🗓22 جمادی الثانی
مرگ ابوبكر بن ابی قحافه
در روز بیست و دوم جمادی الثانی سال 13 هـ .ق. ابوبكر بن ابی قحافه در 67 سالگی مرد.
او نخستین كسی بود كه بعد از شهادت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) به انتخاب اعضای #سقیفه_ننگین_بنی_ساعده
به خلافت رسید.
این انتخاب به گونه ای بیحساب بود كه عمر با آنكه خود عنصر اصلی جریان سقیفه بود میگفت:
«بیعت با ابوبكر امری بدون تدبیر، مشورت و دقت
و همچون زمان جاهلیت بود
كه خداوند مسلمانان را از شر آن حفظ كرد!
هر كس چنین كاری را تكرار كرد او را بكشید!»
😱🥸🙄🧐
خلیفهای که پدرش هم او را قبول نداشت‼️
زمانی که رسول خدا(صلىاللهعليهوآله) رحلت کردند
و برای ابو بکر بیعت گرفته شد ابو قحافه در طائف بود.
📝خلیفه اول نامهای با این عنوان برای او نوشت:
«از خلیفهی رسول خدا(صلىاللهعليهوآله) به پدرم ابی قحافه؛
اما بعد:
مردم به من راضی شدند
و من امروز خلیفه خدا هستم
حال اگر نزد ما بیایی باعث چشم روشنی تو است
و من نيكویى بیشمار نسبت بتو اظهار نمايم.
و السلام».
وقتی ابو قحافه نامه را خواند
اين آيه را تلاوت کرد:
«قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاء [آلعمران/26]
بگو: بار خدايا،
تويی دارندهی ملک، به هر که بخواهی ملک میدهی و از هر که بخواهی ملک میستانی».
🔹سپس از روی خشم و عتاب به پیک گفت:
چه چیزی مانع بیعت با علی(علیهالسلام) شد؟
در حالی که پيامبر(صلىاللهعليهوآله) به امر خداوند متعال، علی(علیهالسلام) را به خلافت برگزيده بود.
چرا ابوبکر و انصار و مهاجرين خلاف حکم پيامبر(صلىاللهعليهوآله) عمل کردند؟
ابوبکر را با کدام امتياز برای این امر انتخاب کردند؟
🔸پیک پاسخ داد:
علی(علیهالسلام) جوان و کم سن بود،
همچنین عدهای از بزرگان قریش و دیگران را کشته بود
و ابو بکر از او مسنتر بود؛
به همین جهت امت او را برای خلافت برگزيدند و علی(علیهالسلام) را کنار گذاشتند.
🔹ابو قحافه گفت:
«اگر چنانچه بزرگی سن، ملاک امر خلافت است، پس من نسبت به ابوبکر سزاوارترم،‼️
زیرا من از او مسنترم.
خدای بزرگ شاهد است که اين مردم به علی(علیهالسلام) وصی رسول خدا(صلىاللهعليهوآله) ظلم کردند؛
در حالی که پيامبر(صلىاللهعليهوآله) به حکم خداوند برای ولايت علی از مردم بيعت گرفته بود
و به همه ما تأکيد نمود که از علی(علیهالسلام) اطاعت کنيم».
📝سپس برای ابو بکر نوشت:
«نامه تو به دستم رسید
و دیدم که نامهی یک نادان است که بعضی از نوشتهجاتش نقیض بعضی دیگر است؛
یک بار میگویی من خلیفه خدایم و یک بار میگویی مردم به من رضایت دادند
و این امر، بر تو مشتبه شده است. مواظب باش در مسئلهای وارد نشوی که فردا خارج شدن از آن برایت مشکل باشد
و موجب دخول تو در آتش و پشیمانی و ملامت نفس لوامه در هنگام حساب روز قیامت باشد؛
در حالی که تو میدانی چه کسی در این امر از تو سزاوارتر است.
از خدا طوری پروا کن که گویی او را میبینی.
پس كار خلافت را به صاحب آن واگذار و صاحب ولايت و خلافت را وامگذار،
و اگر امروز دست از این کارت برداری برای تو بهتر و راحتتر از فردای قیامت است.
والسلام».
بعد از آن که ابوبکر نامه پدرش را خواند، از پدر آزده شد
و آن نامه را با آتش سوزاند‼️
📚الإحتجاج نویسنده : الطبرسي، أبو منصور جلد : 1 صفحه :87
ماجرای نماز ابوبکر از زبان علمای اهل تسنن
یکی از کارهایی که دشمنان با آن مخالفت کرده و علیه آن کارشکنی می نمودند ، مساله جانشینی امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است .
آنان با یکدیگر هم پیمان شدند تا امامت علی(علیه السلام) را نپذیرند و بدان تن ندهند. با وجود آنکه پیامبر آنان را به همراهی با لشکر اسامه بن زید فرمان داده بود (تا هنگام وفات آن حضرت در مدینه نباشند) لیکن عایشه آنها را از حال پیامبر(صلی الله علیه و آله) خبر دار کرد و آنها از نیمه راه بازگشتند و با تدبیر عایشه ، ابوبکر در محراب پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای اقامه نماز صبح ایستاد و این در حالی بود که پیامبر(صلی الله علیه و آله) از شدت بیماری در مسجد حاضر نشده بودند.
لیکن بلال بی درنگ آن حضرت را با خبر ساخت و پیامبر(صلی الله علیه و آله) با زحمت بسیار و با تکیه بر بازوان علی(علیه السلام) و فضل بن عباس وضو گرفت .
پیامبر(صلی الله علیه و آله) را درحالی به مسجد آوردند که پاهای مبارکشان روی زمین کشیده می شد . پیامبر(صلی الله علیه و آله) به جلوی ابوبکر آمد و نماز او را شکست و خود به صورت نشسته نماز خواندند و صحابه به ایشان اقتدا کردند.
