🌿انفاق و بخشش و يا مواسات و يا بالاتر، ايثار، به زيربناهاى محكمى نيازمند هستند. مادام كه اين پايهها استوار نباشند انفاق شكل نخواهد گرفت و رشد نخواهد كرد.
اصولًا آنهايى كه مىخواهند طرحهاى اسلامى را مطالعه كنند ناگزيرند كه زيربناهاى آن را در نظر بگيرند وگرنه آن طرحها همانند ساختمان محكمى هستند كه در فضا تصويرش را بكشند، در ميان زمين و هوا جايگزينش نمايند.
انفاق يكى از همين طرحهاست كه بايد از ارزش، انگيزه، اندازه، شكل و روش، مصرفها، مانعها، وسعت و گستردگى آن گفت وگو شود.
https://eitaa.com/tarbeit
🌿انفاق بايد براى دهنده و گيرنده رشد و حركت بياورد؛ چون غرض از انفاق، سير شدن شكمِ گيرنده نيست. خدا خود بهتر مىتوانست شكمها را سير كند و فقرها را از اول مرتفع نمايد.
عدّه اى كه خيال كرده اند انفاق فقط براى همين پر كردن است اعتراض داشتند و با اتكاء به اين آيه مى پرسيدند: «أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ »؛ آيا ما كسانى را غذا بدهيم كه اگر خدا مىخواست خودش به آنها غذا مىداد؟
اين است كه دهنده بايد در زمينهاى انفاق كند كه به رشد و رضوان و نور و برسد و همانطور كه گذشت، گرفتار منّت و اذيّت و عُجب و رياء نگردد.
و بايد به گونه اى انفاق كند كه خلق را بت پرست و متملّق و ذليل، بارنياورد. عده اى خيال مىكنند بايد به فقير تأمين داد كه هر وقت نداشتى سراغ من بيا و از من بگير.
🌿درباره ى دهنده و انفاق كننده بايد ملاحظاتى بشود كه دهنده دچار:
1- منّت
2- اذيّت و بازگو كردن،
3- رياء و خودنمايى،
4- عجب و باد آوردن،
5- و اسراف و زياده روى نگردد و زيربناى انفاق بايد محكم شود تا اين فسادها بار نيايند و مقدار انفاق بايد با مقدار شناخت و ظرفيت و وسعت روحى افراد مناسب باشد تا اسراف، تحقق نيابد.
🌿 «وَ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ»؛ بدترين خلق خدا كسى است كه هم خودش گم شده و هم باعث گمشدن ديگران شده باشد.
🌿وقتى كه من گم شدم و ندانستم چه قدر ارزش دارم، هر كس مى تواند مرا به هر قيمتى بخرد، با يك بارك اللَّه از دست مى روم ولى وقتى كه دانستم صد هزار تومان ارزش دارم، ديگر با پنجاه هزار تومان معامله نمى كنم و اگر بدانم به بهشت مى ارزم، با دنيا معامله نمى كنم و اگر بدانم كه خدا خريدار من است و او را خريدار خود ببينم، ديگر حتى با بهشت هم سودا نمى كنم. آنهايى كه مى گويند: «يا نَعِيمى وَ جَنَّتى وَ يا دُنياىَ وَ آخِرَتِى»، با اين نگاه همراهند.
🌿رحِمَ اللّه ُ امرَءً عَرَفَ قَدرَهُ وَ لَم يَتَعَدَّ طَورَهُ
رحمت كند مردى را كه قدر خويش را بشناسد و از حدّ خود درنگذرد.
رحم الله امرأ عرف قدر نفسه .
«قِیمَهُ کُلِّ إمرئٍ ما یُحْسِنُهُ»
https://eitaa.com/tarbeit
🌿در هر لحظه، هزارها شيطان رهِ گمگشته مى زنند، تو راحت مقصد را بشناسى و راه را بيابى. خودت و قدر خودت را بشناسى و به غير حق رو نيندازى و به غير او نظر نكنى؛ «وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ ناضِرَة، الى رَبّها ناظِرَة».
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا میتوانید از ریاست فرار کنید مگر واجب شود❗
🌿اگر تو نقش خودت را بشناسى، شغل خودت را مى يابى و ديگر وسوسه هاى فردى و گروهى گمراهت نمى كند. مخصوصاً اگر با توجّه با اهداف و مبانى و روش بيّناتى همراه باشى، مقهور آسمان ريسمانها نمى شوى و حرف هاى بزرگ برايت بى رنگ مى شوند.
🌿اساس و ريشه ى آسيب ها و آفت هاى ما، در ضلال و گمشدگى است. ضلال به معناى گمراهى نيست، كه: «ضَلَّ السَّبيلُ» و «ضَلَّ سَعْيُهُم» و «ضَلَّ مطلبُهم» و «ضَلَّ قَدرُهم»، با اضافه ى كلمه ها و به معناى گمراهى و سعى گم شده و هدف گمشده آمده است. ضلال؛ يعنى سرگشتگى؛ يعنى گمشدگى. و اين ضلال است كه منشأ تمامى گمراهى ها و از دست رفتن ها و كفرها و نفاق هاست. آدمى كه خود را باخت، آدمى كه خود را گم كرد، آدمى كه خود را نديد و به حساب نياورد، اين چنين گمشده ى سرگشته اى را، هر كس به هر طرف مى برد؛ كه فرعونها، همين گونه آدمها را با پوك كردن و خالى ساختن، به اطاعت مى كشيدند: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَاطاعُوه». اين استخفاف و سبك كردن است، كه باعث استثمار و استضعاف و اس اس هاى ديگر مى شود.
🌿هنگامى كه اين مؤثرها و محركها از درجه ى وجودى انسان پايينتر باشند و با اين وصف او را دگرگون كنند، در اين هنگام خسارت وجودى انسان آغاز مى شود.
انسانى كه مؤثرهايش و محرك هايش را كنترل نكرده و محاكمه نكرده، اين انسان خودش را از دست داده و به خسارت وجودى رسيده است.
🌿گيرم كه تو محرك هايت را كنترل كردى و از تأثرهاى طبيعى جدا شدى و محركى جز اللَّه براى تو نماند؛ محركى كه تو را شاد كند، ناراحت كند، بترساند، اميدوار كند؛ گيرم كه تو از خسارت وجودى رها شدى، سر خوش مباش كه خسارت عمل هم در پيش هست. تو بايد نه تنها بر محركها كه بر تمامى حركتهايى كه مىتوانى به خاطر اللَّه داشته باشى نظارت كنى. اين كافى نيست كه به خاطر خدا به پرستارى برخيزى و يا طبابت كنى. 👈آنجا كه مى توانى طبيب تربيت كنى و مى توانى اين حركت را داشته باشى و مى توانى جمع كنى و چندين حركت را با هم داشته باشى، از تو به طبابت و پرستارى قناعت نمى كنند. و اينجا با آن كه وجود تو خاسر نيست، ولى دستهاى تو خسارت بار است و در عمل مانده اى و از دست رفته اى.