هدایت شده از وطنز
رقم بالای قرارداد یحیی گلمحمدی
🔸با یک حرکت
از چرخ زدن روی چمن پول گرفت
قِل داد مرا به جای من پول گرفت
با اینکه فقط سوت زد و سوتی داد
با یک حرکت خدا تومن پول گرفت
✍صامره حبیبی
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷🇮🇷@vatanz_ir🇮🇷🇮🇷
اگر به جای چرخیدن توی اینستا توی خیابون چرخیده بودم تا حالا سه بار زمین رو دور زده بودم.
🔺سید محمد حسن سعیدی 🔺
طنزیم| @tanzym_ir
🏠 *مرکز مشاوره گریز از مرکز* 🏠
*سوالات ملکی خود را از ما بپرسید*
🔺فاطمه بحرکاظمی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
*قارون گرفتمت که شوی در توانگری
سگ نیز با قلادهٔ زرین همان سگست*
ای صاحب فال!
در تفکرات خود میاندیشی که کسی به تو محل سگ نمیگذارد، از این رو بسیار افسرده میباشی و احساس تنهایی میکنی، اما باید بدانی که چرخ روزگار به مراد تو چرخیده است. در روزگار کنونی سگ به چنان ارج و قربی رسیده است که بیشتر از آدمیزاد او را تحویل میگیرند. بنابراین اگر کسی بهتان محل سگ نگذارد بهتر از آن است که بهتان محل آدم نگذارد! پس شکر خدا را بجا آورید چرا که این از خوش اقبالی شما بوده است. درست است که بالاخره سگ، سگ است! چه یک اتاق شخصی پنجاه متری داشته باشد و چه در بیابان ول باشد... و حتی اگر یک سری آدم به اصطلاح حامی محیط زیست هم بخواهند برای آن یقه پاره کنند، باز هم سگیت او برتری دارد و اگر گرسنه باشد این حرفها حالیش نیست و کمافیالسابق یقه میدراند!
ولی این برای گذشته بود که سگ را حساب نمیکردند، وگرنه الان این حیوان به چنان مقام و منزلتی رسیده که اگر احیانا دندان مبارکش جایی، بیخ گلوی آدمیزادی هم گیر کرد و آن را یه لقمه چپ نمود، کسی نمی تواند به او بگوید بالای چشمت ابروست. تازه نازش را هم میخرند.
خلاصه ای صاحب فال! صبور باش که روزگار باتوست، و به زودی به تو محل سگ خواهند گذاشت. راستی این فال سگی هم بهت بر نخورد، چرا که تازگی ها که #سگ_فحش_هم_نیست حتی!
🔺زینب صفی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
آیا میدانید اگر بیست و چهار ساعته به گوشی چسبیدهاید، هیچ کار مفیدی در زندگیتان نمیکنید و زیر چشمهایتان سیاه شده، شما مجرم نیستید؛ بلکه بیمارید؟!
🔺 هانیه سادات حسینیزاده🔺
طنزیم| @tanzym_ir
*مهربانی را از خسرو خان بیاموزید*
به نام خدای همهی حیوانات
موضوع انشا: دلت میخواست جای چه کسی باشی؟
ای نام تو بهترین سراغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
چند وقت پیش دلمان میخواست جای افشین پسر همسایهمان باشیم چون بابایش برایش یک دوچرخه خریده بود. بعدش دلمان میخواست جای هوشنگ باشیم چون عمویش از خارج آمده بود و برایش یک تبلت خریده بود .
ولی چند وقت است دلمان میخواهد جای سامی پسر خسروخان باشیم. خسروخان خیلی سامی را دوست دارد و هیچ وقت اورا دعوا نمیکند .
مثلا اگر من کار بدی بکنم بابایم مرا میزند ولی خسروخان هیچ وقت سامی را نمیزند .حتی به خاطر سامی بقیه را میزند. مثلاً چند وقت پیش ما به پارک رفته بودیم. من داشتم از جلوی سرسره بالا میرفتم، یک خانمی به مادرمان گفت: ”خانم بچهات را جمع کن” مادرمان هم یقهی ما را کشید و ما را از روی سرسره جمع کرد و در گوشهی پارک به ما پس گردنی زد.
