اما آخرین اصل، در مسیر ترک گناه↘️ اصل مبارزه با گناه به وسیله مستحبات✔️ با خودت عهد می‌بندی اگر گناه کنی 😒 در قبالش باید یه عمل مستحبی که واست سخته، انجام بدی یه جورایی با انجام عمل مستحب، نفست رو جریمه میکنی😶 یا مثلا عهد میبندی اگر یه واجبی رو انجام ندی😑 بعنوان جریمه، یه مستحب انجام بدی💯 مثلا عهد میبندی نماز صبح بخونی و اگ نخونی یا قضا بشه😒 بعنوان جریمه، روزه بگیری☺️ شیطون شروع می‌کنه به وسوسه کردن تو😞 تلاش می‌کنه که تو هم نماز واجب رو نخونی هم روزه رو بعنوان تنبیه نگیری..😏 میدونی چرا⁉️ چون شیطون خوب میدونه که⤵️ شکستن عهد قساوت قلب میاره😓 و بعدش باعث میشه آدم پی در پی گناه کنه..😞 اما وقتی تو مقاومت کردی💪 شیطون می‌فهمه که زورش به تو نمی‌رسه 😎 وقتی نمازت قضا میشه تو خیلی جدی تر استغفار می‌کنی و مستحبات انجام میدی 👌 ⤵️⤵️⤵️

شیطون میگه👈 این آدم باید نماز واجبش رو بخونه چون اگ نخونه روزه میگیره و مستحبات انجام میده✔️ ازین‌رو شیطون واسه اینکه تو مستحبات انجام ندی⤵️ به انجام همون واجبات تو رو سوق میده☺️ در واقع تو با👈 مقاومتت 💪 تونستی↙️ شیطون رو توی مسیر انجام واجبات در خدمت خودت قرار بدی😌 خب❗️ همه‌ی 🔹حرف‌ها 🔹اصل‌ها 🔹راههای 🔹ترک گناه رو 🔹 خوندیم 🔹فکر کردیم 🔹ان‌شالله عملی کردیم که ⬇️ آماده ظهور آقامون بشیم 🙏 و👈 بشیم سرباز واقعیِ حضرت 🙏 هوای نفس مون رو میزنیم👊 به امید روزی که↙️ ✔️ به مولامون نزدیک بشیم🙏 ✔️ با مولامون یکی بشیم 🙏 ✔️و به سعادت ابدی برسیم ان‌شاءالله🙏

📡 پرهزینه بودن خانواده های ایرانی به خاطر توهمات مختلف! 😒 استاد حسن عباسی 🌷 @IslamLifeStyles

