طنزیم
زبان حالِ دزدان دریایی غروب جمعه(خطاب به امریکا) 🔺️فرناز پاکبین🔺️ طنزیم| @tanzym_ir
نیازطنزیها
این قسمت: نفتکش به این مجهزی هیشکی ندیده
🔺امین شفیعی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
طنزیم
اما بشنوید از آخرین مکالمهی یکی از ناوهای امریکایی با دزدان دریایی، از زبان فرمانده ناو امریکایی
🔺️فرناز پاکبین🔺️
طنزیم| @tanzym_ir
میزان بارندگی رو هواشناسی اعلام نمیکنه! رانندههای تاکسی اگه خارج از خط، دربست سوار کنن، یعنی بارون خوبی داریم؛ وگرنه که این بارون، بارون نیست!
🔺علیرضا عبدی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
نماینده اسرائیل در سازمان ملل گزارش حقوق بشری علیه این رژیم را پاره کرد.
به آمریکا ست پشتم گرم؛ این راحتترین چاره
چو من آوارهام باید جهان را سازم آواره
منم آن سرتق شرّی که در هر مدرسه هستم
تو هی "منفی" بزن، من دفترت را میکنم پاره
✍ابوالقاسم سیفی
#اسرائیل
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🆔 @vatanz 🇮🇷
🆔 @vatanz 🇮🇷
کارتهای بانکی بیمه میشوند.
یه جوری کارتهام خالی هستن که فک کنم هر سال باید به بیمه خسارت بدم!
🔺طوبی عظیمی نژاد🔺
طنزیم| @tanzym_ir
طنزیم تاریخ
۱۵ آبان
سالها پیش در چنین روزی، یعنی در ۱۳۵۷ شمسی خودمان، ارتشبد ازهاری نخستوزیر ایران شد.
قضیه اینجورکی بود که محمدرضا (شاه را میگویم) بدفرم به روغنسوزی افتاده بود. هی فرت و فرت نخستوزیر عوض میکرد. انقدر سرعت تعویض بالا گرفته بود که مسئولین تا میآمدن با نمونه امضای نفر قبلی اخت بشوند و جعل کردنش را یاد بگیرند، مجدد نفر جدید به روی کار میآمد و تمام زحمتهایشان به فنا میرفت.
ممدرضا (همان شاه) دیگر هیچ امیدی به شریفامامی نداشت. از شعار "نه شریفی نه امامی بلکه یک خر تمامی" مردم، سواستفاده کرد و با انجام یک واحد اردنگی و ذکر یک دانه هِری او را با شوت بیرونپا اوت کرد. و کلیه چشم که هیچ، تمام اعضاء و جوارح امید خویش را به ازهاری دوخت. ولی زهی خیال باطل که آن یارو اگر خودش چشمهای باباقوریاش کار میکرد، نمیآمد بگوید که به بالای خرپشته رفتهام و هیچ کس را ندیدم شعار بدهد. صدی به نود همهی اینها نوار کاست از نوع سونی یا مکسل یا حالا هرچی است.
و قضیه اینجورکیتر شد که وی با این افاضات، مضحکه خاص و عام شد. و مردم در هر کوی بنبست و باز، خیابان یک طرفه و دوطرفه، بلوار یا به قول برخی بولوار و...، با بیان شعار "ازهاری بیچاره، ای سگ چارستاره، باز هم بگو نواره، نوار که پا نداره" به طور کامل از خجالت وی درآمدند.
واین گونه بود که ازهاری نیز امید شاه را به طاق کوباند و به بهانه بیماری از مقام خود کناره گرفت و بلافاصله فلنگ را بست.