اما چند وقت پیش که خسرو خان سامی را به پارک برده بود تا سرسرهبازی کند یک نفر به او گفت آقا تولهات را جمع کن و خسرو خان حسابی آن آقا را زد. ما خیلی ناراحت شدیم که چرا مادرمان مثل خسرو خان آن خانم را نزد و دلمان خواست جای سامی باشیم.
چند وقت پیش با مادرمان مجبور شدیم برویم بازار چون میخواست برای خواهرمان جهیزیه بخرد ما در بازار دستشوییمان گرفت و مادرمان گفت “ذلیل مرده یک دقیقه از دست تو راحت نیستم “و ما را به یک دستشویی برد که چراغ نداشت و خیلی ترسناک بود. تا آخر هم بهخاطر اینکه دستشوییمان گرفته بود با ما حرف نزد ولی خسرو خان هر شب سامی را بیرون میبرد و اگر دستشویی داشته باشد او را داخل چمنها میبرد تا دستشویی بکند هیچوقت هم به او فحش نمیدهد .
چند وقت پیش ما با بابایمان رفتیم میوه فروشی آنجا خیلی بزرگ بود و یکجایش پر از گوجه سبزهای بزرگ بود ما حواسمان نبود و دست بابایمان را ول کردیم تا گوجه سبزها را ببینیم. بعد گم شدیم. کلی گریه کردیم و ترسیدیم و دلمان برای بابایمان تنگ شد اما وقتی بابایمان ما را پیدا کرد حسابی ما را زد و گفت “پدسگ کجا گم و گور شدی “اما چند وقت پیش که سامی گم شده بود زن خسرو خان خیلی گریه میکرد و خود خسرو خان هم اشکهایش میریخت توی سبیلهایش وقتی هم سامی پیدا شد آنقدر او را بوس و بغل کردند که ما باز دلمان خواست جای سامی باشیم.
نمیدانم چرا با اینکه پدر ما ایرج خان است خیلیها به ما میگویند پدرسگ! ولی هیچ وقت کسی به سامی که پدرش واقعا یک سگ است این را نمیگوید، اگر هم بگوید حتماً خسرو خان حسابی میزنتش.
ما از خسرو خان یاد گرفتیم که باید با همهی حیوانات مهربان باشیم.
این بود انشای من
پایان
🔺 مرضیه سادات آل ایوب🔺
طنزیم| @tanzym_ir
با آغاز بهکار یازدهمین نمایشگاه بینالمللی آسانسور، پلهبرقی و لوازم جانبی تهران؛ چندتن از جوانان #گام_دومی متخصص در عرصه سیاست از این نمایشگاه بازدید کردند.
🔺️مهدی سلیمان نژاد🔺️
طنزیم| @tanzym_ir
هدایت شده از وطنز
🔸وطنباز
گهی چو اسب چموشم، گهی چو سنگ خموشم
گهی مطیع و خجسته، گهی به جوش و خروشم
در این میانه غرض غیر از این نبوده که بهتر
به هر وسیله وطن را بدوشم و بفروشم
✍محمد صبوریان
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷🇮🇷@vatanz_ir🇮🇷🇮🇷
هر وقت میگن: «تماشای این ویدیو رو از دست ندید» من از عمد از دست میدم تا ببینم مثلا چی میخواد بشه!
#والا
#توییت
🔺🔺
طنزیم| @tanzym_ir
*راه های برخورد با یک کنکوری*
در چنین روزهایی، شما به عنوان اطرافیان یک کنکوری، باید کارهای زیر را انجام دهید:
قبل از کنکور
۱. از اتمام و دوره کردن دروس نپرسید. اگر تمام شده بود، دوره میکرد. اگر دوره میکرد، ۷۰۰ تا استوری میگذاشت.
۲. به او قول بدهید رتبهاش شخصی نزد شما میماند. شماره کارتتان را برایش ارسال کنید.
۳. مثال بزنید. کسانی که با مطالعه کمتر، رتبهی فوقالعادهای کسب کردهاند. مثلاً آن دوستتان که با خواندن یک هفتهای پزشکی کانادا قبول شد، چون پدرش پولدار بود.
۴. امید بدهید. با مقایسه و اعلام شباهت عکس رتبه برترهای سالهای گذشته، با عکس کارت ملی داوطلبتان، بمب انرژی باشید.