#مسیرعشق 43 نمیدونم شایان چیشد اما سنگینی نگاه بچه‌ها رو،روی خودم حس میکردم نگاهم افتاد به آینه توی ماشین موهای اشفته،صورت خونی وقرمز دست زخمی وبریده،درد شکمم این من بودم یعنی؟ چرا اینطور شده بودم ماشین حرکت کرد،کسی حرفی نمیزد شیشه ماشین رو پاین دادم بااینکه ساعت ۳عصر بود،اما باز هواخنک بود سرمو تکیه دادم به شیشه،باد نفس کشیدنم رو راحتر کرده بود چشمامو بستم،به هیچ چیز نمیخواستم فکرکنم،فقط بی‌صدا اشک ریختم -سارا،شرمنده ما باعث این حال تو شدیم قول میدم بهت کار شایان بی‌جواب نمیمونه نمیخواستم اسمشو بشنوم،بدترین روز زندگیم بود انگاری تمام دردهای زندگیم باز زنده شده بود برام غم عجیبی سراغم اومده بود نمیدونم کی رسیدیم درخونه باترمز ماشین فهمیدم که رسیدیم کولمو برداشتم و پیاده شدم -سارا منم پیشت میمونم نگاهی بهش انداختم -نه میخوام تنها باشم -سارا لطفا بزار باشم یکم بهتر شدی من بعد میرم -هه،من خوبم در رو باز کردم وارد حیاط شدم. کامران وشیوا رفتن یه نگاهی به دور و بر حیاط انداختم این خونه هم سرد بود مثل این هوا، سرد و بی روح وارد سالن شدم به سمت پناهگاهم رفتم،اتاقی که از زمان بچگیم بامن بوده وشاهد روزهای سخت من بوده کولم رو گوشه‌ای پرت کردم پنجره اتاقمو باز کردم روی تختم نشستم،به عکس خودم رو دیوار زل زده بودم یادم به لحظه‌ای افتاد که تواون شرایط خدا رو زدم من چند ساله باخدا کاری نداشتم چیشد اون لحظه صداش زدم؟ یعنی اومدن کامران کار خدا بود؟ یعنی واقعا اون صدای منوشنید؟ اختیار اشکام دست خودم نبود،بی وقفه میریخت بلند شدم،وسط اتاقم وایسادم،نگاهی به سقف انداختم خـــــــدا؟ اصلا مگه تو وجود داری،اصلا مگه منو میبینی توهیچوقت منو ندیدی چون تو وجود نداری اگر وجود نداره پس چرا امروز صداش زدی؟چرا امروز ازش کمک خواستی بلند بلند گریه میکردم،صدام ازاد شده بود هی خدا خدایی، که اگر هم باشی فرق میزاری بین بنده‌هات اصلا چطور خدایی هستی که میبینی من اینهمه رنج کشیدم و کمکم نکردی بزار یاداوری کنم از بدر تولدم طعم مادر رو نچشیدم،روزه‌های سخت با نامادری پدری کنارم نبود،محبتی ندیدم برای اولین بار که معنی دوست داشتن رو فهمیدم و چشیدم عشقمو ازم گرفتی😔 ارامشی نزاشتی برام،منو یه ادم بی هدف قرار دادی مگه عروسک دست توام چرا منو افریدی،دوست داری رنج کشیدن منو ببینی اینم از امروز،این از تحقیر کردنم،کتک خوردنم،نزدیک بود ابروم بره توکجایی پس اهای خدا توکه شاهدی کجایی پس ؟ روی پاهام نشستم ،به هق هق افتاده بودم.دلم شکسته بودازاین همه بی عدالتی @tanha_masiri_ha تنهامسیری‌ها...👣 نویسنده(منیرا-م)

#مسیرعشق 44 قلبم به درد اومده بود،حالم بد خراب بود😭 خسته شده بودم،از ادمای اطرافم،از این زندگی مسخره باید یبار برای همیشه خودمو راحت میکردم تنهایی طاقتم رو بریده بود باید خودم رو از دست همه چی راحت میکردم اما نمیدونستم چطوری،دفعه قبل که زنده موندم به سمت کشوی میزم رفتم یه بسته تیغ بود،اونو برداشتم سویچ ماشینم رو برداشتم ،ماشینم رو از پارکینگ بیرون اوردم حرکت کردم اما کجا؟ کجا رو داشتم برم؟ فقط پامو روی پدال گاز فشار میدادم ضبط رو روشن کردم اهنگ همیشگی بود،خیلی وقت بود سوار ماشینم نشده بودم اون اهنگ تجلی خاطراتم شد،بیشتر دلم به درد اومد فقط گریه میکردم و بدون هدف رانندگی میکردم بعد از نیم ساعت چرخیدن توخیابونها از شهر خارج شدم میدان رو خواستم دور بزنم بنر یک شهید بود. نگاهی به بنر کردم سرعتم کم شد اما اون شهید چیکار برای من میتونست بکنه؟ یجای خلوت وایسادم،سرمو گذاشتم روی فرمون بلند بلند گریه کردم چقدر ضعیف شده بودم. من این نبودم،سارای که صدای خنده‌اش سکوت هرجایی رو میشکست الان صدای هق هقش فضا رو پرکرده بود بسته تیغ رو از روی صندلی برداشتم و یک تیغ بیرون اوردم دستمو اوردم جلو،چشمامو بستم،خواستم بزنم رگ دستم رو اما نتونستم نمیدونم چرا جراتشو نداشتم من که از همه چی بریده بودم چرا نمیتونستم باز امتحان کردم تیغ رو گذاشتم بخاطر فشاری که داده بودم کمی برید اما باز نتونستم بکشم تیغ رو پرت کردم بیرون خاک به سرت سارا عرضه اینکار هم نداری @tanha_masiri_ha تنهامسیری‌ها...👣 نویسنده(منیرا-م)

