي را دعوت مي كنم و روضه را برگزار مي كنيم. بعد يكي از همسايه ها گفت: مي خواهي روضه بخواني؟ من به دلم گذشته كه بلندگو و زيلو را من مي آورم. وسايل را آوردند و روضه خواني را بر پا كردم. از روز اول مجلس بسيار عجيبي شد. جمعيت فراواني آمدند. علما نيز شركت كردند و اكنون حدود چهل سال از اين مجلس با شكوه مي گذرد كه هر ساله جمعيت زيادي از عاشقان و شيفتگان حسيني از شهرهاي مشهد،قم،تهران،يزد،و.... در اين عزا خانه شركت مي كنند و علما، وعاظ و مداحين اهل بيت اداي وظيفه مي نمايند، و مجلسي كم نظيری است. بعضي هم در اين مجلس حاجت گرفته اند. حتي يك جوان زرتشتي شفا گرفت، در حالي كه مادرش در اين خانه متوسل به قمر بني هاشم شده بود، و صدا مي زد. آقا دو دست قطع شده شما در اين منزل آمده بچه ام را شفا بده. زن مي گويد: وقتي به خانه رفتم، ديدم جوان فلجم نشسته. دست بر گردنش انداختم و گفتم چي شده؟ گفت مادر آقايي با دو دست قطع شده آمد و فرمود مادرت خانه ماشاالله نجار به ما متوسل شده است. حالا از جا بلند شو! و من هم نشستم و آقا كه سوار اسب بود در حالي كه دست نداشتند، تشريف بردند. و به بركت اين كرامت آنها به شرف اسلام مشرف شدند. و باز چندين خانم كه 18 و 12 سال ازدواج كرده بودند و بچه دار نمي شدند، از اين شفا خانه نتيجه گرفتند و بچه دار شدند." هر ساله مقداري گلاب از آستانه مقدسه ثامن الحجج علي بن موسي الرضا علیه السلام حواله اين مجلس مي شود كه عزاداران با شور و هيجان خاصي و با شيون و ضجه و ناله از اين گلاب استفاده مي كنند. اين گلاب به وسيله ي مرحوم حاج آقا حسين بزرگزادگان كه از خادمين حرم مطهر امام رضا علیه السلام بودند، حواله اين مجلس می شد كه هنوز هم هر ساله خادمين مطهر اين گلاب را مي آورند و آن مرد مخلص امر كردند 18 روز به تعداد سن مادر معصومين روضه خوانده شود و گلابدان مخصوص از آستانه مقدس آوردند كه خود آقاي حاج ماشاالله اين گلاب را بين عزاداران مي پاشند و هيجان خاصي به مجلس مي دهند.
*تربیت فرزندو بهترین همسر* # *نکته* # *آهای_خانم_آهای_آقا* ﻫﯿﭻ ﺯن یا مردی ذاتا خیانتکار نیست ﻗﺒﻞ ﺍﺯ اتهام زدن به طرف مقابل ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ جمله ﺧﻮﺏ ﻓﮑﺮ کنید: ﺍﮔر ﺑﻪ همسرت ﻣﺤﺒﺖ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﺍﮔر با همسرت ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺣﺮﻑ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺯﺩ ﺍﮔر با همسرت ﺗﻔﺮﯾﺢ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺩ ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺟﻨﺴﯽ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﮑﻨﯽ، ﺩﯾﮕﺮﯼ راضی‌اش ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ‏(ﺍﮔﺮ ﻫﻢ ﺧﯿﺎﻧﺖ نمی‌کند ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺁﺑﺮﻭست ﻧﻪ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻮ‏) ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺍﯼ همسرت ﻫﺪﯾﻪ ﻧﺨﺮﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺧﺮﯾﺪ ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭﮐﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﻭﻝ ﮐﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﭼﺴﺒﯿﺪ ﺍﮔﺮ همسرت ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ هیچ گاه خود را استثناء ندانید؛ ﺍﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻝ تمام افراد ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ ﻧﻪ ﻣــــﺮﺩ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺧﻮﺍهد کرد و نه زن @tanha_masire_aramesh
