eitaa logo
طراوت 1400
71 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
11.3هزار ویدیو
112 فایل
● گزینش اخبار و تحلیل مسائل سیاسی روز ○روشنگری نسبت به جریان غربگرا و لیبرال ●مقابله با دشمنی ها علیه ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ خاخام‌های یهودی: جموری اسلامی نباید ۴۰ سالگی‌ش رو ببیند اگر به ۴۰ برسد قدرتش چندین برابر خواهد شد و یهود را نابود خواهد کرد 🔹️ برژینسکی در جلسه ناتو آتلانتیک شمالی : دنیا وارد یک پیچ تاریخی شده که تابلوهای این پیچ را خمینی و خامنه ای نصب کرده‌اند! ⚠️چند دقیقه مهم و حیاتی حتما ببینید ـــــــــــــــــــــــ پایگاه خبری صابرین نیوز↙️ 🆘@sabreenS1_official
15.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏏️ آهنگ سوزناک سال‌های جبهه و جنگ که خیلی‌ها با آن اشک می‌ریزند و یاد دوستان شهیدشان می‌افتند. یاد روزهای یک‌رنگی و سادگی می‌افتند. یاد سربندهای یازهرا و یاحسین می‌افتند. یاد شب‌های عملیات و لحظه‌های وداع می‌افتند. ⏏️ این کلیپ برای همه خاطره‌انگیز و شنیدنی است؛ مخصوصاً برای آن‌ها که آن‌روزها را لمس کرده‌اند.. ❇️ یادباد آن‌روزگاران یادباد
11.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کسی که فرشتگان هم از شجاعتش متعجب بودند @Farsna
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 پیچ تاریخی قطعی است این بر همه واجبه که ببینن ♻️👇🏻 @story_national
14.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ساده‌ترین و سریعترین راه رسیدن به خدا 💠 حجت‌الاسلام‌ حسینی‌قمی 1️⃣ بزرگی روی منبر این روایت رو خوند که بهشت 8 در داره و هر گروه بواسطه اعمالی که دارن، میتونن از یه در وارد شن ‌ 2️⃣ یه نفر منبر رو بهم زد و گفت: این درهایی که شما گفتی رو ما نمیتونیم ازش وارد شیم؛ درِ آسونتری نیست؟ ‌ 3️⃣ اون بزرگ بعد از برگشتن به خونه، کتاب "سفینة‌البحار - محدث قمی" که حجم زیادی داره رو به نیت پیدا کردن جواب سوال این فرد باز کرد ‌ 4️⃣ این حدیث اومد: ان الحسین باب من ابواب الجنه (همانا حسین دری از درهای بهشت است) ‌ 5️⃣ البته که امام‌حسین تشکیلات جداگانه‌ای نداره اما از طریق امام‌حسین زودتر میشه به خدا رسید ‌ 6️⃣ علامه‌شیخ‌جوادشوشتری میگفتن: اگر از باب توبه راهت ندادن، از باب‌الحسین بیا. باب‌الحسین خیلی زود تو رو به باب‌توبه میرسونه ‌ 🌱 پیشنهاد میکنم این کلیپ رو به اشتراک بزاری تا واسطه‌ای برای رسیدن خیلی‌ها به خدا بشی ... ‌ ✅ با منبرهای عالی همیشه پای درس علما باشید‌ @Menbaraali
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹از خدا بی نهایت بگیر!! 🔸استاد مسعود عالی ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔹تلنگری زیبا برای همه ما @Menbaraali
▪️مراسم تشییع مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی ابطحی روز سه شنبه ۱۱بهمن ساعت ۹ صبح واقع در خیابان مسجد سید به طرف مسجد محمدی و بعد از ظهر در شهر گلدشت نجف آباد به طرف گلزار شهدا برگزار میگردد. ▪️ مراسم ترحیم روز چهارشنبه ۱۲بهمن ساعت ۸:۳۰ الی ۱۱:۳۰در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام واقع در خیابان هشت بهشت شرقی جنب امامزاده زید و بعد ازظهر از ساعت ۱۴ تا ۱۷ در مسجد مهدیه شهر گلدشت منعقد میگردد. 📌کانال اطلاع رسانی : @esfhozeh 📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 روايت رهبر معظم انقلاب از پيمودن یک مسیر بیست‌ساله در ظرف ٢سال توسط شهيد حسن باقری، معجزه‌ی انقلاب 🔻 سالگرد شهادت گرامی باد ـــــــــــــــــــــــ ♨️دریافت داغترین کلیپ های سیاسی در کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1655832592Cd30cd51591
ماجرای سید ناشناس از زبان علامه محمدتقی جعفری علامه جعفری نقل می‌کرد: یکی از نوه‌های مرحوم مورخ الدوله سپهر نویسنده کتاب ناسخ التواریخ به منزل ما آمد و اظهار داشت: در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران، جشنی برقرار است و علاقه‌مندم شما هم در آن شرکت کنید. گفت: در این جشن تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری هستند. من تصور می‌کنم که اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی نیز بفرمایید مؤثر واقع شود. محل برگزاری جشن، منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخش‌هایی از آن،به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال،باغی بود که کمتر نمونه آن را دیده بودم. وارد جلسه شدیم. دیدم سالنی بسیار بزرگ است که انواع و اقسام میوه‌ها و شیرینی‌ها جهت پذیرایی از حضار در آن چیده شده است. در ادامه برنامه برخی از اینها آمدند و در وصف امیرالمؤمنین‌(ع) اشعاری خواندند.برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت... من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که از در مجلس‌،سیّدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی کفش خود را برداشت و به داخل آورد که البته در آنجا این کار، خلاف عادت بود و پیدا بود که صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شده‌اند. عموم حضار به سید نگاهی تحقیر‌آمیز داشتند. کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید،جوان بود و با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند. بالاخره نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار کرد. وقتی بیت اول را خواند هر چند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. دوباره سید ایراد گرفت. شاعر همچنان توجه نمی‌کرد. وقتی بیت سوم را خواند،سید گفت: این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت: خب،این را اول می‌پرسیدی. الان برایت توضیح می‌دهم. سید بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد... دیدم که دریایی است بیکران... چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند. در این هنگام یکی از حضار به سید گفت: اولا خوش آمدید، هر چند که نمی‌دانیم چطور آمدید. دوم اینکه آیا خودتان هم شعر می‌گویید؟ سید گفت: گاهی اوقات. گفتند: می‌شود یکی از سروده‌های خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی می‌توانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. گفت: نه، چرا که ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفته ای. شما بگویید که چه بسرایم؟ اینها با حالت اعجاب‌آمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند: غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین که دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد که اگر علی به خاری نگاه کند،گلستان می‌شود و بیت چهارم این باشد که اگر معصیت کاران عالم حتی فرعون، توسل به علی پیدا کنند بهره‌مند می‌شوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند. سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. فهمید اما اعتراضی به من نکرد. سید شعر را این‌گونه آغاز کرد: گر شمیمی ز سر طرّه جانان خیزد تا قیامت ز صبا رایحه جان خیزد واله‌ام من که چو ازخواب تو بیدار شوی زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد؟ علی عالی اعلا که ز بیم نهلش روح از کالبد عالم امکان خیزد گر به خاری کند از قاعده لطف نظر از بن خار، دو صد روضه رضوان خیزد گر زند دست به دامان ولایش فرعون از لحد با دو کف موسی عمران خیزد داورا! دادگرا! جانب «جدّا» نظری کز پی مدح تو چون بحر به طوفان خیزد معلوم شد که اسمش جدّا و قمی است. پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت: آقایان! علی(ع) از این جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مرد هستید و مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی که مورد عنایت علی بودند. این‌جا نشسته‌اید و غذاها، شیرینی‌ها و شربت‌های خوشمزه می‌خورید بعد می‌روید خانه و فکر می‌کنید که در مدح علی شعر گفته‌اید. صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان جامعه. این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت. پس از رفتن او تا مدتی همه بهت زده بودند... آن شب شاهد بودم که تعدادی از آنها بسیار‌گریه می‌کردند. آقای سپهر، بعدها می‌گفت: تعدادی از آنها زندگی‌شان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند. *کتاب ابن سینای زمان ص ۹۷-۱۰۲، سید محمدرضا غیاثی کرمانی، انتشارات پارسایان، 1381، به نقل از مرحوم سید علی اکبر پرورش. اشتراک گذاری
ماجرای سید ناشناس از زبان علامه محمدتقی جعفری علامه جعفری نقل می‌کرد: یکی از نوه‌های مرحوم مورخ الدوله سپهر نویسنده کتاب ناسخ التواریخ به منزل ما آمد و اظهار داشت: در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران، جشنی برقرار است و علاقه‌مندم شما هم در آن شرکت کنید. گفت: در این جشن تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری هستند. من تصور می‌کنم که اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی نیز بفرمایید مؤثر واقع شود. محل برگزاری جشن، منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخش‌هایی از آن،به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال،باغی بود که کمتر نمونه آن را دیده بودم. وارد جلسه شدیم. دیدم سالنی بسیار بزرگ است که انواع و اقسام میوه‌ها و شیرینی‌ها جهت پذیرایی از حضار در آن چیده شده است. در ادامه برنامه برخی از اینها آمدند و در وصف امیرالمؤمنین‌(ع) اشعاری خواندند.برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت... من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که از در مجلس‌،سیّدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی کفش خود را برداشت و به داخل آورد که البته در آنجا این کار، خلاف عادت بود و پیدا بود که صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شده‌اند. عموم حضار به سید نگاهی تحقیر‌آمیز داشتند. کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید،جوان بود و با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند. بالاخره نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار کرد. وقتی بیت اول را خواند هر چند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. دوباره سید ایراد گرفت. شاعر همچنان توجه نمی‌کرد. وقتی بیت سوم را خواند،سید گفت: این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت: خب،این را اول می‌پرسیدی. الان برایت توضیح می‌دهم. سید بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد... دیدم که دریایی است بیکران... چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند. در این هنگام یکی از حضار به سید گفت: اولا خوش آمدید، هر چند که نمی‌دانیم چطور آمدید. دوم اینکه آیا خودتان هم شعر می‌گویید؟ سید گفت: گاهی اوقات. گفتند: می‌شود یکی از سروده‌های خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی می‌توانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. گفت: نه، چرا که ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفته ای. شما بگویید که چه بسرایم؟ اینها با حالت اعجاب‌آمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند: غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین که دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد که اگر علی به خاری نگاه کند،گلستان می‌شود و بیت چهارم این باشد که اگر معصیت کاران عالم حتی فرعون، توسل به علی پیدا کنند بهره‌مند می‌شوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند. سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. فهمید اما اعتراضی به من نکرد. سید شعر را این‌گونه آغاز کرد: گر شمیمی ز سر طرّه جانان خیزد تا قیامت ز صبا رایحه جان خیزد واله‌ام من که چو ازخواب تو بیدار شوی زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد؟ علی عالی اعلا که ز بیم نهلش روح از کالبد عالم امکان خیزد گر به خاری کند از قاعده لطف نظر از بن خار، دو صد روضه رضوان خیزد گر زند دست به دامان ولایش فرعون از لحد با دو کف موسی عمران خیزد داورا! دادگرا! جانب «جدّا» نظری کز پی مدح تو چون بحر به طوفان خیزد معلوم شد که اسمش جدّا و قمی است. پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت: آقایان! علی(ع) از این جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مرد هستید و مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی که مورد عنایت علی بودند. این‌جا نشسته‌اید و غذاها، شیرینی‌ها و شربت‌های خوشمزه می‌خورید بعد می‌روید خانه و فکر می‌کنید که در مدح علی شعر گفته‌اید. صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان جامعه. این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت. پس از رفتن او تا مدتی همه بهت زده بودند... آن شب شاهد بودم که تعدادی از آنها بسیار‌گریه می‌کردند. آقای سپهر، بعدها می‌گفت: تعدادی از آنها زندگی‌شان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند. *کتاب ابن سینای زمان ص ۹۷-۱۰۲، سید محمدرضا غیاثی کرمانی، انتشارات پارسایان، 1381، به نقل از مرحوم سید علی اکبر پرورش. اشتراک گذاری
🍃🌸🇮🇷سلام صبح بخیر 🇮🇷🌸🍃 سالروز ورود امام خمینی و آغاز دهه فجر مبارک باد 🌺🌺🌺❌🌺🌺🌺