دلــ❤️ــ نوشــ✍ـــته بار الهــــ💓ــــا بنده ای هستم مملوء از گناه و از این گناه پناهی جز تو مرا نیست🙏 و هر آن بر زبانم جاری که 🔸🔶الهی فاغفر لنا ذنوبنا بمغفرتنا... یا مجیب الدعوات🌙 اجابت کن مرا و ثمر بخش دعاهایم را که 🌟 اللهم عجل لولیک الفرج 🌟 ورد زبانم است و خواسته ی عمیق قلبم 🍃 تو خود گفتی دعا کنم تا اجابتم نمایی😢 هزاران دعا دارم و اجابت هر هزار عامل به ظهور سیدو مولایم مهـــ💚ـــدی الصاحب الزمان... اجابتم کن یا مجیب کل دعوات💞 العجل،الساعة للفرج المهدی... ✨به قلم :کنیز مولا✨ @tanha_masiri_ha تنها مسیری ها...👣

سلااااام. روزتون بخیر😊🌸 خوبید؟ دوستانی که نسبت به قسمت های آخر رمان "او را" نقد هایی داشتن، میتونن وارد این کانال بشن👇 http://eitaa.com/joinchat/2885812235C2f2c66b59d قسمت های آخری که گذاشته میشه، ویرایش مجدد رمان هست که سعی شده اشکالات قبلی رفع بشه😊 بخونید ،نظر بدید 👌

🌺 سلام به اعضای محترم ✅ از اونجایی که تاثیر گروه و استفاده از حضور یک استاد فوق العاده میتونه در رشد انسان موثر باشه تصمیم گرفتیم که شرایط حضور افراد بیشتری رو در دانشگاه مجازی حیات برتر فراهم کنیم.👌 🌹🔸 ان شالله برنامه داریم که تمام اعضای کانال تنهامسیر وارد گروه ها بشن و از مطالب استفاده کنن. 🌷✔️ در کلاس های این دانشگاه بهترین اساتید تنهامسیری با سوابق عالی مشغول تدریس هستن به لطف خدا تا حالا ۵ تا کلاس پر شده و ثبت نام برای کلاس ششم شروع شده.✅ 🎁 شما بزرگواران هم حتما ثبت نام کنید. و نگران هزینش هم نباشید از امروز به بعد میتونید هزینه ثبت نام رو ده روز بعد از شروع کلاس ها پرداخت کنید.😊 👌☢ برای ما فقط این مهمه که همه حضور پیدا کنن 🌷🌺 ان شالله میخوایم یه جهش بزرگ در زمینه آماده سازی حکومت جهانی امام زمان ارواحنا فداه ایجاد کنیم.... برای ثبت نام کلمه "ثبت نام دانشگاه" رو به ای دی زیر بفرستید👇📈 @Shamimgolnarges 📡 اطلاعات بیشتر: http://eitaa.com/joinchat/4205379595C116235f8c3

😊👆 هرکسی تو دانشگاه هنوز ثبت نام نکرده، بجنبه که دیر نشه! مطمئن باشید خیلی تو زندگیتون تاثیر خواهد داشت😊👌

