🧂 #روزمزه
توی محل کار بودم و احساس میکردم یه وزنه صدکیلویی به پلکهام وصل کردن. از قهوهی هستهی خرمایی که دوستم واسم آورده بود دم کردم و به امید پریدن خوابم خوردم. دو ساعت بعد که بیدار شدم خواص این خوراکی عجیب رو خوندم:
«آرامبخش و کمک به بهبود کمخوابی»
🔺زینب ناجی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فکوفامیل لونا
🖌 جمعی از نویسندگان
بازیگر: پیمان غفاریپناه
برای تماشای نسخه باکیفیتتر به آدرس زیر مراجعه کنید:
https://aparat.com/v/QglJa
🔺طنزیم🔺
طنزیم| @tanzym_ir
- فرجادیان پادزهر قرص برنج رو کشف کرده!
+ دمشون گرم بابا این اروپاییها آخر هوش و ذکاوتن! چه اسم و فامیلیش هم به هم میان! فَرجا دِیان!
- فاطمه فَرجادیان دانشمند نخبهی ایرانیه.
+ همون!
🔺زینب ناجی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
💥 بالاخره #شیرازه_کتاب، ماهنامه اختصاصی کتاب و کتابخوانی منتشر شد.
این شماره که قرار بود عیدغدیر به دست کتابخوانها و کتابدوستها برسد با اندکی تأخیر الان رسیده ولی رسیدهها. شیرین، آبدار و خواندنی. نوشتهها جدی هستند اما نمک دارند و درباره طنز نوشته شدهاند. بفرمایید تا از دهن نیفتاده.
فهرست برخی عناوین به ترتیب الفبا:
✅این موش و گربه مال کیست؟ (درباره عبیدزاکانی و طنزش) / فرزانه زینلی
✅حال بد کتاب طنز در کتابخوانها / فروغ زال
✅دَ قلم که ای همه سال فارسی گپ زنه (طنز فارسی در #افغانستان) / راضیه یگانه
✅زیان ما را اُفتاده است (نگاهی به نوشتههای جدی درباره طنز) / بهزاد توفیقفر
✅طنز در میقات (طنز در آثار جلال آل احمد) / محمد کوره پز
✅طنزپرداز باید عالم باشه ( درباره رساله عقایدالنساء) / ابراهیم کاظمی مقدم
✅مردان احتشام الدوله، زنان استرآباد (نگاهی به دو کتاب طنز دوره قاجار) / فرزانه صنیعی
✅نویسنده مرموز (درباره خسروشاهانی و آثارش) / رامین زارعی
✅جراحی کتاب با کارد میوه خوری (درباره #ممیزی #کتاب طنز) / بهزاد توفیقفر
✅یادی از مرحومه مغفوره رُزیتاخاتون / نرگس داشادیان
و...
✅مصاحبه اختصاصی جدی با #محمدرضا_شهبازی
و در بخش #کافه_شیرازه یازده متن کوتاه خوشگل درباره خاطرات خواندن و خریدن و خوراندن! کتاب طنز از نویسندگان جوان و خوشذوق هم هست.
🔴 برای تهیه نسخه الکترونیک مجلۀ «شیرازه کتاب» از طریق نرمافزار طاقچه
https://taaghche.com/book/163638
اقدام کنید و برای خرید نسخه چاپی به شمارۀ 09053597495 پیامک بزنید.
💵 قیمتش هم اندازه یک ساندویچ فلافل سه قرصه است!
هدایت شده از مزاح الدین
فرارسیدن ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) برشیفتگان و عاشقان حسینی و رهروان عاشورا تسلیت باد. 🏴
آقا سلام! ماه محرم شروع شد
ماه عزا و گریه و ماتم شروع شد
بازآمدم به محضر تو ای قتیل اشک
اشکم برای این دهه، نمنم شروع شد
جا دارد از هجوم غمت جان دهم ولی
شادم، دوباره سینهزنی هم شروع شد
کمکم لباس مشکی و کمکم نگاه تو
آدم شدن ز شرم تو از کم شروع شد
نام بلند تو، سَرِ لبهای قدسیان
افتاد، حُزن حضرت آدم شروع شد
هاجر که از عطش به لبش جان رسید، گفت:
«جانم حسین!» و جوشش زمزم شروع شد
میگفت عارفی: «ز ازل خلق اشکها
اصلا برای مرهم این غم شروع شد»
با ذکر «یا بُنیَّ» چهها کرد روضه خوان!
