بچه های قرارگاه ..

حال خوب ..

حال‌دل ..

حالشون خیلی خریدنیِّ ..

دم پایی حاج آقا رو بردند .. ولی خوش بختانه پیدا شد ..

يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً.. چه قدر این فراز درس و کلاس دارد ؛ شما زیارت حضرت فاطمه(س) را یک بار بخوانید ؛ فقط ترجمه بخوانید .. همه‌ی ضعف ما از نداستن مباحث ناب فلسفی هست .. که بتوانیم با ابزارهایش این معارف را فهم کنیم و لذت ببریم از داشتن نعمت مادری حضرت‌حانیه.. توفیق باشه کلاس فلسفه تشکیل بشه ببینیم این معانی چه قدر نابند ..

دلی كز معرفت، نور صفا ديد زِ هَر چيزی كه ديد اول، خدا ديد ..

یک رابطه‌ای میان تصدیق و صدیقه و اصدقا هست ، اینجا همان مبحث روح‌های متصل به هم مطرح می‌شود .. روح ها یکی و بدن ها متفاوت .. دلتنگی آفریده می‌شود وصال معنا می‌شود ، فراق و اشک و گریه معنا می‌شود .. ‌

چلوندن ؛ بود😂 یعنی مثل لباس خیس که فشار میدی ها.. اینجوریا. بقیه اش هم که واض بود.

سلام در کارزار کوچه و در خانه ی علی آئین فاطمه ست شهیدانه زیستن..