بسم رب المهدی...🌷 #ازجوانه_تا_جوانی ۱۹ 🔵در دنیای پرهیاهوی امروز که بشر قرن بیستم در طول روز در معرض کشمکش های عصبی و افکار مشغول کننده قرار داره ،عصری که امواج و عوامل مضرش لحظه به لحظه موجب فرسایش جسم،ذهن و روح میشه، #خواب_صحیح برای تسکین،آرامش و بازگشت انرژی های تحلیل رفته عامل مهمی محسوب میشه. ↩️خواب ها حداقل یک چهارم شبانه روز هر شخص رو دربرمیگیرن؛یعنی اگه شخصی ۸۰ سال عمر کنه،حداقل ۲۰سالش رو خواب بوده.در نتیجه👇 🔹🔷 فردی که به خواب مناسب اهمیت میده،حداقل ۲۰سال از باقی افراد جلوتره و وقت بیشتری برای فعالیت و لذت بردن از زندگیش نسبت به دیگران داره. ⚪️امروزه که انسان ها عموما کمتر اهل تفکر هستن و وقفه ای هرچند کوتاه برای بررسی یافته های خودشون ندارن ، #خواب یک توقف اجباری محسوب میشه تا علاوه بر 💠استراحتی لذت بخش و تجدیدقوا 💠 اطلاعات دریافتی روز رو طبقه بندی و ویرایش کنه 💠حالات روحی خودش رو تعدیل کنه 💠 و هضم غذا سریع و آسان بشه. 💠خواب مناسب از غلظت خون و اثرات منفیش جلوگیری میکنه 💠باعث تقویت حافظه و رشد ابعادی مغز میشه 💠ازهمه مهم تر اینکه 👈 به انسان امکان دیدن رویاهای صادقه رو میده. 🔴نکته : ‌هرچه شرایط خواب بیشتر رعایت بشه،آثار مفیدش هم بیشتره. خواب زیاد عوارض زیانبار زیادی داره از جمله⤵️ خشکی باطن بدن و رطوبت ظاهر. برگرفته از کتاب"جوانه تا جوانی" به کوشش گروه علمی پژوهشی ابن الحیدرعلیه السلام💯 @tanha_masiri_ha تنهامسیری‌ها...👣

⛔️آبروی دین رو برده اونیکه بیشتراز همه مردم "لذت نمیبره" تو زندگیش.... 😒اگر ادم شادی نیستی لطفا خودتو مذهبی معرفی نکن! #تصویری @tanha_masiri_ha تنهامسیری ها👣

🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 #مدیریت_زمان ۱ سلاام خوبی یا عالی😃 میبینم که سخت مشغول خودسازی هستی☺️ برات آرزوی موفقیت دارم رفیق😉 میدونی که از امروز قراره مبحث جدیدی رو داشته باشیم.⤵️ مبحث شیرین و کاربردیه #مدیریت_زمان 😉

نظرت چیه اول یه تعریف از زمان داشته باشیم!؟ موافقی😉 همونطور که خودت هم میدونی ↩️ #زمان در واقع مقدار عمر مارو مشخص میکنه، موضوع خیلی مهم زندگی ما هست و لحظه لحظه ش برای ما مهمه👌 مهم بودنش هم کاملا ملموسه دیگه😊 هر مقدار از زمان که بگذره عمر ما هم میگذره و خیلی مهمه که از عمرمون یعنی مقدار زمان زندگیمون در این دنیا به نحو احسنت استفاده کنیم✔️

یک خاصیت مهم زمان اینه که 👈نمیشه در زمان تغییر ایجاد کرد.! 💠نمیشه متوقفش کرد. 💠نمیشه به عقب بردش. 💠نمیشه به جلو هولش داد. 🌟زمان قابل تغییر نیست🌟 و همین خاصیتشه که یکم ترسناکش میکنه ☑️ چون ⤵️ با گذشت زمان عمر ما میگذره ،فرصت برای ایجاد ارزش افزوده هم میگذره و کم و کمتر میشه😕 مثلا مثلامثلا❗️ هیچوقت شده که زمان بین ساعت۱۲ تا ۱۲و نیم بیشتر از نیم ساعت طول بکشه؟؟😳😐 خب معلومه که نه!😕 همچین چیزی اصلا ممکن نیست ❌