باران اشک و هروله، یک دم شروع شد
تا برد نام مادرتان، دل رقیق شد
باز آرزوی گنبد و پرچم شروع شد
میگفت خادمی که: «منم (خادمالحسین)!
در هیئت تو فیض دمادم شروع شد»
میریخت چای روضه و میگفت زیرلب:
«آقا سلام! ماه محرم شروع شد»
🔸فهیمه انوری🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
هدایت شده از وطنز
بداههی آئینی شاعران راهراه، شب نهم محرم، منسوب به حضرت ابوالفضل العباس(ع)
🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴
چشمهچشمه عطش از زخم تنت مینوشد
جرعهجرعه غزل از چشم ترت میجوشد
آب شرمندهی لعل لب تو تا به ابد!
خاک در رقص تو پیراهن خون میپوشد
ساقی تشنه لبانی و جهانگیری تو!
زمزم از زیر قدمهای بلندت جاری
پرچم سرخ حسین بن علی در دستت
نامت عباس و علمدار حسینی، آری
در دل معرکه آن روز چه کردی ای ماه؟
ابر و باد و مَه و خورشید و فلک حیرانت
آسمان بار امانت نتوانست کشید
تا نیفتد به زمین، گشت ستون دستانت
اشجع الناسی و در معرکه تیغ دو دمی
شرمسار عطش و تشنگیات شد دریا
عرش و فرشند همه در عجب و در حیرت
از تماشای تو ای آینهگردان وفا!
بی جهت نیست نگاهت شده تفسیر وفا
چشم تو نسخهی دیگر که ندارد عباس!
به لطافت نه شبیه تو گلی آمده است!
نه به اندازهی تو، آینه دارد احساس!
مشک بر شانهی ساقی، عَلَم عاطفه است!
چهقدَر این همه احساس به تو میآید
بانویی دوروبرت هی نگران میچرخد
چهقدَر عطر گل یاس به تو میآید!
مشک بر دوش پی خواهش طفلان رفتی
تا که تسکین بدهد آب مگر آلامت
ریختی آب بر آب، ای به فدای عطشت!
تا ابد آب و ادب خورده گره با نامت
تیر بر چشم تو زد دشمن و افسوس ندید
مادرت آمده و غرق تماشا هستی!
گر چه شد با دمِ شمشیر جدا از بدنت،
نیست چون دست تو در رفع حوائج دستی
با همه هستی خود یار برادر بودی
وه چه مردانه به راه هدفت جان دادی!
کی شبیه تو برادر به جهان آمده است؟
که جهان را به وفاداری خود استادی
قوّت قلب حرم، مایهی آرامش من
روی ماهت شده انگار جهانی از نور!
میدرخشی قمر هاشمی اینقدر چرا!
چشم بدخواه حسودان همه باشد ز تودور!
زور در بازو و این معرکه، کو اذن نبرد!؟
دشت مملو شده از نعرهی صدها نامرد
چه حریفی شود عباس به فرمان حسین!
به اطاعت شده آب آور و مینوشد درد
آب را تا به لب آوردی و برگرداندی
گرچه دریاست ولی میل به ساحل دارد!
دل به دریا زدی و غرق عطش برگشتی
آب هم حسرت لبهای تو بر دل دارد!
میروی تا لب شط، مشک چه شوقی دارد!
آب و خیمه! چه تمنّای خیال انگیزی!
چون نیامد به حرم جرعهای از آب فرات
میشوی آب و سپس روی زمین میریزی!