۵. بیخوابی ممنوع. تلاش کنید داوطلبتان خواب راحت و آرامی داشته باشد. خواب سر جلسه کنکور عواقب بدی مانند نماینده مجلس شدن دارد!
بعد از کنکور
۱. از او تشکر کنید. تشکر کنید که سر جلسه رفتهاست.
۲. کتابهای کنکورش را نفروشید. خودش هزارتا زخم دارد، اجازه دهید خودش این کار را انجام بدهد.
۳. برای پسرها دفترچه خدمت پر نکنید. شاید قانون جدیدی برای معافیت درآوردند.
۴. روحیه بدهید. انتخاب رشته خیلی مهم است. اینقدر مهم که هرکسی، هرچیزی بزند کنکوریِ شما قبول نمی شود.
🔺 علیرضا عبدی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
نوه نتیجه بازیگرای کُره ای وقتی میخوان عکس اجدادشون رو ببینن، میزنن شبکه آیفیلم ، جومونگ تماشا می کنن :))
خدایا بسه دیگه!
🔺میلاد سعیدی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
*اجاره در ملکوت*
گویند روزی شیخ در مدرس نشسته بود و مریدان گرداگرد او حلقه زده بودند، که پیکی بر او کاغذی آورد، ممهور شده با مهر محرمانه. شیخ که خواست کار خلق بازنماند مدرس را تعطیل نمود و کاغذ را بخواند ناگاه لرزهای بر اندامش افتاد و سر در جیب مراقبت فرو برد. مریدان همان گاه دست بر گریبان بردند تا با نخستین سخن جامه چاک داده و قصد بیابان کنند. نیمی از روز که بگذشت شیخ فریاد برآورد که وااسسفاه بر شما، خاک بر چشمانتان باد اسپاسم عضلانی مرا میبینید و از ضماد دریغ میکنید، مریدان نعره زنان با حیلت پماد و ضماد شیخ را از بحر مکاشفت بیرون کشیدند و گفتند شیخ ما را از این سکوت دل بگرفت و طاقت برفت، بگو تو را چه رسید؟
شیخ گفت کاغذی بر من بیاوردند که در آن بنوشته بود بهای اجاره سرا بالای ۲۰ درصد ممنوع باشد. در آن وقت حالتی بر من دست داد و سیر آفاق و انفس کردم و دیدم چگونه است که...
ادامه داستان شیخ و ماجرای اجاره خانه را در سایت راه راه طنز بخوانید:
https://rahrahtanz.ir/اجاره-در-ملکوت/
🔺 مرضیه سادات آلایوب🔺
طنزیم| @tanzym_ir
هدایت شده از وطنز
#مشت_و_مال سگبازی
🔸همزبان سگ
از بس که غذا داده در این شهر به هر سگ
سیر است ز مرغی که بود حق بشر، سگ!
پولش ز خریّت همهاش خرج سگان است
انگار که او هست در این شهر پدرسگ!
✍محمدعلی کمالی مقدم
🔹اا🔸
به سگها غذای فراوان دهند
و از مردمان پاچه بگرفتهاند
به ظاهر پدرخواندههای سگان
ولی دشمنان بنیآدمند
✍محمدباقر منصورسمائی
🔹اا🔸
پوشکش کردی و بردی با خودت هر جا سفر
پاپیون بستی به حلقومش که گردی مفتخر
می نشانی چهارزانو بر زمین بدبخت را
رحم کن بر آن سگ بیچاره، ای شبه بشر
✍یاسر پناهیفکور
🔹اا🔸
بر سگان بخشیدهاند از مال فرزندانشان
میبرد سگ ارثیه، امثال فرزندانشان
تا تذکر میدهی که سگ نیاید توی پارک
گارد میگیرند با چنگال فرزندانشان
✍امیر یزدی قزوینی
🔹اا🔸
سگ به روحش! من سگم یا این جوان پر خطر؟!
