eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
11.4هزار ویدیو
335 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_ششم جنگ با همه تلخی‌ها
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 در فرهنگ آن سال‌های قوم ما ازدواج دخترها زیر هجده سال محقق می‌شد ، پدرم اصرار داشت که طیبه باید وارد دانشگاه شود بعد به خواستگاران اجازه ورود خواهم داد ، از دور و نزدیک می‌شنیدم که فلانی مرا زیر نظر دارد و همیشه خیلی قاطع و محکم نظر می‌دادم که قصد ازدواج ندارم... اما به ‌واقع داشتم ، با همه سلول‌های وجودم طالب ازدواج با مرتضی بودم ، این واقعیتی بود که نمی‌شد از آن چشم پوشید. از این‌که عشق مرتضی را در کنج قلبم داشتم احساس خوشبختی می‌کردم اما همیشه این تردید در من بود که آیا به همان میزان که او را می‌خواهم مرتضی هم مرا دوست دارد ؟ نشانه‌ها ، نگاه‌های یواشکی ، خنده‌ها همه نشان از واقعیت می‌داد ، اما هیچ‌گاه مستقیم مطرح نکرده بود و این بر پریشانی من اضافه می‌کرد. چند روز از عید نوروز گذشته بود یک روز بنا بر رسم محله خانم‌های چند خانواده غذا پختند و وسیله برداشتند و ناهار را به کنار رودخانه و باغات زیتون رفتیم ، بچه‌ها بازی می‌کردند و زن‌ها و مردها آجیل می‌خوردند. به‌خوبی به یاد دارم که آن روز از صبح حرکت کردیم مرتضی دستپاچه و مضطرب بود حتی کمی هم عصبی ، نگاهش را از من می‌دزدید و به بقیه کمک می‌کرد ، فردای آن روز باید برمی‌گشت پادگان و برای همین من هم حال‌ و روز خوشی نداشتم. مردها تاپ بزرگی انداختند و خانم‌ها به نوبت سوار می‌شدند و شعر می‌خواندند و از هیجان جیغ می‌کشیدند ، من هم سوار شدم و بابا چنان تاپم داد که از ترس جیغ کشیدم ، در همان حال جیغ و هیجان چشمم دنبال مرتضی بود که محو تاب خوردن من و نگران ترسیدنم می‌گفت : _دایی یواش ... یواش ... دلم غنج می‌رفت برای همه محبت‌ها و دلواپسی‌هایش. تاپ ایستاد هنوز صورتم گر گرفته بود و هیجان داشتم ، بقیه با تاپ مشغول بودند ، مرتضی با هیجان نزدیکم شد و گفت : _پشت سر من بیا کارت دارم ... با تعجب نگاهش کردم و بی‌اختیار پشت سرش راه افتادم ، لابه‌لای درختان زیتون پیش رفت و من هم‌پشت سرش به‌جایی رسیدم که از دیده‌ها پنهان بودیم ایستاد و با خجالت و هیجان و دست‌پاچه گفت : _طیبه می‌دونی که فردا باید برم پادگان سرم پایین بود و با خجالت گفتم : +بله ، خیرپیش ، برو به‌سلامت ... _می‌خواستم قبل‌از رفتن یه چیزهایی بهت بگم اما فرصتش نمی‌شد برای همین همه رو توی این دفترچه نوشتم ... دفترچه کوچکی رو به طرفم گرفت . نگاهم به دست‌ها و دفترچه خیره بود ، تصویر پدرم از جلوی چشم‌هایم رد شد ... با همه عشقی که بهش داشتم اما می‌دانستم که این کارم بدون اجازه پدر صورت خوشی ندارد. با تمنا نگاهش کردم : +مرتضی نمی‌تونم اینو بپذیرم عذر خواهی می‌کنم ... شوک شده بود ... با چشم‌های گرد شده نگاهم می‌کرد : _طیبه من فکر می‌کردم که ما هر دو ... تمام وجودم تمنای خواستنش را فریاد می‌زد +می‌دونم چی می‌خواهی بگی اما منو درک کن بگذار همه‌چیز درست پیش بره... با پررویی هرچه تمام‌تر ادامه دادم: حس منو نسبت‌ به خودت می‌دونی اما... سرم رو با تاسف پایین انداختم. دست‌هاش را آرام پایین آورد ... چند قدم عقب رفت ... همین‌طور که داشت دور می‌شد گفت: _طیبه بدون که خیلی دوستت دارم و برای تمام شدن سربازی و رسیدن ب تو لحظه‌ شماری می‌کنم. نگاهش کردم و از عمق وجودم لبخند رضایت زدم ، او سریع رفت و من خیره به راهش مانده بودم... ناگهان صدایی به گوشم خورد : +چه صحنه‌ای دییییدم .... خدایش خیلی باحالید شما .... برگشتم با دیدن امیر حسی از خجالت و خشم بر من هجوم آورد فقط تونستم با غیض بگم : +خیلی بی‌شعوری که نگفتی این‌جا