با خودت زمزمه کردی که «بمیرم ای کاش
دست خالی به حرم بازنگردم بیدست»
در همین حال و هوا کرد صدایت مادر
جملهی ادرک أخایت به دل یار نشست
تکیه دادند به سروِ قد تو اهل حرم!
قامتت تکیهگه صبر و قرار است! نرو!
آب وقتی تو نباشی همهاش تشنگی است!
دل دلواپس زینب سر دار است! نرو!
نوح اگر نوحهی عباس نمیخواند به سیل،
بادبان در جهت باد مخالف میرفت
آب با نام تو از شرم فرو شد به زمین
ماند کشتیِ نجاتی و علمداری رفت
نشدی غَرّه ز انفاس "بنفسی انتَ"
فاطمه آمده با قصد حرم بردن تو
کوه صبر و ادب و مایهی آرام حرم
پشت ارباب شکست از به زمین خوردن تو!
ای اشداء علی الکفر! بیا حضرت مهر!
تا علمدار تویی، اهل حرم دلگرمند
هیچکس غیر خودت هیچ نمیخواهد، آه!
زود برگرد به جان علی اصغر سوگند
وصفت این بس که شده آب به نامت عباس!
آبرو داده فقط چشم قشنگ تو به آب
چهقدَر مرد زیاد است تو که اینجایی!
ماه من تشنگی اهل حرم را دریاب!
🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴
✍بداههسرایان:
ناهید رفیعی، سیدمحمد صفائی نویسی، زهرا فرقانی، احمد رفیعی وردنجانی، لیلا تندرو، الهه جاودانی، مرضیه قاسمعلی، مینا گودرزی، محمد عظامی، محمدباقر منصورسمائی، فرشته پناهی، فریبا رئیسی، علی یگانه، محمد صبوریان
◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️
🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷
🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷
🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
هدایت شده از وطنز
بداههی آئینی شاعران راهراه، عاشورای حسینی، تقدیم به پیشگاه سیدالشهدا حسین ابن علی (ع)
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
آه! ایکاش شب حادثه فردا نشود!
دشت از خون تن لاله چو دریا نشود!
دور تا دور حرم هلهله برپا نشود!
سر انگشتری ایکاش که دعوا نشود!
علم از دوش علمدار نیفتد ایکاش!
شعله در بستر بیمار نیفتد ایکاش!
دامنی در دهن خار نیفتد ایکاش!
پسر فاطمه ایکاش که تنها نشود!
نرود کاش به نیزه سر هفتاد و دو نور!
اسبها بر تن پاکان نکند کاش عبور!
آه از شام! دل دخترکان! جشن و سرور!
کاروان اسرا کاش تماشا نشود!
«امشبی را شه دین در حرمش مهمان است»
بر لب اهل حرم زمزمهی قرآن است
آخرین پرده ز آرامش این طفلان است
کاش فردا نشود! محشر کبری نشود!
غرق خون است شهیدی که کمی جان دارد
زخمهایی به تن از مردم نادان دارد
خواهرش در طرفی دیدهی گریان دارد
کاشکی شمر در این معرکه پیدا نشود!
کوفی و عهد و وفاداری و وجدان؟ هیهات!
نو به نو نعل زدن بر سم اسبان، هیهات!
سیلی و طفل سه ساله، به لبش جان، هیهات!
کاشکی شاهد تنهایی بابا نشود!
قصد حلقوم علی را نکند خصم زبون!
نتپد کاشکه فردا دل عالم در خون!
آتش و خیمه و احوال جهان ناموزون
قسمت اهل حرم لفظ سبایا نشود!
نشود کاش سری بر سر هر نیزه بلند!
مثل یک آهوی گمگشتهی افتاده به بند؛
کاشکی دختر جامانده نیفتد به کمند!
در دل زینب از این واهمه غوغا نشود!
تا علمدار نفس دارد علم بر پا هست!
چشم امید به ابر و کرَم دریا هست!
مشکها خالی از آبند، عمو اما هست!
آب ایکاش که شرمندهی سقا نشود!
نیزه و تیر، نبارد ز یسار و ز یمین!
دست عباسِ علمدار نیفتد به زمین!
