#در_محضر_قرآن سوزن بادکنک تکبر

#در_محضر_قرآن تنها دلیل دشمنی کافران

#در_محضر_قرآن وای از اهل فتنه

#در_محضر_قرآن شکستِ آخرین حربه کفار

#در_محضر_قرآن از «سجین» تا «علیین» دانش آموزی که نخواهد، حتی به زور نمره و تنبیه و تشویق هم درس نخواهد خواند، و همین طور کارمند و کاسب و کارگر و مدیر! پس باید بدانند که در قیامت بدکاران را زندانی به نام سجین است و در مقابل، بهشتیان در جایگاهی بلند قرار دارند

#در_محضر_قرآن بخند تا بخندیم! در دنیا کافرانه کم‌فروشی می‌کردید و به آن‌ مؤمنانی که از کم‌فروشان بیزار بودند و حقوق مردم را تا ذره آخر پرداخت می‌کردند می‌خندیدید؟ امروز اوضاع برعکس است: إِنَّ الَّذينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ... فَالْيَوْمَ الَّذينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ همانا مجرمان [کم‌فروشان] به مؤمنان مى‌خنديدند... پس امروز كه روز جزاست، مؤمنان به كافران مى‌خندند.

#در_محضر_قرآن غرور الکی خدای کریم به تو نعمت داده، جسم و عقل سالم داده و ستاره و دریا را مسخر تو کرده؛ آن وقت تو همه این سرمایه‌ها را به هیچ گرفتی؟ آخر چه چیز تو را فریب داد؟ يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَريمِ... كَلاَّ بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ اى انسان! چه چيز تو را به پروردگار كريمت فريب داد؟ نه، [بلكه علت اصلي فریفته شدن شما اين است كه] روز جزا را دروغ مى‌انگاريد.

#در_محضر_قرآن روز سخت آگاهی بدترین خبر برای انسانی که خیلی زود با این دنیای زودگذر انس می‌گیرد آن است که بفهمد او را از مانوس و محبوبش جدا خواهند کرد و به سرای دیگری خواهند برد. نه خورشیدِ روشنی‌بخش همیشه روشنی می‌دهد و نه دریای آتش‌خاموش‌کن، سرد و خاموش می‌ماند. اما یک اتفاق مهم روی دهد: عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ هر کسى دستاورد خویش (از عقاید، علایق و رفتارها) را حاضر مى‌یابد و از آن آگاه مى‌شود. خود را آماده کنیم برای آن روز...

#در_محضر_قرآن پیام‌آوری به نام جبرئیل؛ پیام‌بری به نام محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله چاره‌ای ندارد جز اینکه بگوید همه این حرف‌ها دروغ است و برای اینکه خیال خودش و هم‌راهانش را راحت کند، می‌گوید: این‌ها حرف‌های جنیان است و پیامبرشان جن‌زده است! اما آیات بعدی این انکارهای ابلهانه‌اش را نیز نابود می‌کند: إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَريمٍ [قسم به ستاره و شب و روز كه آگاهی از دستاورد خود در روز قیامت،] سخن فرستاده‌اى ارجمند [جبرئيل] است.

#در_محضر_قرآن دارای بی‌دین؛ ندار دین‌دار پیامبر به طبیعت مهربان و پیامبرانه‌اش نمی‌خواهد جهنمی شدن ثروتمندی که به خاطر آمدن یک نابینا خود را از هدایت محروم کرده، ببیند و برای همین به سویش می‌آید که ناگاه آیات وحی او را باز می‌دارد و گوش‌زد می‌کند: کَلاَّ إِنَّها تَذْکِرَةٌ، فَمَنْ شاءَ ذَکَرَهُ نه، مبادا چنین کنى، این قرآن پندى است. پس هر که بخواهد، آن را یاد کند و پند گیرد.

#در_محضر_قرآن مرگ بر بی‌نیازی باطل! انسان به خودش اگر باشد، احساس باطل استغنا تمام وجودش را می‌گیرد. مرگ بر او به خاطر این اخلاق زشتش! قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ! مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ؟ مرگ بر انسان كه چقدر حق¬پوش است، خدا او را از چه چيزى آفريده است؟ او این سیر را که خدا از نطفه خلقش کرده و تا قیامت مدیریتش می‌کند را نمی‌بیند و برای همین احساس بی‌نیازی می‌کند. وای بر او...

#در_محضر_قرآن تمسخرهای مسخره قسم به قیامت! نه؛ قسم به فرشتگانی که قیامت سهمگین را برپا می‌کنند! از نشانه‌های سهمگینی این روز همان بس که زمین‌لرزه‌ای شدید همه را فرا می‌گیرد. زمین‌لرزه‌ای پشت زمین‌لرزه‌ای دیگر... وای از آن روز... قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ (8)أَبْصارُها خاشِعَةٌ آن روز [قیامت] دلهایی لرزان و نگران‌اند، دیدگانشان فروافتاده است (سرافکنده¬اند) حالا دیگر آیا کسی جرأت مسخره کردن و به بازی گرفتن قیامت را دارد؟