همه جا بروم به بهانه تو
که مگر برسم در خانه تو
همه جا دنبال تو می گردم
که تویی درمان همه دردم
یا ابا صالح مددی مولا
نشوم به جز از تو گدای کسی
بی ولای تو من نکشم نفسی
که تو لیلای من مجنونی
همه هست من دلخونی
یا ابا صالح مددی مولا
اگرم نبود دل لایق تو
نظری که دلم شده عاشق تو
به خدا هستی همه هستم
به تو دل بستم به تو دل بستم
یا ابا صالح مددی مولا
دل خود زده ام گره بر در تو
چه شود که رسم بر محضر تو
من نا قابل به تو دل بستم
نکشی دامان خود از دستم
یا ابا صالح مددی مولا
همه درد و غمم، تو دوای منی
تو صفای صفا، تو منای منی
تو گل زیبای منی مهدی
تو مه شبهای منی مهدی
یا ابا صالح مددی مولا
♥️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️
ميمية الفرزدق _ عبدالكريم مهيوب _ هذا الذي تعرف البحطاء وطأته.opus
5.73M
➖شعر زیبا فرزدق در مدح امام سجاد علیه السلام
✍️الشاعر:أَبُو فِرَاسْ هَمَّامْ بْنْ غَالِبْ بْنْ صَعْصَعَة اَلْمُجَاشِعِي اَلتَّمِيمِي اَلْبَصَرِيَّ المعروف بِاَلْفَرَزْدَقِ
🔻نص القصيدة
🔻ترجمه: کلیک کنید
♻️
💠 امام زين العابدين عليه السلام فرمودند:
مَن ماتَ على مُوالاتِنا
في غَيبةِ قائمِنا
أعطاهُ الله أجرَ ألفِ شَهيدٍ مِثلِ شُهَداءِ بَدرٍ واُحُدٍ؛
هركه در زمان #غيبت #قائم ما بر موالات و دوستى ما بميرد،
خداوند پاداش هزار شهيد، مانند شهيدان بدر و اُحد،
به او عطا فرماید.
-------------
📚 بحار الأنوار : 82/173/6
☀️
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 🤲
✅آیت الله وحید خراسانی:
🔻سعی کنید هر روز بدون استثناء یک قسمت از قرآن را بخوانید، حداقل پنجاه آیه، اگر بخوانید، ده برکت در دنیا و آخرت نصیبتان می شود.
🔻از امروز شروع کنید!
🔻هر روز یک سوره یس بخوانید چون ایام، ایام امام زمان است، آن سوره یس را که هر روز میخوانید، هدیه کنید به خود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🔻ان شاءالله با این برنامه هم سعادت دنیاتان تامین میشود و هم سعادت آخرت تان.
💬 داستانی از برخورد امام سجاد (علیهالسلام)
با یکی از غلامانشان
غلام حضرت سجاد علیهالسّلام موقع غذا رفت سینى غذا را از مطبخ براى میهمانها بیاورد،
در راه دستش لرزید و سینى افتاد زمین
و خورد بر سر پسر آقا على بن الحسین
که بچهاى کوچک بود
و آن بچه آناً از دنیا رفت.
غلام خیلى متوحّش شد
و سر و صدا کرد،
آقاعلى بن الحسین متوجّه شدند،
از اطاق آمدند بیرون
و دیدند که همچنین قضیهاى اتّفاق افتاده است؛
رو به غلام کرده
وفرمودند:
«تو را در راه خدا آزاد کردم، برو!»
غلام رفت، حضرت هم آمدند و مهمانها متوجّه شدند
و آمدند
و بچّه را برداشتند
و غسل دادند و کفن کردند و بردند براى به خاک سپردن.
غلام بعد از چند روز دیگر آمد خدمت حضرت
وعرض کرد:
اى آقاى من،
اى سید من،
اى مولاى من!
من کار بدى کردم، جنایتى کردم، مىدانم و معترفم.
حالا که شما از من خیلى بدتان آمده و نمىخواهید مرا ببینید،
و مرا آزاد کردید،
اقلّاً مرا به یکى بفروشید تا از قیمت من چیزى عاید شما بشود.
چرا من را آزاد کردید؟
حضرت فرمودند:
اى غلام!
به آن خدایى که مرا خلق کرده است! من تو را آزاد نکردم
از نقطهٔ نظر اینکه از این عملى که از روى خطا از تو سر زده،
دلم چرکین شده باشد؛
تو را آزاد کردم براى اینکه مىدانستم تا هنگامى که در این خانه باشى،
هر وقت چشمت به من بیفتد،
حال ندامت و شرمندگى در تو پیدا مىشود،
من خواستم این حال برایت پیدا نشود و لذا براى این جهت آزادت کردم.(۱)
📚 شرح فقراتى از دعاى افتتاح، ص۲۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- کشف الغُمّة فی معرفة الأئمّة، ج۲، ص۸۱، با قدری اختلاف.
☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓چه کار کنیم به امام زمان "ارواحنالهالفداء" نزدیک شویم؟
🔹مرحوم آیت الله ضیاء آبادی (ره)
🌿
☀️قال الإمام المهدی،
صاحب العصر و الزّمان
( عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) :
مِنْ فَضْلِهِ، انَّ الرَّجُلَ یَنْسَی التَّسْبیحَ وَ یُدیرُا السَّبْحَهَ،
فَیُکْتَبُ لَهُ التَّسْبیحُ.
☀️حضرت صاحب الامر ،
حجت بن الحسن
( عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند:
از فضائل تربت حضرت سیّدالشّهداء (سلام الله علیه) آن است که:
چنانچه تسبیح تربت حضرت در دست گرفته شود ثواب تسبیح و ذکر را دارد،
گرچه تسبیح وذکری هم خوانده نشود.
------------------------
بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۶۵
☀️
🌸🌺✨ ﷽✨🌺 🌸
#داستان_جالب
جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که سنّ شريفش بيش از نود سال بود، سه دختر داشت و فرزند پسر نداشت.
شبی دختر بزرگ ايشان حضرت رقيّه سلام الله علیها دختر امام حسين عليهالسلام را در خواب ديد كه فرمودند:
«به پدرت بگو: به والی بگويد: ميان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّيت است، بيايد قبر و لحد مرا تعمير كند.»
دختر نزد پدر رفته و خوابش را به ایشان عرض كرد، ولی سيّد از ترس اهل تسنّن، به خواب اعتنا ننمود.
شب بعد دختر دوم سيّد، همين خواب را ديد و به پدر گفت، اما ترتيب اثری نداد.
شب سوّم دختر كوچك سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، باز ترتيب اثری نداد.
شب چهارم خود سيّد حضرت رقيّه را در خواب ديد كه با عتاب فرمودند: چرا والی را خبردار نكردی؟!
سيّد بيدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت.
والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباسهای پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند،و پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.
صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند...
قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد ، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم...
حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلامالله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است.
سیّدابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند، سیّد افتاد...
زیر بغلش را گرفتند، سید پی در پی میگفت: « ای وای بر من... وای بر من... به ما گفته بودند یزید لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمیکنم، میترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم.»*
سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه میکرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند.
وقت نماز که می شد، سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه میگذاشت. پس از فراغ از نماز برمیداشت و بر زانو مینهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند،و سید بدن را دفن کرد.
و از معجزه آن حضرت این است که سیّد، در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و هنگامی که خواست بدن را دفن کند، دعا کرد که خداوند فرزند پسری به او عطا فرماید.
دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت.
در پی این جریان، تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرات رقیّه و امّ کلثوم و سکینه ، به سید ابراهیم واگذار گردید.
پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید.
فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند.¹ به گونهای که هر گاه دست خود را به موضع دردناک گزیدگی بگذارند، فوری آرام میشود. و اين اثر را از جدّ بزرگ خود به ارث بردهاند که اين خاصيت، ناشی از نگهداری بدن شريف آن مظلومه به مدت سه شبانهروز است.²
مرحوم آیت الله سیّدهادی خراسانی نیز در کتاب «معجزات وکرامات» ماجرایی را نقل می کند که تایید این واقعه است:
روی پشت بام خوابیده بودیم که ناگهان مار، دست یکی از خویشان ما را گزید. وی مدّتی مداوا کرد ولی سود نبخشید. آخرالامر جوانی به نام «سیّد عبدالامیر» نزد ما آمد و گفت: کجای دست او را مار گزیده است؟ چون محل مارزدگی را به او نشان داد، بلافاصله دستی به آن موضع زد و بکلّی محل درد خوب شد.
سپس گفت: من نه دعایی دارم و نه دوایی؛ فقط کرامتی است که از اجداد ما به ما رسیده است: هر سمّی که از زنبور یا عقرب یا مار باشد اگر آب دهان یا انگشت به آن بگذاریم خوب می شود. علتش نیز این است که جدّ ما، در شام موقعی که آب به قبر شریف حضرت رقیّه(س) افتاد بدن حضرت را سه روز روی دست گرفت تا قبر شریف را تعمیر کردند و از آنجا این اثر در خود و فرزندانش مانده است.³
در کتاب «معالی» هم اين قضیه مختصر نقل شده و در آخر اضافه کرده است:
« آن سيّد جليل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پيچيد و او را خارج نمود، دختر كوچكی بود كه هنوز به سن بلوغ نرسيده، و پشت شريفش از زيادی ضربات، مجروح بود.»⁴😭
📚منابع:
*سخنان سید، از پایگاه اطلاع رسانی حوزه(حوزه نت) برداشته شده.
۱.این واقعه با اندکی اختلاف در جزییات، در کتب اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦./منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸./مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸و ...نقل شده است.
۲.به مقتل جامع مقدّم: ۲۰۸/۲ مراجعه شود.
۳. برگرفته از ستاره درخشان شام،ص۲۰.
۴.معالی السّبطین: ۱۰۱/۲.