🔺 محمدعلی النجانی 🔺
طنزیم| @tanzym_ir
طنزیم
سوال و جواب کاربری این قسمت: دیگه تکرار نمیشه 🔺محمدحسین صادقی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
سوال و جواب کاربری
این قسمت: لطف ایزد متعال
🔺محمدحسین صادقی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
طنزیم
#نقیضهجات
سیبیل آتشین
شکست آمریکا در دزدی نفت ایران در آبهای دریای عمان
ما بدین در نه پی نفت سیاه آمدهایم
بهر تقدیم دو کشتی به سپاه آمدهایم
✍مهنا صادقی و حافظ
🔹اا🔸
از هر غلطی که سر زد از من، توبه
از ژست گرفتن چو بتمن توبه
یک آن به سرم زد از تو دزدی بکنم
زین کوفتن آب به هاون توبه
✍فرشته پناهی و خواجه نصیرالدین طوسی
🔹اا🔸
تیرهروی و گنده همچون خیک نفت
دزد خود شد لخت و ضایع گشت و رفت
✍حسن اویسی و ملک الشعرای بهار
🔹اا🔸
من آن رندم که گیرم از شهان باج
بپوشم جوشن و بر سر نهم تاج
ولی ایران چنان زد توی گوشم
که دائم میروم در راه، قِیقاج
✍مهدی پیرهادی و باباطاهر
🔹اا🔸
الا یا ایها الساقی غلط کردم شدم یاغی
نمیگردد دگر تکرار تا عمرم بود باقی
✍فرشته پناهی و حافظ
🔹اا🔸
حقوق نفت شمال و جنوب خاصه ماست
تو نیز آب بریز آن مکان که میسوزد
✍حسن اویسی و ملک الشعرای بهار
🔹اا🔸
اگر سردار ایرانی رها سازد خِر ما را
نخواهم گشت بعد از این دگر دور و برِ ایران
✍فرشته پناهی و حافظ
🔹اا🔸
ز ایران بیامد دمادم سپاه
شده بخت دزدان چو نفت سیاه
✍محمد صبوریان و فردوسی
🔹اا🔸
گاهگاهی در دلم یک باره طوفان میشود
بادبان کشتیام انگار ویران میشود
عرشه تا افتد به دست افسران پارسی
پوشک سربازهامان غرق باران میشود
✍فرشته پناهی و سرخوش پارسا
🔹اا🔸
حیران شدهی گریهی پنهانی خویشم
در عرشهی کشتی زده او خنده به ریشم
✍زهرا محبی و محمد شیخی
🔹اا🔸
گر به طوفان میسپارد یا به ساحل میبرد
نفت را بردارد و این نفتکش را پس دهد
✍محمود حسنیمقدس و سعدی
🔹اا🔸
چنین گفت رستم به اسفندیار
برو نفتکش را سه سوته بیار
✍ابراهیم صفایی و فردوسی
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🆔 @vatanz 🇮🇷
🆔 @vatanz 🇮🇷
یکسری از اتوبوسهای شهری اینقدر قدیمی شدند که اگر همه مردم هم با وسیله نقلیه شخصی بیان بیرون اینقدر آلودگی تولید نمیشه
🔺فاطمه صابر🔺
طنزیم| @tanzym_ir
دوراهی سرنوشت ساز
سوال: ترجیح میدهید تکرار کدام یک از کارتونهای بالا را ببینید؟
سگ آبی: کلید بدبختیهایت جلوی چشمانت است. ولی عین استیو خودت را به کوری و خنگیِ توامان زدهای. فکر میکنی کار درست، سخت است و تصورت این است که دلت نمیخواهد کارهای سخت انجام بدهی.
از خر آبی هم بزرگتر شدهای، اما هنوز نمیدانی در دلت علاوه بر یک تنبل، یک جودی ابوت هم زندگی میکند وگرنه سالهای بین تماشای سگ آبی تا گاندو، منتظر رند شدن ساعت نمیماندی. درمانت را در "سفرهای علمی" بخوان.
سفرهای علمی: اگر واقعا سفرهای علمی را انتخاب کردی، وقتت را با خواندن خزعبلات ما هدر نده.
در غیر این صورت، بین دوراهی قلبت ماندهای:
راه اول: با اتوبوس زرد به مغزت بروی و سعی کنی با پخش صدای جودی ابوتِ خفه شدهات ثابت کنی نصف دلت، سگ دو زدن هم میخواهد. البته با این ترفند مغز هیچ یک از مراجعان، از خرش پیاده نشده.
راه دوم: هروقت تصمیم گرفتی کاری کنی و مغزت زیپ بهانهدانش را باز کرد، شروع کن از ۱ تا ۵ برعکس بشمار، این گونه وی آچمز شده و بالاخره تو هم کله سحر را میبینی. خدا را چه دیدی، شاید به خودت آمدی ۲۱ روز ورزش هم کرده بودی.
🔺️فرناز پاکبین🔺️
طنزیم| @tanzym_ir