پس 👇 🔶زمان مقدار عمر مارو تعیین میکنه 🔷 عمر ما فرصتی هست برای ایجاد ارزش افزوده. 🔶زمان تغییر ناپذیره و اگه ازش استفاده درست نشه میگذره و دیگه قرار نیست برگرده و اینجاست که👇 دیگه پشیمونی سودی نداره🚫 زرنگ باش رفیق😉 از لحظه لحظه های عمرت بهترین استفاده رو ببر و بهترین آینده رو برای خودت بساز✔️

#مسیر عشق 45 گوشیم به صدا در اومد،نغمه بود سیمکارت رو بیرون اوردم از همشون بدم اومده بود خدا ببین حال منو،بخند لذت ببر😔 ازماشین پیدا شدم کنار جاده خلوت از ته دلم داد میزدم کوچیک شدنم رو ببین،بدبختیم رو ببین،تواگر هم وجود داری فقط برای خوب‌ها هستی تواز من بدت میاد،چون برخلاف میلت عمل کردم،حالا هم تلافی میکنی سوار ماشین شدم وحرکت کردم،نمیدونستم کجا میخوام برم دور برگردون رو دور زدم باز همون بنر رو دیدم یادم به حرف بهار افتاد که اونروز بهم گفت اگر دلت گرفت بیا پیش شهدا به سمت مزار شهدا حرکت کردم ۵عصر بود،هوا سرد اما من عین یه کوه اتیش سارا دیونه شدی،داری میری پیش یه مرده😕 مرده باشه،لااقلش اینه سرکوبم نمیزنه،نمیگه تقصیر خودته رسیده بودم به مزار،از ماشین پیاده شدم چند نفری از کنارم رد شدن،یجور خاصی نگاهم میکردن هیچ چیز برام مهم نبود،دلم ارامش میخواست رفتم سمت گلزار شهدا،جای علی رو پیدا کردم نشستم کنار قبرش دیگه حالم دست خودم نبود سرمو گذاشتم روی سنگ قبرش شروع کردم حرفای نگفته رو به علی گفتم😭 اقا علی دلم از این دنیا گرفته،من برادر ندارم ،برادری کن در حقم نمیدونم چرا رفتی ,که شهید بشی اما بهار گفت شما زنده هستی،اگر مشکلی تو کارم پیش اومد از شما کمک بخوام علی اقا میتونی کمکم کنی،میتونی بهم بگی چیکار کنم از تمام دردهام،غصه‌هام بهش گفتم گریه امانم رو بریده بود،بغض چند سالم ترکیده بود دست یکی رو شونم حس کردم سریع برگشتم یه خانم سالمند کنارم نشست یه لیوان اب به طرفم اورد کمی از اون اب رو خوردم،گلوم انگار زخم شده بود،خیلی میسوخت دستمو گرفت تودستاش -دخترم غصه نخور،انشالله خدا بهت کمک کنه بااین حرفش رفتم توبغلش،سرم رو سینش گذاشتم و گریه میکردم عین یه مادر واقعی دستشو میکشید روی سرم،با کلمه اروم باش درست میشه کنار گوش زمزمه میکرد نمیدونم چقدر توی بغلش بودم،بعد از اینکه اروم شدم سرمو از توبغلش کشیدم بیرون با دستش صورتم رو قاب گرفت،(خوبی دخترم) صدام بیرون نمیومد،با اشاره سر جواب سوالش رو دادم @tanha_masiri_ha تنهامسیری‌ها...👣 نویسنده(منیرا-م)

#مسیرعشق 46 -توکلت بخدا باشه،من هر هفته میام اینجا پسرم اونطرفتر خوابیده فهمیدم مادر شهیده -بدنت سرده دخترم،بلند شو،میخوای کمکت کنم بری خونتون بدنم از درون داغ بود،دلم ارومتر شده بود سعی کردم جوابش رو بدم -ممنون خانم ،من خوبم خودم میرم از روی زمین بلند شدم‌،واز اون خانم خداحافظی کردم به سمت ماشینم رفتم،ریموت رو زدم نشستم،سرمو تکیه دادم به صندلی تواینه نگاهی به خودم کردم یه لحظه خودم از چهره خودم ترسیدم ریمل‌ها کشیده شده بود زیر چشمام چشمای قرمز و پف کرده دستمو گذاشتم روی صورتم،جایی که شایان زد انگار هنوز میسوخت به چه حال روزی افتاده بودم،هیچوقت به این اشفتگی نبوده بودم ماشین رو روشن کردم،یجا شیر اب پیدا کردم ماشین رو پارک کردم رفتم دست و صورتمو شستم دیگه نزدیک غروب بود،سمت خونه حرکت کردم بعد از یک ربع به خونه رسیدم سیمکارت و گوشیمو برداشتم و رفتم داخل هنوز پدرم نیومده بودن از یخچال یه سیب برداشتم و به سمت اتاقم رفتم دلم خیلی ضعف افتاده بود.مانتو رو بیرون اوردم دراز کشیدم و سیبم رو گاز زدم یادم افتاد باید وسایلم رو جمع میکردم.اما اصلا دیگه حال این کار رو نداشتم یعنی زندگی بقیه چطوره؟ چجور باهاش کنار میان @tanha_masiri_ha تنهامسیری‌ها...👣 نویسنده(منیرا-م)

دلــ❤️ــ نوشــ✍ـــته الهـــ🌙ـــی تو خدایی و در مدح تو همین بس که تو خدایی... اگر لطف و عنایت بی حدو حصرت نبود هم اکنون شاید جاهلانه کافر به تو بودم و موجود دیگری را شریکت میدانستم😥 نعوذ بالله حتی تصورش هم روحم را میمیراند😔 هر بار که به این مهم می اندیشم فریاد زدنم می آید که 🌟معبودا من چون تویی دارم و تو چون خودی نداری☺️ سپاس و بی نهایت سپاس که تو را دارم و جز تو مرا چه سود؟ بخت،خوش تر از این هم میشود مگر.! خدایا👐 آن چنان محبتی از خودت در قلبم تجلی ده که جز تو نخواهم و نجویم 🙏 همه ی وجودم تو باشی و جز تو نباشد😌 پروردگارا🍃 در این دوره ی بد که شرک و هواپرستی شدت یافته،ظالم صفتی راحت گشته،گناهان قبح شکسته امام معصوم را‌،پیش قراول ارتش اسلام را‌،سرور و مولای این امت غریب را از ما دریغ مدار که ما خود به تنهایی تباه میکنیم آینده و آخرتمان را✋😔 عاجزانه فرج بقیة الله اعظم را خواستارم که مرا و این امت را جان تازه بخشی با اجابت این دعا🙏 🌟اللهم عجل لولیک الفرج🌟 ✨به قلم :کنیز مولا✨ @tanha_masiri_ha تنها مسیری ها...👣

