هیچ چیزی طنین کلمات او نمی شود
که روح را با خود به سرزمین نگاه¹ می برد،
همان نجواهایی که نخل را عاشق علی کرد ..
این طنین نوازشگونه ی چینش کلماتِ حضور ،
در طول زندگی همیشه همراه ما است ..
او خانه ای در قلب ساخته به وسعت تمام
هستی من ، تا من هر هنگام خطا رفتم ، باز
به آغوشِ او برگردم .. شاید ما او را فراموش
کنیم ، اما او ما را فراموش نمی کند، چون ما
بخشی از وجودِ اوییم،این همان کتابی است
کهدر شکستگیخالصانهیقلوب،ازآیات سوره
قدر بر روح نازل می شود ..
¹؛ #نگاهِ_ابی_عبدلله
گاهی که درونم پر از تنش
میشود، باید تو را به دقت
زیارت کنم ، زیارت تو، بخشِ
عمیق خودِ من است که برای
چشمهایم آفریده شده است ..
به میزانی که در این دنیا او را از
یاد ببرید ، به همان میزان نیز تو
را در آن دنیا فراموش میکنند ..
ما خیلی خودمان را دست بالا
گرفته ایم، در حالیکه بسیاری
از ماها روز قیامت ، نابینا
محشور میشویم ..
#ایستُ_بازرسی_روح
طعم تلخِ عطر جهنم را به میزانِ
کیفیت و کمیت فراموشیهایتان¹
خواهید چشید ، حتی اگر قاریِ
قرآن باشید، یا مداحِ هیئت یا
سخنران ، یا ادمین یک کانال
معنوی و مذهبی ..
¹؛ سرزمین غفلتها
https://eitaa.com/joinchat/787677678C0191cf27c7
باید ترسید از اشکی که
تو را در مسیر رشد
نگه نمی دارد، و باید
از خودتان نیز بترسید وقتی که
به اشک های تان خیانت می کنید .. !
هدایت شده از •°• ترݩمـِ حزِیـݩ •°•
enc_17182696072948272065979-mc.mp3
2.92M
این کانال مداحیِ قلبی
است، که به سوختن برای
تو علاقه دارد ..
ترنمِ ترنمات ..
بگذار شبهای غم تمام
تو را به آغوش بگیرد..
#درخواستیاز گَلبَم🌿 ..
همیشه در روابط عاشقانه،
یک نفر عاشقتر است، این
را من از همان ابتدا فهمیدم..
مرا مثل آیاتِ الهی تلاوت کردی،
تو مرا به حصارِ دیوار های حرم
پناهنده کردی، میدانستی قلبِ
من بدون آغوشِ نسیمِ حرم،ادامه
دادن برایش سخت میشود، مرا
عاشق همین حواس جمعیهای
خودت کردی ..
https://eitaa.com/joinchat/3697213457C9fa99c478a
خوابیدنمان ، بخشِ عظیمِ
نبودنت شد ، تا دردِ هجران
ما را از پا در نیاورد ..
#امام_زمان
لحنِ موسیقیِ ناگفتههای
چشمهایش را که خواندم ..
یک عبارت مرا به غصه وا داشت:
میان اندام های روحِ تو ،
چه قدر من، غریبام ..
#امام_زمان
خوش به حال آن ها که
نسبت به تو بی تفاوت
نیستند ، میان رفتارها
باورهایشان عمیق
گره خورده ای ..
این یکی شدن هایشان
زیباییِ حلاوت روحما میشود ..
#امام_زمان
غم ها و قصه های غصه ها
از بودنِ نداشتنِ تو آفریده شد..
آنجا که بودنِ تو در نگاهِ من غریبِ
شد، فهمیدم درگیر فریبِ خوشیِ
خویش شده ام ..
#امام_زمان
«بعضی چیزها به نظر می رسد که تمام می شوند،
اما در روح صاحبانش تا ابد ادامه دارد..»
_کاش بدانیم کربلا ، بخش عمیق ماجرای
سفر انسان است ، همان ابعاد دیگری از
وجودمان ، که خداوند برای کشف شان در
بیرون از ما آن ها را خلق کرده است ..
#سفر_شهادت
«لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ..»