هستی... خندید و به سمتم آمد و فقط یک جمله گفت: _بعداً معلوم می‌شه کی بی‌شعوره ... با عصبانیت به سمت خانواده‌ها حرکت کردم ... ✍ صالحه کشاورز معتمدی ... ✤ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟❀✤✾᪥❀ 🏖 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ⚫️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... ▪️ ... عليكم السلام سلام امروز ، جواب سلام است. عليكم السلام و رحمة الله سلام امروز ، تمام سلام است. و به تعداد همه نامردمان مدينه ، كه بي جواب مي گذاشتند سلام مولايمان را و روي بر مي گرداندند از روي او... عليكم السلام و رحمة الله و بركاته التيامِ قلبِ داغدار سوگوارانه و با سوز و گداز مي خوانيم: ... 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما... @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
༺⃟💕‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ུྃبِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ‌ུྃ༺⃟💕‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ عرض سلام و ادب و احترام داریم محضر شما خوبان 🌺✋ الهی صبح قشنگتون آمیخته به نگاه خداوند باشه و روزتون مالامال از خیر و سعادتمندی☺️ خدا قوت بده بهتون.😊 چه خبرا؟ اوضاع و احوال خوبه؟ 🌺 ان شالله که با توکل بر خدا و عزم و همت فراوان، تاسف برای دیروز و غم فردا رو نداشته باشید. مومن براش زندگی عالی در زمان حال از همه چیز مهم تره.
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#مدیریت_زمان 74 💢 هر چی که ازت فوت شد گذشت... ولش کن... ✅ وقتی اینجوری فکر کنی خیلی روحیه با نشاطی
75 🔶 یکی از عوامل فساد بیکاری هست. بیکاری یعنی چی؟ 🔺 یعنی اجازه بدی زمان همینجوری بیخود بگذره! 💢 پدر و مادرها به هیچ وجه اجازه ندن بچه هاشون بیکار باشن. حتما بفرستیدشون سر یه کاری. اگه کار با پول جور بشه که خیلی خوبه اگه نشد کار مفتی که هست! یه حرف قشنگی رو قدیمی ها میگفتن: کار جوهر مرد هست... 💢 پسرها و دختر ها در دوران دبیرستان وقتی بیکار باشن این زمینه خیلی از گناهان رو ایجاد میکنه. امام صادق علیه السلام میفرمود من اگه ببینم جوان شیعه ای بیکار هست با غلاف شمشیر کتکش میزنم! ❇️ ببینید دیگه چقدر باید روی کار در دوران نوجوانی و جوانی تاکید کنند!
76 ❇️ همه باید همیشه اهل کار و فعالیت باشند. نه صرفا به خاطر پول و کسب درامد! اصلا خود کار کردن برای "زنده موندن روح انسان" ضروریه. 💢 آدمی که کار نکنه و اهل راحت طلبی باشه روحش میمیره... قرار نیست حتما بهمون پولی بدن تا کار کنیم. چطور وقتی آدم باشگاه میره حتی پول هم به مسئول باشگاه میده تا بتونه فعالیتی به نام ورزش رو انجام بده. 👈🏼 خب کار هم مثل ورزش برای روح انسان ضروریه. بسیاری از موارد بوده که پیرمردها یکی دو سال بعد از بازنشستگی دچار افسردگی میشن و حتی سکته میکنن به خاطر اینکه بیکار شدن! 🔶 گاهی وقتا توی خونه که بیکاری زنگ بزن به فامیلات و ببین اگه کاری چیزی دارن براشون انجام بده. نذار وقتت الکی از بین بره.
77 ✅ خودت رو جوری تربیت کن که حتی یک لحظه هم بیکار نمونی! تا دیدی بیکاری و میخوای سر خودت رو با بازی موبایل یا تلویزیون بند کنی سریع بلند شو یه کتابی رو مطالعه کن. 🔹🔺 برو به کارای خونه کمک کن. ببین توی خونه چی نیاز هست برو بخر. اگه وسیله ای توی خونه خراب شده برو تعمیرش کن. اگه مثلا خیاطی بلدی برو یه لباسی چیزی برای خانواده یا فامیلت بدوز. اگه هر هنری داری به کار بگیر و یه خلاقیتی از خودت نشون بده و... خلاصه اجازه نده ابلیس با بیکاری وقت تو رو از بین ببره. واقعا این فرهنگ زشتیه که ارزشمند ترین دارایی ما که زمان های ماست رو میریزیم دور ولی برای هزار تومن پول بیشتر هزارتا کار میکنیم! 🙄