صبور بودن؛به چگونگیِ
کیفیت رفتار ما در حین
انتظار ، تعریف میشود ..
چون چشمهای عاشق با
صبوری کردن ، زیباتر میشود،
این یک هدیهی آرامش
بخش قلب به چشمهای
عاشق است تا قلب معشوق
از تماشایش غنچ برود ..
همهی ما در تلاشیم، چه خوب
چه بد ، یکی مشغول اثبات تنبلی
یکی مشغول اثباتِ بیخیالی، دیگری
مشغول اثبات حقیقت و ... ، اما با
کیفیتهای مختلف در حرکتیم، و
این حرکت به سمت حقیقتِ عالم
است ، همه خواهند رسید منتهی
زمانهای رسیدن وکیفیتشان
متفاوت است، و این تفاوت به
حضور ایمان مستقر است اما در
آخر یک روز همه چیز مشخص خواهد
شد ..
طنینِ نگاهِ مهربانی و قوتِ ارتعاش یک
تنفس عمیق از خیابانِ های اطرافِ شما،
چشمِ دلتان را نخواهد گرفت و لباس زیبا
بر تنِ این روحِ نیازمند نخواهد شد مگر آنکه
شاعرانگیِ خصلتِ عشق و بردباری، انسان را در
لطافت ، متانت ، امانت ، شجاعت ،
همت ، تعریف کند .. این جور تعریف
شدن از #نگاهِ_ابی_عبدلله را دوست دارم،
بخشهای پیوند شده به جان من است ..
این طنین نگاه آن وقت ناخوداگاه بر قلوبِ
عیال الله خریدار دارد ..
4_5988991526703728254-mc.mp3
1.44M
#درخواستیاز گَلبَم .. 🌿
میگفت ؛ وقتی را میان شب بگذارید برای
تماشای آسمان، از پنجرهی اتاق، از کنار
نخلها، از روی پشتبام، میان حیاط یا
در کوچه و خیابان، حتی میانِ شلوغیها،
مدتی مستمر به آسمان و ستاره ها و ماهِ
دلکشش نگاه کنید .. حرفهم خواستید
بزنید، موردی ندارد، مثل نماز است که
نمیدانید چه میخوانید، این هم آنقدر
شگفتی دارد که نمیدانید چه خبر است،
گاهی باید نگاهت به او ، طعم سکوت
دهد، تا او کارش را انجام دهد، آسمان
خوب میداند با چشمها و قلب تو چه
کند .. بعد از یک دهه ، یک ماه ، یک
چهله یا یک سال که مأنوس بودی ..
او به دست خودت کاری میکند تا
رهایش کنی و دیگر فراموش کنی
به آسمان همقبلا نگاهی میکردی ..
معلوم نیست چند شب ، چند روز ،
چند هفته یا ماه و سال بگذرد،تا
اتفاقیِ غیر اتفاقانِ ، به آسمان بنگری
و گویی چیزی را قبلا، عمیق داشتهای
و امروز حسرت نداشتنش را میخوری ..
گویی لذتی عمیق، حسی ناتمام را داشته
بودی، اما حواست نبوده،باز دلتنگی عمیق
سراسرت را مثل گرد خاک که بر تمام خانه
مینشیند ، سِیلِ دلتنگی هم تو را غرق در
حال خویش میکند .. گویی این تو بودی که
آیات بیرونی خویش را گم کرده بودی ..
و حال بعد از سال ها دوری یافته بودی و
باز هم نمیدانی چه را یافته ای و چیست ..
این برای نماز شب هم صادق است ..
_آیات آخر آلعمران ..
رابطهات را با شبها درست کن،
او سرزمین روحو قلبِتوی تنها..ست!
روز را با جسمو روح سر میکنی اما
زمانی عمیق از شبها را باید با
روحت طی کنی.. جسم فعلا
خستهی آن سرزمین روح است ..
اگر جسم را وارد آن دنیای
عمیق روح کنی،او روح را
اسیر کرده گویی باغبانی
را از باغش دور کرده ای ..
بگذار به وقتش روح جسم
را اسیر لذتِ شبهای عمیق کند ..