حرمله تیر شقاوت نکند زهرآگین!
علی اکبر جهت رزم مهیا نشود!
کاش فردا نکشد کار به مشک و گودال!
قوم نااهل نگردد به فریبی اغفال!
مصحف ایکاش نگردد به عداوت پامال!
هر شریحی به خطا صاحب فتوا نشود!
دختری کاش نبیند پدرش رفت به جنگ!
کاش طوفان نزند دامن گلها را چنگ!
سیلی و زخم زبان کاش نبیند دل تنگ!
داستان ختم به طشت و سر بابا نشود!
ارباً اربا شدنِ سرو و زمین افتادن!
غنچه را تیر عوض آب به میدان دادن!
جنگ و دعوا سر انگشتری و پیراهن!
این همه کاشکه در محضر زهرا نشود!
کاش ایمان نرود با هوس گندم ری!
آه! ایکاش مسیحا نرود بر سرِ نی!
ای بنی آدم! از این شرم نمیری تا کی؟
اشکها کاش که خشک از غم عظما نشود!
چشم عباس الهی که نگردد غمگین!
به تن علقمه مردانه بیاندازد چین
کاش با دست، علمدار دهد یاریِ دین!
کمر شاه، الهی ز غمش تا نشود!
کاشکی جا نشود هیچ سری بین تنور!
چشم نامحرم کوفی بشود کاشکه کور!
کاش ژولیده و خونین نشود هالهی نور!
روضه ایکاش که مکشوف و هویدا نشود!
کاش در مجلس مِی آل نبی را نبرند!
کاش در آتش غم بیش از اینها ندمند!
دل بیتاب رقیه نخورد کاش گزند
کاش توهین به لب سید و آقا نشود!
شد شکمها همه انباشته از مال حرام
وعدهی خرمن ری، طعمه کشیده ست به دام
یک طرف وعدهی شیطان، طرفی امر امام
به خدا سیر کس از لقمهی دنیا نشود!
کاش حائل نشود دست به جای سپری!
کاش طوفان نزند بر پر و بال پسری!
کاش شرمنده نباشد لب خشک پدری!
غربت آل علی کاش که معنا نشود!
چه نبردی است که مابین سیوف است و دموع!
کاش اصلاً نشود جنگ در این دشت شروع!
بنگر حال رباب و نکن ای صبح طلوع!
تا گلوی پسرش طعمهی اعدا نشود!
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
✍بداههسرایان:
ناهید رفیعی، سوده سلامت، فریبا رئیسی، فرشته پناهی، سیدمحمد صفایی نویسی، محمدعلی کمالی، مرضیه قاسمعلی، طاهره ابراهیمنژاد، لیلا تندرو، علی یگانه، مینا گودرزی، زهرا فرقانی
◾️وطنز | بهترین شعرهای طنز ◾️
🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷
🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷
🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir 🇮🇷
اینهایی که بعد از بیروناومدن از دستشویی برق رو روشن میذارن، اسرافکار نیستن، بلکه نگرانن سوسکها توی تاریکی بیفتن توی چاه.
🔺سید حامد حسینی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
انگار از گرمی هوا جناب حافظ هم به ستوه اومده، اونجا که میگه:
بازنشان حرارتم ز آب دو دیده و ببین
نبض مرا که میدهد هیچ ز زندگی نشان
🔺فاطمه خاوری🔺
طنزیم| @tanzym_ir
نه حافظ ربطی به قرآن داره،
نه محرم ربطی به جمهوریاسلامی داره،
نه امام حسین (ع) ربطی به قیام و مبارزه علیه ظلم داره،
اما اگه یک بچه گلدون لب حوض رو بشکنه و بگه من نبودم، مربوط میشه به وجود اصل تقیهکردن در فقه شیعی.
🔺ثمین سلیمانی نژاد🔺
طنزیم| @tanzym_ir
کاهش ۵میلیونی یه خودروی ۷۳۵میلیونی ریزش قیمت نیست؛ این قیمت نهایت از سر جاش بلند شده یه قدم اونورتر نشسته.