*تربیت فرزندو بهترین همسر* # *قابل_تامل* خيلی وقت ها ديگران می توانند خوب و صميمی زندگی کنند اگر ما حرف اضافه نزنيم... ▪️ ٣ سال از زندگي زوج جوان ميگذرد عمه ميگويد: چطور قابلمه هايت اينقدر زود خش برداشته؟! شوهر بعدا زنش را توبيخ می کند که چرا مادرت برایت جهيزيه جنس خوب نخريده ؟! يکی به شوهر می گويد: چطور اينهمه مدت با اخلاق تند همسرت ساخته ای؟! شوهر پس از شنيدن اين سوال زنش را تحمل نمی کند و کارش با او به دعوا و مرافعه می کشد. به زن می گويندچقدر شوهرت شب ها دير به خانه می آيد؟! زن پاپيچ شوهر می شود و شکاکانه می پرسد اين وقت شب کجا بودي؟! و اين شکاکيت کاذب همچون پتکی اعصاب و روان خانواده را له می کند. بياييد اينقدر از هم سوال نپرسيم , حرف اضافه نزنيم , توصيه های شخصی نکنيم, نپرسيم همسرت کو؟ چرا تنها آمده ايی؟ اين مانتو را چند سال قبل خريدی؟ شوهرت چقدر حقوق می گيرد؟ دستپخت همسرت خوب است يا نه؟ پدر زنت چند ميليون جهيزيه داد؟ خانه تان چند متر است؟ حرف اضافه , زندگی ديگران را خراب می کند. پس حواسمان را جمع کنيم که کم , درست و به موقع حرف بزنيم @tanha_masire_aramesh
✍پیامبر اکرم (ص) : هر کس در ازدواج زن و مردى تلاش کند، خداوند به تعداد هر مویى از بدنش شهرى در بهشت به او کرامت می‏فرماید. و پاداشش مانند کسى است که پیغمبرى را خریده و در راه خدا آزاد کرده و اگر موقع رفتن به خانه خود از دنیا برود، در قیامت جزو شهیدان خواهد بود... 📚ارشاد القلوب ✨ @tanha_masire_aramesh
💥هشدار... 🚨والدين محترم... 📛يكی از مواردی كه متأسفانه زياد اتفاق ميوفته اين هست كه والدين وقتی عصبانی ميشن فرزندانشان رو نفرين ميكنند‼️ ⛔️مثلاً پدر يا مادر از دست پسرش یا بچش عصبانی هست و بهش ميگه [الهی بری كه ديگه بر نگردی و....]، و اونجاست كه داره ميبينه پسر با پای خودش داره ميره از خونه بيرون اما چند دقيقه بعد جسدش رو بر ميگردونن⚡️ 🔥بخاطر نفرينی كه به پسرش كرده!! ✨پيامبر صلی اللّه عليه وسلم فرمودند: 🍃فرزندانتان را نفرين نكنيد، چون ممكن است نفرين شما در وقت استجابت دعا باشد و مستجاب شود‼️ ☝️پس والدين محترم، خيلي مواظب باشد و بجای نفرين كردن، برای فرزندانتان دعای هدايت بكنيد كه اين بهترين دعاست💐 🔴و در آخر به حديث زير هم توجه كنيد: 💠پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ می فرماید: 🍃لَا یَکُونُ اللَّعَّانُونَ شُفَعَاءَ وَلَا شُهَدَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ 📛نفرین کنندگان در روز قیامت شفاعت کننده و گواه قرار نمی گیرند!! @tanha_masire_aramesh
🛑 *فوری* *فوری* ایتالیا از *راز مرگ* کرونایی ها پرده برداشت و بالاخره دستِ کشور چین و سازمان بهداشت جهانی رو شد !؟ چین و سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده بودند ؛ به هیچ وجه اجساد فرد مبتلا به کرونا را کالبد شکافی نکنید ولی پزشکان ایتالیایی با کالبد شکافی چهار جسد کرونایی به مورد جالبی رسیدند !؟ کرونا ، *ویروس* نیست کرونا *میکروب* است در ایتالیا CORONAVIRUS REMEDY نهایی پیدا شد با تشکر از پزشکان متبحر ایتالیایی که سرانجام با نافرمانی از قانون سازمان جهانی بهداشت WHO برای انجام کالبد شکافی بر روی مردگان Coronavirus آزمایشات مختلف را انجام دادن آنها کشف کردند کرونا یک *ویروس* نیست بلکه *باکتری* است که باعث مرگ میشود !!! این امر باعث می شود که *لخته های خون* شکل بگیرد و منجر به *مرگ* بیمار شود خانواده های فوت شدگان جهانی باید از وزات بهداشت کشور خود درخواست کالبد شکافی در خصوص بستگان فوت شده ی خود ارائه دهند ! *کرونا Covid-19* چیزی غیر از *انعقاد داخل عروق* نیست (ترومبوز) و راه مبارزه و