نه خوابی سبک او را می گیرد
نهخوابیگران،او مسئول حسها
و باورهایماست،او با تمام ما
اشتراکِروحیِ فراوان دارد،
او در #سفر_شهادت مسئولیت
خویش را تعریف کرد تا به وسعت
حضور انسان در تاریخ، چراغِ هدایتِ
او برای سفر به اعماق خویش باشد و
در این راه اسیر و بردهی دستانِ
حیوان های انسان نما نشود ..
سلام بر آن آقایی که حج یزید
را ترک کرد تا در کرب و بلا با خونش
حج را به جا بیاورد ..
#سفر_شهادت
بلای بزرگ بشری، ندانستن است ..
و بلای بزرگتر حضور میل های بظاهر
شیرین اما مزاحمِ آگاهی های عمیق
است .. وقتی قواره ی امیال عمیقِ
باورهای قوی در درون کوچک باشد،
میل های باطل، شیرین ظاهر می شود ..
شاید در #سفر_شهادت هم حضور
داشته باشد اما آرام و آهسته،
میخزد تا از مسیر سعادت جدا شود ..
هر انسانی میتواند جزئی از ماجرا
و قسمتی از یک حادثه ی عمیق
تاریخی باشد که شاید سالها قبل
اتفاق افتاده یا سالها بعد قرار است
اتفاق بیوفتد .. این تویی که میان این
هستی ، تاریخ خویش را در تفسیر یک
معنای عمیق هنوز بوجود نیامده، تلاوت
میکنی !! یا بخشی از یک ماجرای
عمیق اتفاق افتاده میشوی .. !
جدای از این دو نیستی .. !
کیفیت نیت و عمل،
نوع حضور را معین میکند ..
خوش به حال آنهایی که از امروز،
تاریخ خویش را با قافلهی حسین بن علی،
با اشکِ نگاهِ امام ترسیم میکنند
و همراه قافله،منزل به منزل به کربلا
میآیند، روحشان حسهای آن ها را
لمس میکند ، کنار خیمههای آنها
قلب خود را گره میزنند،تلاوتهای
نیمه شبهایشان را نفس میکشند،
طنینِ چشمهای با حیای زینب ،
آشنای راهِ تا کوفه و شام آنها میشود ..
آنها تا آخر با حسین و زینب و عباس و
رقیه...هستند و برایمعنایعمیق حضور
درتاریخهایاتفاق نیوفتاده¹تربیتمیشوند ..
_با اشک نوشتم ..
خودت را در تاریخ ها
پیدا کن ، چون این تو هستی
که کیفیتِ حضورت، تاریخ را
معنا می دهد ..
#سفر_شهادت
¹؛ظهور
هدایت شده از کلبهیترنّمات 🍊🌧🇵🇸🌑🇱🇧
تا به حال درد فراق را کشیده اید .. ؟
آنجا که نفسها در سینه سنگین میشود
و به شماره میافتد .. ؟ گویی
تمام اطراف تار می شود، شما فقط به یک
حالِ مبهم پر درد خیره میشوید ..؟
هیچ صدایی از اطراف خود را نمیشنوید،
میدانید این فشار و گرفتگی شدید و تپش
قلب چه معنایی دارد .. ؟ گویی میخواهی
از جان خویش بیرون روی ..
همین لحظه بر قلبت در آن تاریکیِ
کوچههای وجودت که ایستاده ای ،
دست بگذار، صدای تپش هایِ او را
میان تلخ ترین و سخت ترین
اتفاق هایت لمس میکنی ..
غمِ آشنای تو، گره خورده به
غمِ او، که چنین بیتابیِ عمیقی
را ساخته .. بی رمقی واژههای
حضور ، دشت وجود را کویر اگر
کرده و گویی روح تن را ترک کرده،
بدان او از غم های تو، تو را
زیبا مینگرد ، خوشا به حال آن لحظهی
تو، که حالِ امام را کمی درک کرده ای..
#عرفه 👇
https://eitaa.com/taranom_pm/35610
میرود تا با اشک، از جراحتِ
کربلا ، احلی من العسل بسازد ..
https://eitaa.com/taranom_pm/35865