سلام وقتتون بخیر باشه انشاءالله 🌱 من مدرس بیست سالهٔ زبان عربی هستم.. طبیعتا فن بیان خوبی دارم.. ولی جدیدا نمیتونم حرف بزنم.. حس میکنم زبونم قفل شده..و این اتفاق ریشه در کودکیم داره و هنوزم هم هست.. هر موقع تصمیم داشتم نظری راجع به چیزی بدم پدرم میگفت ساکت باش.. تو حرف نزن.. اضطراب زیادی دارم.. نمیتونم تمرکز کنم،متاسفانه ذهنم خیلی مشغوله... مبدا و مقصد فکرام رو نمیتونم تفکیک کنم.. حس بدی دارم.. ترس و ناراحتی نسبت به آینده خودم داره خفم میکنه.. راجع به صدای درون... همش تحقیر میشنوم،و این قضیه شبها بیشتره..
____________
سلام
۲۰ ساله زبان عربی درس میدید..؟
مباحث گفتار درمانی رو طی کنید
یاداوری کنید اینجا ویرایش بزنم ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مورد مطلب عشق اصیل ..
عشق اهل بیت رو در بچه ها زنده کنیم ..
سلام در جواب این پیام میخواستم بگم این کانال پین کرده جواب رد تناسخ و بقیه شبهه ها رو ، منم باور داشتم اما متقاعد شدم @iliya_52
_______
سلام خدا اجرتون بده ..
https://eitaa.com/tarannomat/3267
این لینک صدای درون
سلام سعی میکنم هرچند خودم هنوز دنبال کوچه های عطارم
کدومش نمیاد ؟
یکی از مباحث مهم و ضروری ما برای سلوک به سمت خدا ..
راه از مسیر اشک هست ؛
متن اون ..⬇️
منــبــر اشــڪ عصمــت ســاز؛ .. 🌿
" فإنّهم لمُحضَرون إلّا عبادَاللهِ المخلصین "
همه روز قیامت حاضر میشن اِلا یه عدهای که خدا خالصشون کرده ..
اینها برای اخلاص نود درصد واقعاً دویدن و خدا هم بهشون عطا کرده .. !
۱_حالا چرا اینها روز قیامت حاضر نیستن ولی بقیه باید حاضر بشن ..؟
۲_چرا اینقدر میریم هیأت و اشک میریزیم ؛ با توجه به اینکه گناه و اثرگناه رو ازبین میبره !
پس اثر نمیکنه و ما باز میریم سمت گناه .. ؟
اینهمه روایت داریم راجع به اشک بر امامحسین علیهالسلام ..
یا این روایات ایراد داره ، یا اینکه گریه و عزاداری ما ایراد داره .. !
قاعدتاً روایات که ایراد نداره ..
پس باید گریه درست بشه ...
شمــاره_یڪ
شیخِترنّمات
#اشک_عصمت_ساز
منــبــر اشــڪ عصمــت ســاز؛ .. 🌿
دوتا مقدمه میخواد .. !
شهید نیری میگن سه روز گناه نکنی،به عصمت میرسی ..
برای نیری اینجوریه ! برای هرکسی متفاوته ؛ چون آدمها متفاوتاند ..
مقدمه اول :
باید بفهمیم گناه چه جوری درون ما رخنه میکنه .. ؟
روایتی از امیرالمومنین هست که ؛ اگر به گناه زیاد فکر کنی ، حتما انجامش میدی ..
باید از مرحله فکر جلوی گناه رو بگیریم ؛ چون فکره که گناه رو حاصل میکنه ..
مقدمه دوم ؛ که خیلی مهمه اینه که :
رسیدن به عصمت قرص و آمپول و سرم نیست که موقت باشه و حالتو موقت خوب کنه .. !
باید ذره ذره بچشی تا یه مغناطیسی دور خودت درست کنی که ؛
گناه سمتت نیاد ..
و برای اینکه گناه سمت نیاد ؛ باید خودت سمت گناه نری .. !
یک دفعهای نیست اینها !
تمرین میخواد ..
زمان میخواد ..
شمــاره_دو
شیخِترنّمات
منــبــر اشــڪ عصمــت ســاز؛ .. 🌿
در پاسخ به سوال اول :
اینها خدا رو توی دنیا حاضر دیدن .. !
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرمان که ؛ اینها حتی مرگ هم ندارن ..
" مُوتو قبل أن تموتُوا "
یعنی از منزل مرگ باید عبور کنید .. !
حالا نسبت سوال اول با دوم چیه ؟
آیا اشک میتونه کاری کنه که ما مخلص بشیم ؟
_مخلص شدن یعنی ؛ خالص شدن از اونچه غیر خداست_
کاری کنه اول ماسمت ِ گناه نریم ؛
و دوم گناه سمت ما نیاد ..
یه شاکله پدید میاد توی وجود انسان .. !
شمــاره_ســه
شیخِترنّمات
منــبــر اشــڪ عصمــت ســاز؛ .. 🌿
برای کسب عصمت باید بریم سراغ الگوها ..
شهید احمدعلی نیری یه الگو هست .
آیت الله حق شناس میگن که :
آیت الله بروجردی شب اول قبر داشت ،
احمدعلی نیری شب اول قبر نداشت .. !
یعنی میشه کاری کرد که شب اول قبر نداشته باشیم ..