یا درمان آن فقط با *آنتی بیوتیک ها* *ضد التهابات* و *ضد انعقاد کننده ها* مثل *آسپیرین* ساده است و این نشان میدهد که این بیماری به درستی درمان شده است این خبر هیجان آور برای کل جهان توسط پزشکان ایتالیایی کشف و درمان آن بیان شده است و با کالبد شکافی بر روی اجساد کووید 19 انجام گرفته است به گفته آسیب شناسان ایتالیایی : *دستگاه تنفس* هرگز لازم نبود حتی بخش های مراقبت ویژه متاسفانه دستگاه تنفس به مرگ منتهی شد ؟! بنابراین در ایتالیا تغییر پروتکل ها آغاز شده است ایتالیا در حال تغییر و پایان دادن به آنچه در سراسر جهان به نام PANDEMIC نامیده می شود ، است وزارت بداشت کشور چین این راه حل را قبلاً می دانستند و آن را گزارش نمی دادند هوشیار باشید این اطلاعات مهّم را به کلیه خانواده ها همسایگان ، آشنایان ، دوستان ، همکاران و غیره ارسال کنید اگر شما Covid-19 دارید این یک ویروس نیست بلکه یک باکتری است که توسط 5 G تابش الکترومغناطیسی تقویت شده و باعث التهاب و هیپوکسی میشود در اینجا به این نکات توجه کنید و این اقدامات را با پزشک خود مطرح و از آن کمک بخواهید مقدار ۱۰۰ میلی گرم آسپیرین و آپروناکس ( یک داروی ضد التهابی غیر استروئیدی است (NSAID) مصرف کنید مکانیزم آنها اینست که با التهاب و درد مبارزه میکنند و تب را کاهش میدهد و خون را رقیق میکند یا پاراستامول زیرا نتیجه آزمایشات بیانگر این بوده که ؛ کرونا Covid-19 باعث لخته شدن خون شده و منجر به ترومبوز میشود و خون در قلب و ریه ها پمپاژ نمیشود و به آن اکسیژن نمیرسد به همین دلیل هیچ کس سریع نمی میرد زیرا آنها نمی توانند نفس بکشند ! در ایتالیا پروتکل WHO را انجام ندادند بعد از کلی پژوهش و کالبد شکافی جسدی را که به علت کووید ١٩ درگذشت بود را شروع کردند و به نتایج گفته شده رسیدند آنها بدن را بریدند و بازوها و پاها و سایر قسمتهای بدن را باز کردند و فهمیدند که رگها گشاد و خون لخته شده است و همه ی رگ ها و شریان ها پُر از لخته شده است از گردش خون به طور عادی جلوگیری شده و اکسیژن به تمام اندام ها ، عمدتا مغز ، قلب و ریه ها نرسیده و سرانجام بیمار فوت میشود با دانستن و تشخیص و تحقیق وزارت بهداشت ایتالیا بلافاصله پروتکل های درمانی را برای Covid-19 اصلاح کردند و تجویز ۱۰۰ میلی گرم آسپرین و آپراناکس را برای بیماران مثبت خود آغاز کردند و با درمان فوق بیش از ۱۴/۰۰۰ بیمار را در یک روز به خانه فرستادند ما نمی دانیم که دولت های جهان چه کاری هایی انجام می دهند امّا ایتالیا تصمیم گرفته است که این قانون را دور بزند زیرا آنها قبلاً تحت الشعاع قرار داشتند و در هرج و مرج جدی ، از مرگ روزانه قرار داشتند اکنون WHO به دلیل پوشش بسیاری از مرگ و میرها و جمع آوری اقتصادهای بسیاری از کشورهای جهان تحت پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت اکنون می فهمیم که چرا آنها دستورالعمل INCINERATE یا دفن اجساد را بلافاصله بدون انجام کالبد شکافی صادر میکردند آنها را به عنوان بسیار آلاینده عنوان کردند شرم بر WHO !! هیچ کشوری دیگر نباید در برابر WHO تعظیم کنند آنها با پوشیدن ماسک افراد زیادی را می کشند حقیقت و امید را به مردم منتقل کنیم تا بسیاری را از مرگ نجات دهیم این پیام را فوراً در همه ی شبکه ها پخش کنید !!! ترجیحاً و همیشه از ژل ضد باکتری و دی اکسید کلر بهره ببرید تا ایمن و سالم بمانید تمام این PANDEMIC به این دلیل است که The One World Order به پایان سفر خود می رسد شرم باد برکسانیکه بخاطر سیطره بر اقتصادجهانی باعث مرگ انسانهای بیگناهی که هیچ نقشی دربازیهای سیاسی و اقتصادی ندارند میشوند واقعاً خجالت آوراست... وزارت بهداشت کشور ایتالیا...