هنگامی که آن حضرت به خانه بازگشت ، آنان را احضار نموده و بر کارشان توبیخ نمودند و سپس (در اثر بیماری و خستگی) از هوش رفتند .
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید خطبه 156-9/179 و در چاپ مصر 2/485
صحیح بخاری : 1/92
صحیح مسلم : 2/23
سنن ابن ماجه : باب ما جاء فی صلات رسول الله
مسند احمد : 6/210و224
طبقات ابن سعد : 3/179
انساب الاشراف : 1/557
🌹من حلال زاده بودهام🌹
روزی متوکل عباسی ملعون در حالی که جمع کثیری از مردم در دربارش حاضر شده بودند نظرش به شخصی افتاد که وضع سایر مردم را نداشت.
از او سؤال کرد نامت چیست و از چه قبیلهای هستی؟ گفت نام من منصوره و از قبیلهی بنی مخنث هستم.
متوکل عباسی پرسید بگو بدانم خلیفه بعد از رسول خدا که بود؟
✅گفت اسد الله الغالب و مظهر العجائب مولانا علی بن ابی طالب.
متوکل ناراحت شد و به غلامان دستور داد تا او را مفصل بزنند.
در همین حال غلامی به او رساند که بگوید ابوبکر، او هم گفت ای امیر ابوبکر.
متوکل سؤال کرد خلیفه دیگر کیست؟
✅گفت الطاعن بالرمحین و الضارب بالسیفین و المصلی القبلتین ابی الحسنین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب.
(کسی که به دو نیزه میجنگید و با دو شمشیر ضربه میزد؛ کسی که به دو قبله نماز خواند؛ پدر حسن و حسین، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب).
باز متوکل امر کرد تا او را بزنند تا این که غلامی به او رساند که بگوید عمر ، او هم گفت عمر.
برای سومین بار همان سوال متوکل تکرار شد و او
✅گفت :ابن عم الرسول و زوج البتول الذی انزل فیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون» مولانا مولی الثقلین علی بن ابی طالب.
(پسر عموی رسول و همسر بتول است کسی که دربارهی او نازل شد «سرپرست شما خدا است و رسول خدا و کسانی که ایمان آوردند نماز را اقامه میکنند و زکات میدهند در حالی که در رکوع هستند» مولای ما مولای جن و انس علی بن ابی طالب).
بار هم متوکل دستور داداو را بزنند تا این که به او رساندند بگوی عثمان او هم گفت عثمان.
تا این که وقتی برای چهارمین بار متوکل از او سؤال کرد خلیفهی چهارم کیست؟ گفت یا امیر حجاج بن یوسف ثقفی.
متوکل گفت ای مردک این بار که نوبت علی بود چرا نام او را نبردی؟
گفت هر بار که نام علی را بردم امر به زدن کردی این بار از تو ترسیدم و نام حجاج ظالم را بردم تا در شأن و هم ردیف همان سه نفر باشد.
باز هم متوکل دستور داد او را بزنند.
متوکل از او سؤال کرد بگو بدانم عایشه افضل بود يا فاطمه؟
گفت عایشه.
گفت چرا؟
گفت زیرا که خداوند فرموده «فضل الله المجاهدین علی القاعدین درجة» یعنی «خداوند مجاهدین را بر کسانی که در خانه نشستند یک درجه برتری داده است» و عایشه بارها در بصره به جنگ با امیرالمؤمنین علی عليه السلام برخواست در حالی که فاطمه سلام الله عليها هرگز از خانه برنخواست
باز هم متوکل دستور داد او را بزنند.
متوکل گفت از طایفهی تو هیچکس شیعه نبوده است چگونه تو شیعهای؟
گفت اگر امان دهی میگویم. گفت در امان هستی. گفت چون من حلال زادهام و مادر و جد و اجداد من زنا نکردهاند.
متوکل بسیار غضبناک شد و چون او را امان داده بود دستور داد او را از دربار و از بغداد خارج کنند.
منبع: کتاب دوبال برای پرواز (تولی و تبری) صفحهی 43 به نقل از کتاب انساب النواصب
ا ﷽ ا
🍀حضرت زهرا سلاماللهعلیها
مادر مومنین است
▫️امام صادق علیهالسلام:
... وَ هِيَ أُمُّ الْمُؤْمِنِين
💬 ... و فاطمه مادر مومنان است.
📚 تفسیر فرات کوفی، ص۵۸۱.
#حدیث_منتخب #حدیث #مادر
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
•┈┈••✾••┈┈•
@qalalsadegh135
تفسیر فرات کوفی :
«فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ – علیه السلام – أَنَّهُ قَالَ :
🔹إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ اللَّیْلَهُ فَاطِمَهُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَهُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا أَوْ مِنْ مَعْرِفَتِهَا [الشَّکُّ مِنْ أَبِی الْقَاسِمِ] وَ قَوْلُهُ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ یَعْنِی خَیْرٌ مِنْ أَلْفَ مُؤْمِنٍ #وَ_هِیَ_أُمُّ_الْمُؤْمِنِینَ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیها وَ الْمَلَائِکَهُ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ یَمْلِکُونَ عِلْمَ آلِ مُحَمَّدٍ – صلی الله علیه و آله – وَ الرُّوحُ الْقُدُسُ هِیَ فَاطِمَهُ – علیه السلام - بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ یَعْنِی حَتَّى یَخْرُجَ الْقَائِمُ – عج الله تعالی فرجه الشریف».
22.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀مواظب باشید تبری را از شما نگیرند!!
🎤مرحوم آیت الله ضیاءآبادی
🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه....
#برائت