🔺فاطمه بوجار🔺
طنزیم| @tanzym_ir
ز بیخودی طلب یار میکند حافظ
چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است
ای صاحب فال!
بیخودی دلت را به این سلبریتیها خوش نکن که اینها برای تو یار و شوهر نمیشوند. پس ای مفلسِ بیچاره! بهجای طلبِ گنج قارون، بهتر است روی پیشنهاد ازدواج سوپرمارکتی محل بیشتر فکر کنی که شاید آخرین برگ شانس تو باشد.
🔺عارفه زراعتی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
همونطور که در ده روز گذشته مشاهده کردین، مردم ایران کاملا از دین زده شدن و اون جمعیت عزاداری هم که در مسجد و حسینیه و خیابون دیدین، مردم یخزده برزیلی بودن.
🔺زهرا جاودانی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
چرا بانکهای مسکن، ملت و سپه بیش از ۳۰ هزار خانه خالی دارند؟
۱. خانهها برای افراد بیبضاعت ساخته شدهاند، ولی هنوز افراد بیبضاعت مطابق با استانداردهای بیبضاعتی بانکها پیدا نشدهاند.
۲. خزانهها دیگر جای کافی برای نگهداری پول نداشتند، بنابراین پولها باید در بالش و تشک جاسازی میشدند. بانکها با انباشتن بالش و تشک در خانههای خالی، محل نگهداری پولها را تأمین میکنند.
۳. از آنجایی که باید از خانههای خالی مالیات اخذ شود، بانکها میخواستند از این طریق به دولت مالیات بدهند و باعث آبادانی شوند.
🔺علی پرتوی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
هیچ رویی نشود آینه حجله بخت
مگر آن روی که مالند در آن سم سمند
ای صاحب فال!
قصد ازدواج کردهای اما دریغا که کسی را خواستگارِ خود نمییابی. شخصیت برجستهای نداری تا کسی را جذب خود کنی. بهجای غصهخوردن، کمر همت ببند و علاج صورت تخت به پروتز گونهی سمِ اسب و دوای لبها به چربی اسب و چاره بینی پخ به غضروف اسب کن. باشد که به مرادت برسی.
🔺ثمین سلیمانی نژاد🔺
طنزیم| @tanzym_ir
خلاقیت در مارکتینگ با عکسهای یهویی:
۱. فضای کسبوکارتان بهگونهای باشد که کارمندان بهراحتی با تنبان ماماندوز و تیشرت گلگلی در آن رفتوآمد کنند.
۲. کارمندان را زیر لوگوی شرکت جمع کنید تا با هر فیگوری که راحتند بگویند سیییب.
۳. از آن دو کارمندی که در گوشهی کادر، لباسِ آدمحسابی پوشیدهاند و ظاهرِ قانونی دارند بخواهید که بیرون از کادر بایستند.
۴. حواستان نباشد و عکسها را بدهید به یکی از کارمندان و تاکید کنید زمانی که حواسش نبود آنها را در فضای مجازی منتشر کند.
۵. سرتق باشید و تا زمان فیلترشدن، در مقابل واکنشها و ریزشها استقامت کنید.
۶. جریمهای کمتر از تبلیغات تلویزیون پرداخت کنید و رفع فیلتر شوید.
۷. حالا قیافهتان را شبیه غروب ۳۱ شهریور کنید و همهجا بگویید سختتر از کار در معدن، استارتآپبودن در ایران است.
🔺زهرا جاودانی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
وقتی خورشت کرفس به من اشاره میکنه از مامانم میپرسه که چرا نمیخورمش
جواب مامانم:
🔺محمدحسین صادقی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
این دو روز رو تعطیل کردن که ما از تهران بزنیم بیرون، با خیال راحت موشکهاشون رو آزمایش کنن. این زلزله صبح ورامین هم بهخاطر همین بوده... کجای کاری شما آقا؟
[هماکنون در تاکسیهای خطی تهران]
🔺فاطمه بوجار🔺
طنزیم| @tanzym_ir