سلام بزرگوار داروهایی که در بیمارستانهای ایزوله برای بیماران کرونایی انجام می شود  1. ویتامین C-1000  2. ویتامین E (E)  3. از (10 تا 11) ساعت ، 15-20 دقیقه در آفتاب بنشینید.  4. یکبار وعده غذایی تخم مرغ (مصرف کنید)  5- حداقل 7 تا 8 ساعت استراحت کنیم / بخوابیم  6. روزانه 1.5 لیتر آب می نوشیم  7. همه وعده های غذایی باید گرم باشد (نه سرد).  و این تنها کاری است که ما در بیمارستان برای تقویت سیستم ایمنی انجام می دهیم. وتوجه داشته باشید که pH ویروس کرونا از 5.5 تا 8.5 متغیر است  بنابراین ، تنها کاری که باید برای از بین بردن ویروس انجام دهیم ، مصرف غذاهای قلیایی بیشتر از سطح اسیدیته ویروس است.  مانند : لیمو سبز - pH 9/9 لیمو زرد - 8.2 pH  آووکادو - 15.6 pH  سیر - 13.2 pH  انبه - pH 7/8   نارنگی - 8.5 pH   آناناس - 12.7 pH  شاهی (نوعی سبزی ) - 22.7 pH  پرتقال - 9.2 pH چگونه متوجه میشویم که شما به ویروس کرونا آلوده اید؟  1. خارش گلو  2.خشکی گلو  3. سرفه خشک  4- درجه حرارت بالا  5- تنگی نفس  6. از دست دادن حس بویایی لیمو با آب گرم ویروس را در ابتدا قبل از رسیدن به ریه ها از بین می برد ... این اطلاعات را فقط برای خود نگه ندارید و آن را به همه آشنایان و دوستان خود ارائه دهید.(ارسال کنید) آرزوی سلامتی و عمر طولانی برای شما دارم. دکتر ماشاالله امجدی متخصص عفونی @tanha_masire_aramesh
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» @tanha_masire_aramesh
زندگی ینی همین [بودنای]ِ تو و دلخوشیِ من ب [بودَنت]😍😘 @tanha_masire_aramesh ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌════‌‌‌‌༻‌❤༺‌‌‌════
♡•• تو از کرونا نترس !❣ تو ،توی قلب من قرنطینه ای😘😍💕❣💕 @tanha_nasire_aramesh
❤️🍃❤️ ‌ ❣به همان اندازه که پر نگه داشتن باک بنزین برای حرکت ماشین ضروریه ❣نگه داشتن مخزن عشق هم برای ادامه زندگی لازم و ضروریه ❣پیش بردن زندگی مشترک با مخزن خالی از عشق غیر ممکنه ⏪ پس تا جایی که میتونید به زندگیتون عشـــــــ❤️ـــــــــق تزریق کنید ❤️ باک ماشین زندگیتون خالی نشه😉 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌════‌‌‌‌༻‌❤༺‌‌‌════          @tanha_masire_aramesh
*تربیت فرزندو بهترین همسر* ✍️ *هرگز هنگام شوخی با خانمتان از این موارد* *استفاده نکنید* گلبانو های عزیز بخون برا همسرت • طلاقت میدم • میرم زن میگیرم • شوخی های فیزیکی و ناپسند • شوخی های حاوی سخنان ناشایست • مسخره کردن خانم در حضور دیگران • شوخی و مسخره کردن اعضای خانواده 💥زنها بسیار احساسی هستند که کوچکترین نکات منفی از جانب همسرشان حتی در هنگام شوخی تا عمق وجودشان رخنه میکند... @tanha_masire_aramesh *تربیت فرزندو بهترین همسر *
برای همسرِجان ♡ میخواهم ♡ لب هایت نامم را ♡ پیراهنت عطرم را ♡ دست هایت دستم را ♡ تکرار کند ... ♡ و این تنها سکانس عاشقانه ی یک زندگیست که هیچ گاه کسی با دوباره دیدنش خسته نخواهد شد ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌════‌‌‌‌༻‌❤༺‌‌‌════          @tanha_masire_aramesh