تولهی بیچاره را کرده عقیم و بیثمر
کاش جادوئی شود پیدا، که ما راحت شویم
یا شود او سگ و یا ما مثل او گردیم خر
✍ابراهیم صفائی
🔹اا🔸
با اینکه پاره کردم شلوار و پیرهن را
دیگر کسی نگاهی بر من نکرد اما
هم قد خود سگی را همراه خویش بردم
شاید به خاطر او دیده شوم خدایا
✍یاسر پناهیفکور
🔹اا🔸
میدهم هر دم غذایش تا بگردد خوب چاق
میکنم حمام او را با کف و با آب داغ
چون که میخواهم کنم من همزبانی با سگم
مینشینم در کنارش مینمایم واق واق
✍حسن اویسی
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷🇮🇷@vatanz_ir🇮🇷🇮🇷
هدایت شده از وطنز
ای نگار نازنین ای کله قند!
من به قربانت شوم قدری بخند
چشم هایت عید قربان است و من
گوسفندم گوسفندم گوسفند... 🙃
✍امین شفیعی
🔷🔶 وطنز | پایگاه شعر و ترانه طنز 🔶🔷
🇮🇷🇮🇷@vatanz_ir🇮🇷🇮🇷
متاسفانه با افرادی مواجهیم که به شدت با سر بریدن گوسفند بیچاره مخالفن، ولی به شدت با کباب موافق!
🔺محمدرضا اسلامیفر🔺
طنزیم| @tanzym_ir
خود گوسفندا به یه سنی که میرسن، بیانیه میدن" این مرغزار جای ماندن نیست" و به پنج روش سامورایی هاراگیری میکنن. بعد اونوقت تو اومدی میگی گوسفندا رو نخورید گناه دارن نازن؟؟
🔺مرضیه سادات آلایوب🔺
طنزیم| @tanzym_ir
دنیا از وقتی که نهار روز عید قربان، ماکارونی با سویا خوردم دیگه به درد نمی خوره.
🔺سید محمد حسن سعیدی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
اینایی که امروز هشتگ گوسفندان را قربانی نکنیم راه انداختن، همونایی هستن که تا چند وقت پیش فیلمای سربریدن داعشو با هیجان ۴۰۰ بار پلی میکردن!
🔺فائزه اکبری🔺
طنزیم| @tanzym_ir
هدایت شده از دیبیسی فارسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مستند قربانی🔻
🔰 بررسی بزرگترین کشتار سالیانه حیوانات در کشورهای اسلامی همزمان با عید قربان
🔻 نشانی اینستاگرام👇
https://www.instagram.com/dbcpersian/
🆔 @DBCpersian
🆔 @DBCpersian
یه جوری از حقوق گوسفندها دفاع میکنه، که انگار سگ خونگیش کوکو سبزی با سالاد خیارگوجه میخوره!
🔺 محمد اسدی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
اینایی که عید قربان گیاهخوار میشن همونایی هستن که ماه رمضون به خاطر معده دردشون حتما باید ناهار کباب بزنن یا چی؟!
🔺طاهره ابراهیم نژادآکردی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
هدایت شده از وطنز
🌷🌷🌷 بداههی شاعران راهراه به مناسبت عید قربان 🌷🌷🌷
عید قربان آمده یاران مسلمانی کنید
گوسفند عید خود را زود قربانی کنید
برّهی نفس شما شد گرگ جای گوسفند
تا نخورده برّهها را چارهای آنی کنید
تا نباشد قد یک ارزن ریا در کارتان
لایو بگذارید و قصد قربت افشانی کنید
کار قصاب است پخپخ کردن زود و سریع
پس شما هم فکر یک چاقوی زنجانی کنید
قسمتی از ران و دست و گردنش را سهم من
آنچه باقی مانده را تقسیم یکسانی کنید!
بعد یک سال از فراق گوشت در مطبخ روید
پختوپز با گوشتهای مفت و مجانی کنید
ظهر فردا قیمه بادمجان و شب ششلیک چرب
مابقی را هم کباب برگ و سلطانی کنید
انتقادی هم به وضع مملکت دارید اگر
توی خانه، کنج پستو، پیش مامانی کنید
گوسفندان زیادی خرج رفع فقر شد
یک شتر هم نذر، بهر دفع نادانی کنید!
✍بداهه سرایان: مهدی امامرضایی، حامد سنگونی، میلاد سعیدی، طاهره ابراهیمنژاد، زهرا فرقانی، ناهید رفیعی، علیاکبر مدرسیزاده
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷🇮🇷@vatanz_ir🇮🇷🇮🇷