کلبهیترنّمات 🍊🌧🇵🇸🌑🇱🇧
چند روز دیگه تولدمِ .. تولدی که جز غم ازش چیزی ندیدم ..
من از امشب میخوام وضعیت این
تولد رو مشخص کنم .. نمی دونم
توی پادگان چجوری جلوی اشک
رو بگیرم..،امشب شروع یک غمُ و
حزنِ مرکبِ ، از اینجا یک اتفاقی
متولد میشود ..
چه قدر دلتنگ شده ام ..
خصوصا امروز که او ، یک
میهمان خاصی دارد ..
روضهی امشب مرکب است،
روضهای شبیه به روضه و
اشک های فاطمه برای
رسول(ص) است ..
او آن قدر غمگین بود که
جبراییل برای دلداری اش
به خانهاش میآمد .. یک
غم مرکب بود ، غمی از
یک فراق و یک تولدِ نحس
در جامعه .
تولدی غمگین، امام حاضر
به غیبت رفت در حضورِ مردمش ..
امامت و ولایت غریب شد..
این خودش روضهای سنگین بود
که با غم فراق جمع شد ..
و امشب نیز چنین است ،
او نیز مثل مادرش است ،
یک غم فراق از پدر و یک
غم از تولدی که ما در
امتداد آن هستیم ..