....: ....: 🌹لطفا پس از خواندن نشر دهید!! 📝ماجرای تاریخی از أمیرالمؤمنین علی علیه السلام روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ چه چیزاست که از آن خدا نیست؟ 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟ 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ آن چیست که خدا آن را نمیداند؟ پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند. راهب خطاب به آن سه نفر(ابوبکر و عمر و عثمان)گفت این ها شیخ ها و مردان بزرگی هستند اما متأسفانه به خود مغرور شدند و قصد بازگشت به روم کرد. سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است. پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم. پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. امام علی (ع) پاسخ دادند: آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است. آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است. (فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک) پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، پس ماجرای تو با این قوم چیست؟ سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، "گناهان غیرحق الناس " اوبخشیده می شود.) @tanha_masire_aramesh
«نه» گفتن نوعي مهارت است‌كه بايد بياموزيم و در تعاملات روزمره از آن استفاده كنيم چرا نه بگوییم❗️ ▫️نه گفتن موجب کاهش استرس شما می شود. سنگینی بار مسئولیت امری فردی است. تنها شما هستید که میدانید چه مقدار مسئولیت برایتان کافی است و نباید بیشتر از آن را قبول کنید ▫️نه گفتن، خودخواهی نیست. وقتی وظیفه جدیدی را نمیپذیرید به این معنی است که مسئولیتهایی که در حال حاضر به عهده دارید برایتان اهمیت دارد و نمیخواهید در انجام آنها کوتاهی کنید ▫️نه گفتن میتواند دریچه ای باشد برای انجام کارهای جدید. این که همیشه کاری را انجام میداده اید دلیل نمیشود برای همیشه آن را انجام دهید. با نه گفتن فرصت پیدا میکنید علایق و کارهای جدیدی را دنبال کنید ▫️نه گفتن باعث می شود راه را به روی فرد دیگری باز کنید. ممکن است افراد دیگر نتوانند همانند شما عمل کنند اما اشکالی ندارد، در نهایت راه خود را پیدا می کنید @tanha_masire_aramesh
❤️✨❤️✨❤️✨❤️ *تربیت فرزندو بهترین همسر* # *مادران عزیز بخونید * 😤: *سوال* :👇 *وقتی همسرم به من توجهی نداره چرا من باید برای زندگی تلاش کنم و انرژی بذارم* ؟؟؟😕😕 😊: جواب شما در وهله اول موظفی بهترین باشی ! چه به خاطر خودت و چه به خاطر دیگران 💥اگر بهترین باشی و در این مسیر تلاش کنی خواهی دید که دنیای اطرافت هم به طرز شگفت آوری تغییر میکنه جوشش و تغییر درونی منجر به تغییرات بیرونی میشه 💥از طرفی ، اگر هدفت از ازدواج کسب آرامش بوده پس با این تفکر که یه قدم اون یه قدم من جلو بری نتیجه ش چیزی جز میدان مبارزه یا در بهترین حالت زندگی بازاری و معامله نخواهد بود ! عاشقی معامله نیست داد و ستد نیست 👈قدیمی ها میگفتن اگه یکی منِ ِ اون یکی نیم من باشه ! اگه اون آتیشه تو آب باش 🧐برا چی میگفتن؟؟ چون اگه اون بی توجه بود و تو هم سرد شدی پس فاتحه زندگیتو بخون .... ✍اگه قصد داری زندگیتو حفظ کنی یه مدت تو تمام و کمال باانرژی باش، به خدا توکل کن، بهترین باش من شک ندارم همسرت هم تغییر میکنه هم خودت با انرژی باش و هم به انرژی لایزال الهی وصل شو .... من شک ندارم نتیجه میگیری 🌺🌺 @tanha_masire_aramesh
چگونه گلایه کنیم ؟! اگر گله گی از خودش یا کسی داشتین اس ام اسی و تلفنی نگید، بذارید وقتی که آرومه، گرسنه نیست و راحته اونوقت باهاش منطقی حرف بزنید و از دَر نیاز وارد شین، مثلا بگید دلم میخاد در مورد این مسئله کمکم کنی یا بگید فلان موضوع ناراحتم کرد... کاش اینطوری نمی کردی... من همیشه تو رو بهترین پشتیبان خودم میدونم...😊🌸
ازدواج دیر هنگام و فرزند آوری کم برنامه دشمن علیه خانواده