روزه بگیرید ببینید حال درونیتون نسبت به خوردن افطار چیه ؟
دوست دارین سریع برید غذا بخورید !
حال درونیتون نسبت به این غذاهه رو بنویسید ..
نوشتن این حالات از راههای محاسبه نفسه ..
حالات درونیتون در مواجهه با علاقه هاتون
و ضدشون بسیار مهمه ..
روایته که مومنین ، معصومین در معرض گناه قرار میگیرن اما چون خدا رو حاضر می بینن ، گناه نمیکنن ؛ نه اینکه چون معصومن گناه نکنن ..
مراجعه به صوت صدای درون https://eitaa.com/tarannomat/3267
شمــاره_چهار
شیخِترنّمات
منــبــر اشــڪ عصمــت ســاز؛ .. 🌿
با اشک میشه به این عصمت رسید ؟
بله ولی باید همونجوری که میخوایم اشکمون از ما مراقبت کنه ، ما هم از اشکمون مراقبت کنیم ..
حالا فرمول اساسی برای کسب عصمت چیه ؟
ما هر کاری انجام بدیم خدا میبینه ..
مرحله اول رسیدن به عصمت ؛
پیدا کردن خدا هست .. !طبق دوتا مقدمه قبلی'
ما باید در طول بیست و چهار ساعت ِ شبانه روزمون ، خدا رو پیدا کنیم ..
ببینیم کجاها میتونستیم شهید نیری بشیم و نشدیم ؛ کجاها میشد خدا نگامون کنه و باعث شدیم نگامون نکنه ..
اینها رو حتما باید بیاریم روی کاغذ .. !
بعد بریم پیش خدا و به خودش بگیم ؛ جای درستش باید بریم و بگیم این ها رو .. !
شمــاره_پنج
شیخِترنّمات
منــبــر اشــڪ عصمــت ســاز؛ .. 🌿
مرحله دوم ؛ اشک حاصل خیزه ..
بریدببینید با کدوم یک از شهدای کربلا و یا دفاع مقدس مأنوسید .. ؟
با روضهی کدوم یک از اهل بیت صفا میکنید و لذت میبرید ازش .. ؟
وقتی گناه و تمایل غیر خدایی براتون پیش میاد ؛ اون لحظه یاد اون روضههایی بیوفتید که باهاش زندگی کردید ...
اینجوری دارین آروم آروم ، برای خودتون عصمت میسازید .. !
یک سال با یه مداحی یا با یه مناجاتی که دوستش دارین ؛ زندگی کنید ..
آخرشبا بشینید گوش بدین بهش !
اون لحظههایی که نتونستید جلوی نفستون رو بگیرید ، با این مداحی آروم آروم صفا کنین ..
بعد همین مداحی مثل همون روضه یا مثل همون حضور خدا ؛ براتون یه دایرهی مغناطیسی درست میکنه که :
شما به سمت عصمت حرکت کنین .. !
و خدا هم وقتی تلاش و حرکتتون رو ببینه ؛
شما هم جزو مخلصین میشین ..
چون دارین تو اون وادی حرکت میکنین که خدا مخلصتون کنه ..
شمــاره_آخر
شیخِترنّمات
شیخ، اگر دعوت بشید میاین شهر ما؟
______________
بابا سخنران بهتر از بنده هست ..
البته تا حالا فقط یکی از شهرهای اطراف رفتم..
زندگی کردن دقیقا یعنی چی اینکه با دعا با روضه با مداحی با یک کتاب زندگی کن
____________________________
زندگی یعنی در ساحت فردی و جمعی و اجتماعی خدا رو دیدن و با خدا زندگی کردن ..
طلبه پایه یک اومد کتاب ببره
چه قدر توی جملات به ظاهر بسیار
ساده ای که به کار میبرد، روح و معنویت
خاصی موج میزد بوی اخلاصی که ساطع
میشد " حاج آقا کتاب عقائد اقای مصباح رو
با کتاب حماسه حسینی جلد ۱ رو برام ثبت
میکنید و کتاب منتهی الآمال رو تمدید کنید
ممنونم .. 🌿 "
ساده ولی روح دار ..
این طلبه متولد ۸۷ بود .. 🍊 ۱۴ سال ..
گاهی برخی ها با یک بیانی
که خودشون هم خبر ندارند
چنان روح بخش هستند
که تو رو به خاطرات سالهای اولِخودت
میبره؛ اون روح ناآرامی که الان هم هست..
استرس هایی که بین ماندن و رفتن که
دو هفته در راه رو حوزه در هالهیچشم ها و
حالت خاصِ صورت و خیرگی به دیوار پیدا بود
،خیلی سخت بود.. نفس ها گرفته و سنگین،
حجم عظیم فشار بر سینه چنان مبهم بود
گویا هرمیدانِسختی باید این استرس اولیه را
به صورت همیشگی با خود طی کند .. این سختی
بین رفتن و خواندن برای کنکور یا همینجا ماندن .. و این ناآرامی روح همیشه هست قبلش هم بود برای آمدن و دویدن برای ثبتنام و مخفیانه فرار کردن از خانه از نبود پدر و .. دستِ
پنهانی که پدر را برای کاری به بیرون شهر برده بود .. و این ناآرامی، جنگ همیشگی است .. جنگی که کام هایی ارامش بخش میان میدان دارد و آن چشم هایی هست که در این تلاطم ها تو را میبیند ..