بسم رب المهدی...🌷 #ازجوانه_تا_جوانی ۲۰ 💠رطوبت مغز و خواب با هم ارتباط مستقیم دارن. یعنی⤵️ هرچه رطوبت مغز بیشتر باشه خواب هم بیشتره و بالعکس. 💠اما مقدار خواب مناسب بستگی به فرد داره؛یعنی وابسته به خصوصیات فردی هرشخصه. مثل👇 مزاج،سن و درجه ی معنوی فرد. ولی در حالت کلی میانگین مدت زمان خواب ۶ الی ۷ ساعت در شبانه روزه.👌 💠بنابر نظر برخی، نشانه دیگه ای هم برای کافی بودن مقدار خواب وجود داره،به این صورت که هروقت شما به طور طبیعی و خودکار(نه بر اثر عوامل خارجی مثل صدای شدید) بیدار شدید این حاکی از مقدار مناسب و کافی خواب برای شماست.✔️ 🔸🔶زمان یکی از چهار بعد هرماده هست که رعایتش در هرکاری از جمله خواب باعث بهبود کیفیت میشه و عدم توجه به زمان مانع کسب بهره ی کامل در اون فعالیت میشه.☑️ 🔹🔷در عالم ماده همه چیز از جمله ساعات روز دارای مزاج هستن و آگاهی از این مطلب باعث بهبود فعالیت های روزانه از جمله خواب میشه. ⬇️⬇️⬇️ مزاج اول صبح:گرم و تر ظهر:گرم و خشک عصر:سردو خشک شب:سرد و تر 💢زمان هایی هست که هریک ساعت خوابیدن در اون زمان ها،برابر ۴ ساعت خوابیدنه؛یعنی از کیفیت بالایی برخورداره و بدن به اندازه ی چهار ساعت خواب بهره مند میشه و در عوض زمان هایی هم هست که یک ساعت خوابیدن در آنها حتی به اندازه ی ۱۵ دقیقه خواب هم مفید نیست و در طولانی مدت موجب امراض جسمی میشه. مثل: ⬅️ضعف چشم و اعصاب ،ضعف قوای مغز،کوتاهی عمر و... 🔴بنابراین توجه به زمان های خواب یکی از عوامل مهم و موثر در کیفیت خواب متعادل و دیدن رویاهای صادقه هست.👌 برگرفته از کتاب"جوانه تا جوانی" به کوشش گروه علمی پژوهشی ابن الحیدرعلیه السلام💯 @tanha_masiri_ha تنهامسیری‌ها...👣

💠ادم‌های شکست خورده و غمگین غالبا ناله می‌زنند یا شکوه می‌کنند پای حرفهایشان ننشین که نگاه تو راهم به عالم سیاه مے‌کنند

#مدیریت_زمان ۲ سلاام حال احوال تنهامسیری جان چطوره؟😉 خوبی دیگه الحمدلله.! انشالله که خوب باشی☺️ دیروز زمان رو تعریف کردیم و یک مقدار در مورد اهمیت زمان صحبت کردیم✅ بنظرم یه مروری رو مطلب دیروز داشته باشیم بد نباشه😊

خلاصه مطالب دیروز اینه که: 🔸🔶زمان یک مقوله ی بسیار بسیار مهم و با ارزش و تغییر ناپذیره✔️ امروز میخوایم کمی بیشتر در مورد اهمیت زمان صحبت کنیم. میدونید که خساست یکی از ویژگی های بد و منفور یک انسانه و هیچ کس این رو نمیپسنده اما🔴 دوست عزیز در مورد #زمان باید خسیس باشیم☑️ میگی چرا⁉️ تا حالا شده برای خودت یه دو دو تا چهارتا بکنی ببینی زمانت رو در طول روز صرف چه کارهایی کردی ⁉️ اون کار ها چقد مهم بودن❕❔ آیا ارزش داشتن زمانت رو که در واقع مقدار عمر هر انسانی هست رو برای اون کار 🔹فدا🔹 کنی⁉️

فدا کنم؟😳😐 بله. فدا کنی😕 👈زمانت رو برای هرکاری بزاری در واقع خودت رو فدای اون کار کردی☑️ جونت رو براش گذاشتی❕ ⬇️⬇️⬇️ 🔴هر چقدر از زمان که میگذره عمر ماهم داره میگذره و بیشتر به زمان مرگ نزدیک میشیم😶 و وقتی هم برسیم به اون زمان باید بشتابیم به دیار باقی و میمونه افسوس لحظاتی که در دنیا از دست دادیم😑☹️ البته باید ببخشی که تلخ صحبت میکنم😊 اما این یک حقیقتیه که خیلی از ما ها ازش غافل شدیم متاسفانه❕ نشستیم روبرو تلویزیون،سرمون تو گوشی و گپ و گفت بیخود و بدرد نخور با همکلاسیه دوران دبیرستان و گذر عمر میبینیم😏 عین خیالمونم نیست🚫 یه وقتی هم به خودمون میایم که ای دل غافل،عزرائیل عظیم المقام ایستاده روبرومون و میگه از این سمــــت 👉 لطفا🙁