من دخترم تا عروس شد، تا الآن یازده عروس دیگر هم پیراهنش را پوشیده است. آن روزی که پیراهن عروس خریدند خیلی ساده و ارزان بود، خیلی. اینکه هر عروسی یک پیراهن بخرد، الآن ما میلیون‌ها پیراهن عروس در کمد آویزان است. میلیون‌ها دختر برای لباس عروس در خانه‌ها درد می‌کشد و داماد پول ندارد پیراهن عروس بخرد. مشکل ما خودمان هستیم. روی میخ نشسته می‌گوییم آخ، خوب بلند شو آن طرف بنشین. میلیون‌ها پیراهن عروس در کمدها آویزان است و میلیون‌ها داماد برای خرید پیراهن عروس عزا گرفته است. این دیگر آمریکا نیست و اینجا دیگر خودمان هستیم. 🌐 درس‌هایی از قرآن ۹۹/۳/۳ @tanha_masire_aramesh
آنچه خوبان همه دارند .... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌════‌‌‌‌༻‌❤༺‌‌‌════   @tanha_masire_aramesh
✅ با هم بسازید... سال ۶۰ وقتی امام خطبه‌ی عقد من و همسرم را خواندند، امام رو به ما کردند و فرمودند: «با هم بسازید». بعد از اتمام فرمایش ایشان به امام عرض کردم، نصیحت دیگر هم بفرمایید. امام مجدداً فرمودند: «با هم بسازید». بار سوم که باز خدمتشان عرض کردم آقا نصیحت دیگری بفرمایید، نگاه نافذشان را به من دوخته و فرمودند: «نصیحت من همین است با هم بسازید». 📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی - ج ۱– ص ۲۹۳ @tanha_masire_aramesh
. 🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃 ✅تَوانِ تَحَمّلِ تَفاوُت ها 🌻در داخل خانواده سازش کاری، حسن است عیب نیست جزو واجبات است. از همه سازش ها بهتر سازش با همسر است؛ نباید یکی از طرفین بگوید که هر چه من می گویم باید همان شود؛ باید بنا داشته باشند که با هم سازگاری کنند؛ البته نباید این طور باشد که در همه امور خانم از آقا یا آقا از خانم تبعیت کند. زن و مرد ، شریک و رفیق هم هستند باید یک جا آقا و یک جا خانم کوتاه بیاید و با هم به توافق برسند. استادی می فرمودند:"ازدواج، توان تحمل تفاوت هاست."🌻 📕خداوند حکیم در قرآن کریم فرمود: "الرِّجالُ قَوامونَ عَلَی النِّساء" مردان قوام بخش زنانند. 📚سوره نساء،آیه ۳۴. @tanha_masire_aramesh
بچه ها توی خانه بازی گوشی و شیطنت می کردند. گاهی درمانده می شدیم. از آقای بهجت پرسیدم: با بچه ای که از دیوار راست می رود بالا و حرف گوش نمی کند، چه باید کرد؟ گفتند: همان طوری که توقع دارید خدا با شما رفتار کند، با این بچه ها هم همان طور رفتار کنید. این طور اگر نگاه کنید، دیگر زدن بچه ها یا بداخلاق با آنها به خاطر اشتباه، بی معنی می شود. بچه هم احساس نمی کند که بابایش درکش نمی کند. 🔹براساس خاطره ی حجت الاسلام والمسلمین آقاتهرانی 📚 به شیوه ی باران @tanha_masire_aramesh
محبت خانواده را پایدار می‌کند و مایه‌ی آبادی زندگی است. محبت آن ملاطی است که اینها [زن و شوهر] را برای هم حفظ می‌کند، در کنار هم نگه می‌دارد و نمی‌گذارد از هم جدا شوند. محبت خیلی چیز خوبی است. محبت که بود، وفاداری هم هست؛ بی‌وفایی، بی‌صفایی، و خیانت به یکدیگر، دیگر نخواهد بود. کارهای سخت به برکت محبت برای انسان آسان می‌شود. سختی‌های بیرون خانه آسان خواهد شد. برای زن هم سختی‌های داخل خانه آسان خواهد شد. @tanha_masire_aramesh مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
🔴 : 💠 اگر مرد خانه، فعالیتی چه علمی و چه جهادی و سازندگی و چه برای کسب روزی و چه برای کارهای عمومی دارد، سعی کند فضای خانه را برای او مساعد کند که او بتواند با روحیه‌ی خوب سرکار برود و با شوق به خانه برگردد. ۷۳/۹/۲ @tanha_masire_aramesh
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم»