.. ای ماه بنی‌هاشم خورشید لقا عباس ای نور دل حیدر شمع شهدا عباس میلاد قمر بنی‌هاشم علیه‌السلام مبارک🌸 #ماه_شعبان

🎥 #کلیپ_تصویری 🔆 ما مُرده‌پرست نیستیم! حکایت معجزه‌ای از حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام و ایمان آوردن نادرشاه افشار 📚منبع : منتخب التواریخ (ملاهاشم‌خراسانی)، ص۱۱۹ 🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه

السلام علیک یا بن امیرالمؤمنین یا ابالفضل العباس لعن الله قاتلیک و ظالمیک 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 در توسّل به ذاتِ مقدّس و مطهّر و منوّرِ حضرت عبّاس بن علی علیه السلام 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ای تماماً حُسن ،ای حُسن تمام ِاهل بیت بر جمالت یا ابوفاضل سلام اهل بیت تا ابد باقیست با نام تو نام اهل بیت دست لطفت مظهر لطف مدام اهل بیت ای وجودت نور، ای نورِ دل ِام البنین 🔹دست ما بر دامنت یَابنَ امیرِالمؤمنین🔹 ------------------------------------------------- ای که عیسی می‌کِشد با مِهرِ جان بخشت نفَس اهل بیت قدر تو را ای یار می‌دانند و بس رو نزد عبد خدا غیر از شما بر هیچکس ای عموی حضرت مهدی به فریادم برس شمسِ آلُ الله ،ای ماه خدا روی زمین 🔹دست ما بر دامنت یَابنَ امیرِالمؤمنین 🔹 ------------------------------------------------- هیبتت شیر خدا ،دست تو شمشیر خدا بر تو می‌نازد ولیُّ الله،مصباح الهدی دور از آل علی شد هر که شد از تو جدا کاشفُ الکرب ِحسینی ای نگاهت غم زُدا کن نگاهی بر دل غمدیدهء ما اهل دین 🔹دست ما بر دامنت یَابنَ امیرِالمؤمنین 🔹 ------------------------------------------------- ای سرا پا خیر،من با اینکه می‌دانم بدَم برنَدار از چشمهءچشمان من هرگز قدم روز میلادت برای عرض حاجت آمدم خانه‌ات را ای پناه اهل ایمان در زدم ساقی اهل حرم سقای دریاآفرین 🔹دست ما بر دامنت یَابنَ امیرِالمؤمنین 🔹 ------------------------------------------------- ای علمدار وفا ای بی‌قرینه اَلدّخیل می‌زنم سنگ تو را بر روی سینه اَلدّخیل نور چشم فاطمه ،یاس مدینه اَلدّخیل بِالرّقیهِ، ای عمو جانِ سکینه اَلدّخیل حضرت ماه بنی هاشم عزیز دلنشین 🔹دست ما بر دامنت یَابنَ امیرِالمؤمنین🔹 ------------------------------------------------- تا سحر ای ماه از ذوق تو بیدارم بله من به حمدِالله بر مهرت گرفتارم بله بر تو ای شاه ِکرم خیلی بدهکارم بله از تمام دشمنانت بنده بیزارم بله می‌کنم لعنت به اعدای تو از روی یقین 🔹دست ما بر دامنت یَابنَ امیرِالمؤمنین🔹 ------------------------------------------------- ای امیر ِلشکر ارباب بر زینب قسم یارِ زینب ،سیدالاصحاب بر زینب قسم ای گل روی تو مُشک ناب بر زینب قسم یابنَ مولا شیعه را دریاب بر زینب قسم باب حاجاتی به درگاه ِخداوند مبین 🔹دست ما بر دامنت یَابنَ امیرِالمؤمنین 🔹 ------------------------------------------------- هدیه به حضرت ام البنین علیها السّلام 💐 شعبان ۱۴۴۶ق فروتن

🔆پیشگویی و توصیه حضرت امام صادق(علیه السلام): 🔺در موضوع موسیقی همرنگ جماعت نشو! 🔹 امام صادق(علیه السلام) در بخشی از یک روایت معتبر و طولانی، فرموده اند: 👈 «... هر زمان دیدی که وسایل لهو و‌ موسیقی، ظاهر و‌ علنی می شود طوری که مردم از کنارش عبور می کنند و‌کسی از آن جلوگیری نمی کند و به قدری عادی شده و رواج پیدا کرده که حتی کسی جرأت نمی کند از آن منع کند... 👈 هر زمان دیدی که شنیدن قرآن بر مردم سنگین است اما چیزهای باطل برایشان آسان و سبک است (و راحت گوش می کنند)... 👈 هر زمان دیدی که آلات موسیقی در حرم مکه و‌ مدینه، آشکار و جلوی چشم قرار می گیرد... 👈 هر زمان دیدی که اگر کسی سخن حق بگوید و امر به معروف و‌ نهی از منکر کند، دیگران با حالت خیرخواهی!! به او بگویند این کار بر تو‌ لازم نیست(و فایده ندارد)... 👈 در چنین وقتی مراقب باش! و از خداوند طلب نجات (و‌ رهایی از این وضعیت) کن! بدان که مردم در چنین وضعی مورد خشم خداوند هستند و‌ این مهلتی است که خداوند به دلیلی، به مردم می دهد. 👈 پس به شدت مراقب باش و تلاش کن تا خداوند تو را بر خلاف آنچه مردم در آن هستند، مشاهده کند. (همرنگ جماعت نشو!) » (کافی، ج۸، ص۳۶ تا ۴۲) 🔹

💠 برکات الامام الحسین سلام الله علیه : مرحوم آیت الله میرزا مهدی بروجردی (که از خواص مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه قم بود) در پایان کتابش "اسلام و مستمندان" چند حکایت از عنایات سیدالشهداء (صلوات الله علیه) نقل می کند؛ : ...و دیگر آنکه در سال تقریباً هزار و سیصد و شصت و یک قمری با بعض از رفقا و دوستان قم به مکه معظمه مشرف شدیم و چون تقریباً از سن «بیست و پنج سالگی چشمهای حقیر ضعف پیدا کرده بود (که در خواندن قرآنهای بزرگ محتاج بودم خم شوم و در اطاق که وارد میشدم مردمان آن طرف را خوب تشخیص نمی دادم،) این بود که محتاج به عینک بودم و آن زمان عینک برای جوان خیلی رکاکت داشت و به نظر مردم خوش نمی آمد. تقریباً از سنه ی بیست و هفت ه.ق. الی شصت و یک ه.قمری بمدت 34 سال با عینک بودم بحدی که یک روز عینک خراب شده بود یا شکسته، در همان روز عینکی از رفقا گرفتم و گفتم تا عصر نمیتوانم بی عینک باشم. و در مراجعت از مکه چون عتبات مشرف نشده بودم از طرف کویت به کاظمین مشرف شدیم و چون زمستان بود بارندگی فوق العاده ای شد و هوا سرد شد اربعین هم نزدیک بود و ما می خواستیم که با خط آهن به کربلا مشرف شویم چون راه خشکی در اثر باران خراب بود هر چه خواستیم بلیط قطار تحصیل نمائیم ممکن نشد. بالاخره از طریقی دو بلیط درجه ی چهار که جای حیوانات بود تهیه شد. با کمال شوق با یک نفر از رفقا داخل اطاق قطار شدیم، در حالی که مقادیری سرگین و پهن در او ریخته شده بود دستمالی از جیب بیرون آورده زیر خـود پهن کرده و نشستیم . در این حال عربها با پاهای برهنه در آب و گل فرورفته، وارد به اطاق ما شدند به طوری که اطاق ما پر شد. قطار حرکت کرد. یک حال انکساری وتوجه قلبی به من روی داد و به خود خطاب کردم که: زوار حقیقی امام حسین سلام الله علیه همین عربها هستند. شخص عربی پهلوی من نشسته بود به همان حال نشستن عربها که زانوها بلند و پاها روی زمین است. من چنان که آن عرب ملتفت نشود دست بردم و مقداری از گِل که در داخل انگشتان پای او بود به عنوان تبرک گرفته و به دو چشم خود مالیدم... وارد کربلا شدیم. و شب گذشت و صبح که خواستم از منزل بیرون بیایم طبق معمول عینک را زدم دیدم مثل چیز عاریه ای وزائد بنظرم می آید؛ اعتنا نکردم و عینک را زدم تا ظهر که مراجعت کردم دیدم چشم من محتاج به عینک نیست. لذا عینک را برداشتم و از آن زمان تا کنون که تقریباً هفده سال می شود، بدون عینک زندگی مینمایم و خطوط ریز را به سهولت خوانده و نوشتجات زیادی نوشته ام و بحمد الله تعالى هیچ محتاج به عینک نشدم، بــا اینکه سن متجاوز از هفتاد است و قرآنهای ریز را به سهولت می خوانم و این مطلب انجام نگرفت مگر از اثر گِل پای زائری از زوار امام حسین (علیه السلا️م) این قضیه موجب تعجب وشگفت اشخاصی شد که سالهای سال بنده را با عینک دیده بودند. ☀️🌿

همه جا بروم به بهانه تو که مگر برسم در خانه تو همه جا دنبال تو می گردم که تویی درمان همه دردم یا ابا صالح مددی مولا نشوم به جز از تو گدای کسی بی ولای تو من نکشم نفسی که تو لیلای من مجنونی همه هست من دلخونی یا ابا صالح مددی مولا اگرم نبود دل لایق تو نظری که دلم شده عاشق تو به خدا هستی همه هستم به تو دل بستم به تو دل بستم یا ابا صالح مددی مولا دل خود زده ام گره بر در تو چه شود که رسم بر محضر تو من نا قابل به تو دل بستم نکشی دامان خود از دستم یا ابا صالح مددی مولا همه درد و غمم، تو دوای منی تو صفای صفا، تو منای منی تو گل زیبای منی مهدی تو مه شبهای منی مهدی یا ابا صالح مددی مولا ♥️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️

➖شعر زیبا فرزدق در مدح امام سجاد علیه السلام ✍️الشاعر:أَبُو فِرَاسْ هَمَّامْ بْنْ غَالِبْ بْنْ صَعْصَعَة اَلْمُجَاشِعِي اَلتَّمِيمِي اَلْبَصَرِيَّ المعروف بِاَلْفَرَزْدَقِ 🔻نص القصيدة 🔻ترجمه: کلیک کنید ♻️

💠 امام زين العابدين عليه السلام فرمودند: مَن ماتَ على مُوالاتِنا في غَيبةِ قائمِنا أعطاهُ الله أجرَ ألفِ شَهيدٍ مِثلِ شُهَداءِ بَدرٍ واُحُدٍ؛ هركه در زمان #غيبت #قائم ما بر موالات و دوستى ما بميرد، خداوند پاداش هزار شهيد، مانند شهيدان بدر و اُحد، به او عطا فرماید. ------------- 📚 بحار الأنوار : 82/173/6 ☀️ #اللّٰهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪ‌الفَرَج 🤲

✅آیت الله وحید خراسانی: 🔻سعی کنید هر روز بدون استثناء یک قسمت از قرآن را بخوانید، حداقل پنجاه آیه، اگر بخوانید، ده برکت در دنیا و آخرت نصیبتان می شود. 🔻از امروز شروع کنید! 🔻هر روز یک سوره یس بخوانید چون ایام، ایام امام زمان است، آن سوره یس را که هر روز میخوانید، هدیه کنید به خود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔻ان شاءالله با این برنامه هم سعادت دنیاتان تامین میشود و هم سعادت آخرت تان.

💬 داستانی از برخورد امام سجاد (علیه‌السلام) با یکی از غلامانشان غلام حضرت سجاد علیه‌السّلام موقع غذا رفت سینى غذا را از مطبخ براى میهمان‌ها بیاورد، در راه دستش لرزید و سینى افتاد زمین و خورد بر سر پسر آقا على‏ بن‏ الحسین که بچه‌اى کوچک بود و آن بچه آناً از دنیا رفت. غلام خیلى متوحّش شد و سر و صدا کرد، آقاعلى بن الحسین متوجّه شدند، از اطاق آمدند بیرون و دیدند که همچنین قضیه‌اى اتّفاق افتاده است؛ رو به غلام کرده وفرمودند: «تو را در راه خدا آزاد کردم، برو!» غلام رفت، حضرت هم آمدند و مهمان‌ها متوجّه شدند و آمدند و بچّه را برداشتند و غسل دادند و کفن کردند و بردند براى به خاک سپردن. غلام بعد از چند روز دیگر آمد خدمت حضرت وعرض کرد: اى آقاى من، اى سید من، اى مولاى من! من کار بدى کردم، جنایتى کردم، مى‌دانم و معترفم. حالا که شما از من خیلى بدتان آمده و نمى‌خواهید مرا ببینید، و مرا آزاد کردید، اقلّاً مرا به یکى بفروشید تا از قیمت من چیزى عاید شما بشود. چرا من را آزاد کردید؟ حضرت فرمودند: اى غلام! به آن خدایى که مرا خلق کرده است! من تو را آزاد نکردم از نقطهٔ نظر اینکه از این عملى که از روى خطا از تو سر زده، دلم چرکین شده باشد؛ تو را آزاد کردم براى اینکه مى‌دانستم تا هنگامى که در این خانه باشى، هر وقت چشمت به من بیفتد، حال ندامت و شرمندگى در تو پیدا مى‌شود، من خواستم این حال برایت پیدا نشود و لذا براى این جهت آزادت کردم.(۱) 📚 شرح فقراتى از دعاى افتتاح، ص۲۹ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- کشف الغُمّة فی معرفة الأئمّة، ج۲، ص۸۱، با قدری اختلاف. ☀️