می گفت به من که :
گاهی وقتی ذبح کنی گناهی را
خدا لذت عمیق تر اش را، حتی
در خواب هم به تو می چشاند،
هم آرامش دارد هم خدا را
بیشتر دوست خواهی داشت..
باطن کثیف کاری که در بیرون
انجام نشده ، دروغ یا غیبت یا..
به صورت همان نقاشی های
که با عمل(وسیع است، شامل فکر و خیال هم می شود..)
کشیده ای، به تو نشان میدهد ..
گاهی ترس دارد گاهی لذت دارد..
او مبدل السیئات بالحسنات است ..
هدایت شده از • شارعُالروح .. •
نمی دانم چه قدر صحیحه اما ؛
توی وجودت ضعفهایی متناسب
با خودت داری که برای حل اون یه
سری برنامه هایی خدا ردیف
میکنه ..
اول تو باید اون ضعف ها رو بشناسی ..
تا دقیق تر بشی توی مطرح
کردن نیازهای واقعی .. !
بعد از تاهل متوجه میشی بخشی
از اون ضعف ها رو خدا به وسیلهی
همسرت برطرف میکنه ..
گویی خدا برای نداشته های
متناسب
خودت همسری رو بهت داده .. برای تکامل خودت، نه خواسته هایت ..
کاش خواسته ها با نیاز های
درونی
تطبیق داشته باشد ..
لطفاً از این پیام غصه نخورید ..
قصه ی انتخاب خودتان را
دقیقتر بنویسید ..
پس به نظرم این پیام صحیح بود ..
تمام زندگی و رفت و آمد ها و
تغییر احوالات درونی و بیرونی
برای یافتن آنچه نیاز اساسی
تو است، میباشد، تا جایگزین
نیازهای غیر اساسی خودت کنی،
این همان تعریف دیگری از رنج
در این عالم است ..
کلبهیترنّمات 🍊🌧🇵🇸🌑🇱🇧
تمام زندگی و رفت و آمد ها و تغییر احوالات درونی و بیرونی برای یافتن آنچه نیاز اساسی تو است، میباشد،
حالا شما دعا می کنید خدا
همسر خوبی به شما بدهد ..
فلسفه ی قواعد دنیا را چگونه
نگاه می کنی که بتوانی زندگیات
را تعریف کنی .. ؟
گاهی خواسته ها با نیاز ها
اصلا تطابق ندارد، مدیریت
رنج ها را سخت می کند ..
هدایت شده از ناشناسِ ترنمات
📪 پیام جدید
گاه آنقدر سخت میشود که
حتی از خودت دور میشوی
گم میشوی در سادگیهای
کودکانهات، در خیال بازیهای
شادت
گاه دوست داری دو نفر از خودت
باشد تا چشمها بجای زبان حرف
بزند و سبک شوی
گاه دوست داری همهی جادهها را
پیاده بروی و باز مرور کنی..
گاه دوست داری سکوت را بشکافی و
بشکافی تا به عمق آن پناه بَری انگار آنجا
گمشدهای داری
گاه حتی سجاده نیز غریبه میشود
خسته میشوی
جایی میخواهی برای معنا..از کلمات
خستهم
#زیرآسمانشهرروحم
#دایگو
کلبهیترنّمات 🍊🌧🇵🇸🌑🇱🇧
📪 پیام جدید گاه آنقدر سخت میشود که حتی از خودت دور میشوی گم میشوی در سادگیهای کودکانهات، در خ
ما از آفتاب و نسیم بهار غافل
می شویم ، گاهی چند دقیقه
پیاده روی در زیر نگاه آفتاب
برای روح لازم است تا با
یک رها شدگیِ پر معنا به
اندیشیدن ادامه دهد ..
گاهی فکر نکردن خودش
نوعی فکر کردن است و
هیچ پناهی بهتر از آغوش
ذکر های خدا نیست ..
هر کسی از میان تمام
کوچه های شهرش ، یک
کوچه او برای او بلاخره آشنا
خواهد بود ، همان ذکر او
است .. (هر چند سایر کوچه ها نیز
آشنا است منتهی حال قلب فعلا این
نیازش شده است .. چه قدر سخت است ..
چه قدر حرف دارد .. )
343.8K
نتیجه گرایی های بی مورد،
گاهی ما را از انجام تکلیف باز
می دارد ، چون تکیهگاهمان
صحیح نیست یا علاقهمان
به دیدن نتیجه کارمان غلط
است ..
یه جایی ، گوشه ای را برای
شکایت های زیبا ، کنار بگذار ..
از جنس مناجات الشاکین..