چشمهـٰا.mp3
2.42M
_『✨』
گاهے چشمهـٰا ؛
مرهمدرد ها میشوند !"
- بھ نوای چکامہ
و بھ قلم علیھان و غریب •
• رادیـو طنـٰان •
در طنین ِ خندههـا ؛
تنها لبخند بیجان از برای من بود !
که مبادا غرق شدنم ،
در میانجمع حاشا شود . .
دیدن چشمهـایی به وسعت دریا
به هنگام شب ؛ آرزویی ست ك
بهرسواییاش میارزد . "🤍"
نرمی آغوشت همانند ابر ،
طراوت لبخندت هماننـد دشت . .
موج موهایت همانند دریا
و تو ، در تمام زیبایـیهـٰا خلاصه میشوی ! .
صبحگاه روزهایت چگونه میگذرد ؟
آیا امروزهم با نوازش آغوش آفتاب
در میان پردهی حریر صورتی ِ اتاقت ، چشم گشودی؟
آیا بازهم صبحگاههای زندگیترا با
لبخندهای مردی سرشار از عشق♥️
در پشت پنجرهی اتاقت به وقت شنیدن
صدای گنجشکان آغاز میکنی ؟
میشنوی؟ گنجشکان غمم را مینوازند . .
گنجشکان مینوازند اما آن لبخند پر از عشق صبحهایت ، دیگر نیست . . !"
و من عشق را زمانی تجربه کردم
که دیدنش آشوب را به جانُ دلم انداخت ،
صدایش برایم مسکنی شد ،
و چشمهایش درمان ِ دردهای ناعلاجم . .
و عشق زمانی رقم میخورد ؛
که جسم هست اما . .
روح و جان گم شده در اعماقِ چشم ها .
گاهی تنفر ، عشق را درون خود هضم میکند ؛
تا روح و جان صرف ِ قلبی شود که
محبوس محبت ست و ابایی ندارد .