و او مانده بود و هفتاد و دو یاور، هفتاد و دو همراه، هفتاد و دو همدم...
با خروجِ امامِ عشق از خیمه، پرنده پروازکنان سوی او پَرکشید و بر ریسمان خیمه نشست.
اسلم رفت و با قلم و تکهای از پوست آهو آمد و در کنار امامِ عشق نشست
فرمود: بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
مِنَ الحُسینِ بنِ عَلیِّ الی مُحَمّدِ بنِ عَلیِّ...
اَمّا بَعد، فَکأنَّ الدُّنیا لَمْ تَکُنْ... وَ کأنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ.
وَ السَّلام.
«امّا بعد، گویی اصلا دنیایی وجود نداشته... همانگونه که آخرت همیشگی است.
والسلام.