گفتم: «چند دقیقه این جا بنشین و به من تکیه بده.»
گفت: «کارم از تکیه گذشته. دلم میخواهد توی بغلت بمیرم.»
تو آخرین حرفاش بهم گفت "مراقب خودت باش" و این دلگیرترین مراقب خودت باشی بود که تاحالا شنیدم، انگار داشت میگفت "من دیگه نیستم که مراقبت باشم".
اگ قرار بود اونجوری که باتو رفتار میکنم با بقیه رفتار کنم الان کلی دوست و رفیق داشتم خر:)