پس ببین چقدر وقت گرانبها مون رو صرف کارهای الکی میکنیم‼️ حالا اگه همین وقت رو بزاریم برای خدا،برای ائمه،برای احسان کردن به دیگران،کارفرهنگی مفیدو... با نیت قربة الی الله جونمون رو فدای کار خدایی کردیم، پاداشمون هم محفوظه😉😊 یلحظه فکر کن☺️ چقدر خوبه آدم جونش رو در راه خدا صرف کنه و برای لحظه لحظه ی عمری که میگذرونه یه پاداش اخروی براش ذخیره شه😋💞 پس حواست باشه زمانت رو در چه راهی صرف میکنی🚫 هر چیزی رو از دست بدی میتونی برگردونی⤵️ 🔶پول بره میشه بدستش آورد. 🔸سلامتی آسیب ببینه میشه مداوا کرد. اما #زمان به هیچ وجه قابل مداوا و بازگشت نیست🔴🔴🔴 زمانت رو دریاب ✅

#مسیر عشق 47 سیمکارتم روگذاشتم اس ام اس های زیاد اومده بود هم از نغمه هم از شیوا ازبهار هم اس اومده بود،خواسته بود یاد اوریم کنه خواستم یه دوش بگیرم تا خانوادم نیومده بودن بلکه پف چشمام بهتر بشه سریع یه دوش گرفتم،لباس‌هام رو جمع‌جور کردم وسایلی که میخواستم رو برداشتم خیلی سردرد بودم،یه مسکن خوردم روی تختم دراز کشیدم صبح با صدای زنگ ساعت بیدار شدم بقدری بدنم خسته بود که نمیتونستم صدای ساعتو قطع کنم پتو رو کشیدم روی سرم تا بلکه بتونم بخوابم یادم افتاد که باید حاضر بشم😖 میخواستم به بهار اس بدم نمیام اما بلاخره از تخت جدا شدم رفتم به سمت اشپزخونه،چند لقمه کره عسل خوردم،انگاری بقیه خواب بودن صورتم رو شستم سمت اتاقم رفتم. جلوی میز ارایش نشستم. یه لحظه از صورت خودم تعجب کردم.خیلی چشمام پف داشت یه ارایش مختصری انجام دادم موهامو شونه زدم و حاضر شدم صدای زنگ گوشیم بلند شد -الو -سلام سارا خانم صبحت بخیر میبینم که بیداری -سلام،اره منتظرتم -تا ده دقیقه دیگه میرسم حاضرباش نمیدونست دیشب به زور مسکن خوابیدم البته هرچند خوابم هم شده بود برام یه کابوس با اینکه حال و حوصله نداشتم اما زود حاضر شدم راس ده دقیقه رفتم بیرون بعد از چند دقیقه ماشین بهار تو کوچه پیچید ماشین ایستاد در رو باز کردم و نشستم -سلام -سلام سارا خانم سحرخیز خوبی،یه مدت من نبودم بهت خوش گذشته با این حرفش باز غم به دلم اومد نگاهش کردم -سارا!!؟ خوبی،چقدر چشمات پف کرده پف صورتت برای خوابه یا،یا چیز دیگه نمیدونستم چی بهش بگم،اگر دیروز حرفامو به علی نمیزدم شاید بغضم میترکید و همه چیو بهش میگفتم @tanha_masiri_ha تنهامسیری‌ها...👣 نویسنده(منیرا-م)